انقلاب “زن زندگی آزادی”، حکومت اسلامی را در چندین حوزه عقب راند. 1) تحمیل پوشش اختیاری تا حد معینی، 2) کند کردن اعدام ها و 3) پر رنگ شدن خلع مشروعیت سیاسی ، از دستاوردهای انقلاب می باشند. از هنگام قتل حکومتی مهسا و آغاز انقلاب، اندیشه ایجاد اراده واحد در خیابان و قیام باوری برای برچیدن حکومت اسلامی، در جامعه ایرانی ریشه دوانده است.
حکومت اسلامی، قدرت خاموش کردن انقلاب جامعه شهروندی را نداشته و جامعه و حکومت در شرایط آتش بس قرار گرفتند. انقلاب با تمام قوا وارد خیابان نشده بود و دستگاه سرکوب رژیم هم خسته شده و در حال ریزش بود که به عقب نشینی دو طرفه انجامید. حکومت در چند ماه اخیر در حال تجدید قوا بود. حکومت اسلامی از گذشته نیاموخته و دوباره می خواهد تا پس گرفتن دستاوردهای مردم را در دستور کار بگذارد و به دوران پیش از انقلاب برگردد.
در بستر چنین شرایطی، گروهی انگشت شمار، به قیمومیت جامعه ایرانی فضای رسانه ای و اذهان ملت ایران را بخود مشغول کرده، و در یک موج رسانه ای، به توهم ایجاد آلترناتیو دامن زده و پس از مدت کوتاهی، چون بادکنک ترکید و تاثیرات منفی خود را در اقشار متوهم به ناجی ها و رهبری آمرانه، باقی گذاشت. پتانسیل و کارائی این جمع و گروه های مشابه، قابل پیش بینی بود. برای ما که چهل و چهار سال تجربه و خطای ائتلاف ها را پشت سر گذاشته ایم، آشکار بود که این جمع و محافل دیگر، روی ریل های پوسیده سیاست و سازماندهی حرکت می کنند، چشم اندازی ندارند.
در ماه مارس 2023 در نوشته: “منشور نویسی” روی ریل های فرسوده / ضرورت نگارش منشور مشترک نمایندگان چهار طیف سیاسی، گفته شد که: “منشورنویسی روی ریل های فرسوده را تغییر دهیم! قدرت ما در مدارا، انعطاف، دوراندیشی، همبستگی و حرکت از خاستگاه مردم و میهن و بر اساس ارزش های انقلاب “زن زندگی آزادی” است.” www.tribuneiran.org
البته پیش از آن، در تاریخ 12 فوریه 2023 در نوشته ای تحت عنوان “نقدی بر گام های ناسنجیده در نشست دانشگاه جرج تاون!” به موضوع اشاره شد که: “نشست مشترک در دانشگاه جرج تاون برای همبستگی ملی ایرانیان، ادامه گام هایی می باشد که در چهار دهه گذشته بکررات برداشته شده است. بدون تحلیل و شناسایی علل شکست کوشش های پیشین در اپوزیسیون ، نمی توان در مدار بزرگ سیاسی، ائتلافی را شکل داد.
من از اشتراکات این اقدام با پروژه های شکست خورده سخن می گویم تا اذهان عموم را متوجه راهکارهایی سازم که می توانند راهگشای رفع موانع همکاری سه طیف سیاست لیبرالیزاسیون و سکولاریزاسیون، دمکراتیزاسیون و سوسیالیزاسیون گردد.
آزادی، دمکراسی و اجتماع مداری، سه عنصر ضروری و پایه های انقلاب سوم ایران هستند.
هر ائتلاف سیاسی که سیمای نمایندگان سیاسی سه طیف نامبرده را در خود نشان ندهد، می توان در گوهر دمکراتیک آن تردید کرد.
نشست دانشگاه جرج تاون با حضور کنشگران سیاسی، خبر تدوین منشور همپیمانی ملی ایرانیان را در آینده نزدیک اعلام کرد.
ما جامعه ایرانی تجارب غنی در انشاء نویسی داریم که تاًثیرات آنها از محافل خود، بیرون نرفته آست.”
گروه ها و جریانات فسیل شده در برون مرز، بخشی از مشکل، و نه راه حل برای یاری به پیشروی انقلاب “زن زندگی آزادی” هستند. واقعیت اینست که دیاسپورای ایرانی تریبون ندارد و بخشن پیاده نظام افراد و گروه هایی شده اند که گردباد حوادث، آنها به تریبون ها و رسانه ها رسانده اند. دیاسپورای ایرانی و بویژه نسل جوان، از پتانسیل بالا و کیفی برخوردار است و می تواند به عنوان بازوی برونمرز انقلاب عمل کند. اما شوربختانه هنوز موفق نشده اند تا بمثابه کلکتیوهای دمکراتیک، اجتماعی، لائیک، مستقل و خودمدیریت، حول تبیین وظایف خود و راهکارهای پیوند با کلکتیوهای درون جامعه ایران متمرکز شوند.
اپوزیسیون در ایران، هنوز قوام سیاسی – جبهه ای نیافته و جنبش های اجتماعی هم نتوانستند از دایره مطالبات صنفی پا فراتر نهند و در پیوند با جامعه سیاسی شهروندی، برای 1) همکاری میدانی مدافعان آزادی (طیفی گسترده از مونارشی تا انارشی)، 2) برچیدن حکومت اسلامی، 3) تشکیل مجلس موسسان، گام بردارند.
مجموعه کاستی های جنبش های اجتماعی و فقدان اپوزیسیون براستی برانداز و متکی بر ارزش های آزادیخواهانه، اجتماعی، دمکراتیک، زنانه و ایراندوستانه انقلاب “زن زندگی ازادی”، سران حکومت اسلامی هارتر شده و اعدام های زندانیان سیاسی را در دستور کار قرار داده اند.
ما در حیات سیاسی و اجتماعی خود، یک پارامتر را فراموش نمی کنیم که؛
ایرانیان ملتی هستند که در بزنگاه های تاریخی، دست به اقداماتی بزرگ می زنند و حکومت را غافلگیر و جهانیان را شگقت زده می کنند.
ایران در یک نقطه عطف تاریخی ایستاده است که می تواند با مراجعه به حافظه تاریخی خود، حکومت اسلامی را براندازد و دنیایی نو بسازد. انقلاب “زن زندگی آزادی”، ناقوس پایان حکومت اسلامی و در عین حال، گشایش افقی نو آزادی شهروند، ساختن جامعه سالم و ایرانی آزاد، اجتماعی و دمکراتیک است.
سران حکومت اسلامی در توهم خاموشی انقلاب و غافل از پتانسیل انقلابی درون جامعه هستند که چنین هار شده اند. جامعه ایرانی زخمی از حکومت اسلامی، زخم های خود را ترمیم می کند تا با حکومت اسلامی تعیین تکلیف نهائی کند.
اعدام ماه های اخیر بی پاسخ نمی مانند!
اقبال اقبالی
23.05.2023
www.tribuneiran.org