جامعه ایرانی پس از 40 سال تهاجم آئینی، سیاسی، دینی، فرهنگی ، فیزیکی و دزدی، غارتگری، چپاول حتا خاک کشور توسط اسلامگرایان حکومتی، اکنون در مرحله ای از تراکم فشار سیاسی، اقتصادی و فرهنگی قرار گرفته که حاضر نیست زیر بار ستمگری افسارگسیخته حکومت اسلامی بمانند و برای تحمیل خواسته های خود به نظام، آماده پراختن هزینه های سنگین هستند.
تجارب اعتراضات مردم کازرون، بانه، کامیونداران و حمایت اتوبوسرانان و .. حکایت از لبریز شدن صبر و تحمل مردم دارد. بر اساس گزارش ها و اخبار در رسانه ها، روانشناسی تحمل ناپذیری شرایط کنونی، در جامعه ایران عمومیت دارد. اعتراضات کامیونداران بسرعت سراسری شده و یک همبستگی سراسری در میان این قشر بسرعت شکل گرفت. رشد همبستگی در جامعه فرهنگیان، کارگران، زنان و .. بخوبی مشاهده میشود.
ما می توانیم با قاطعیت از آغاز دوران نوین در همبستگی صنفی – سیاسی و ملی در جامعه ایرانی سخن بگوئیم و برای مردمی که مبارزه دادخواهانه خود را آغاز کرده اند، راه حل های مشخص و چشم انداز روشن قرار دهیم. ما باید نقشه راه براندازی حکومت اسلامی را در جزئیات به مردم نشان دهیم، برنامه فردای سقوط رژیم، شانس ها و تهدیدها را آنگونه شفاف ترسیم کنیم که مردم کوچه و خیابان درس سیاسی شان را حفظ باشند و این کار سترگ، در توان یک جبهه بزرگ جمهوریخواهی است.
آنچه باید امروز دانست؛
1-ایران را باید آگاهانه، هدفمند و با قاطعیت از اسلام سیاسی عبور داد و برای همیشه دست دین را از دخالتگری در زندگی مردم و حکومت قطع کرد. برای تحقق این هدف، پروژه اسلامیزاسیون ایران به زباله دان تاریخ فرستاده می شود و با تکیه بر ارزش های امروزین لائیک دمکراتیک و سوسیال (دادگرانه)، سیاست ملی “ایران ایرانی می ماند” قطب نمای سیاست جمهوری لائیک دمکراتیک در فردای کشور خواهد شد.
ما از هم اکنون برای جدائی دین از حکومت جامعه روشنگری می کنیم. مقاومت در برابر اسلامیزاسیون ایران و نفی آنرا بشیوه اثباتی و کوشش برای راندن دین به حوزه خصوصی زندگی افراد، مبارزه برای تامین آزادی اندیشه و همه آزادی های شهروندی آمده در منشور جهانی حقوق بشر، پیگیری می کنیم. مقاومت زنان در برابر وحوش اسلام سیاسی، دفاع از حقوق مدنی و انسانی در برابر تهاجم دینی – فرهنگی اسلامگرایان، خود بهترین مدرسه برای آموزش مردم و منزوی کردن اسلام سیاسی است.
2-آزادی، برابری و همبستگی سه مقوله جدائی ناپذیر یک کشور دمکراتیک هستند. ایران آزاد در سایه فرهنگ و سیاست همبستگی ملی می تواند اصل برابرحقوقی شهروندان را تامین کند. بدون همبستگی ملی، موضوع آزادی و برابری در جامعه موضوعیت خود را از دست می دهد.
اسلام سیاسی با ابزار دین جامعه را دچار انشقاق کرد و بزرگترین ضربه را به همبستگی ملی جامعه ایرانی وارد ساخت. در فردای برچیدن حکومت اسلامی و فاش گشتن نقش ویرانگرانه اسلام سیاسی در ایران، میدان برای شکوفایی ارزش های انسانی، ملی و تاریخی چند هزار ساله بمثابه آرماتورهای همبستگی ساختار جامعه ما مهیا خواهد شد.
از تجربه 39 سال استفاده حکومت اسلامی از ابزار دین برای تفرقه در جامعه ایرانی می آموزیم که در فردای سرنگونی نظام، اجازه ندهیم جامعه ایرانی با ابزار قوم گرائی، نژادگرائی و مکتب گرائی شقه شقه گردد.
2-خطری که در آینده، همبستگی جامعه ایرانی را تهدید می کند، استفاده همسایگان بداندیش از پادوهای قومپرست برای آسیب زدن به همبستگی ملی جامعه ایرانی است. واقعیت این است که قومپرستان هم روی دیگر سکه اسلامگرایان هستند. اسلام سیاسی اسلامیزاسیون ایران را در دستور کار گذاشت و ایران را به این روز سیاه نشاند. قومپرستان رویای احیاء دوران سلطه اعراب و ترکان و ایجاد عربستان در ایران و ترکیزاسیون کشور و بازگشت به حکومت های قبیله ای را در سر دارند.
پادزهر قومپرستی، ایجاد نهادهای خودمدیریت لائیک دمکراتیک در محلات، مناطق، شهرها، و قوام یابی تشکل های سراسری در تمام حوزه های اجتماعی است. برای مثال اعتصاب کامیونداران می تواند به تشکل سراسری آنها بیانجامد که بتواند مبارزات آنها را مدیریت کند. تمام مبارزات مردم در سراسر ایران حکایت از همبستگی ملی در خانواده ایرانی دارد. مردمان کشور در نظامی سوسیال و لائیک دمکراتیک و مبتنی بر جمهوریت می توانند با آرامش، امنیت و فضائی سازنده دمکراسی را تجربه کنند و در یک همبستگی ملی، تبعیض و نابرابری را ریشه کن کنند.
3-ایرانیان یک قرن پیش با انقلاب مشروطه خواستند از دایره حکومت های قبیله ای، شاه و شیخ رها شوند. نظام های شاهی و شیخی تا کنون سد تحقق آزادی، دمکراسی و جمهوریت بوده اند.
مردم ایران باید بدانند که تجربه را تجربه کردن خطاست. ما باید یکروز از دایره انتخاب میان بد و بدتر خارج شویم و بهترین را انتخاب کنیم. گزینه شیخ و شاه نمی توانند به مسائل متعدد سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و .. ایران پاسخ دهد. اگر قرار است ما الگوئی انتخاب کنیم، چرا الگوی اقتصاد آلمان و ساختار سیاسی فرانسه را انتخاب نکنیم؟!
بنابراین در فردای برچیدن حکومت اسلامی، ما می توانیم با نگاه به تجارب اروپا، و تحلیل مشخص از شرایط مشخص جامعه ایران و بدون الگوبرداری، ایران را از مدار کشورهای اسلامی خارج کرده و در همبستگی با جامعه اروپا و دوستی با همه کشورهای جهان، آینده ای شایسته مردمان کشورمان بسازیم.
4-جامعه ایران آبستن تغییر و تحولات بزرگ است. برای اینکه شیرازه جامعه و کشور پاشیده نشود، باید آرماتورهای همبستگی لائیک دمکراتیک ملی را تقویت کرد. این امر با روشنگری در باره اهمیت آزادی، برابری و همبستگی و اقدام برای سازماندهی سراسری – ملی میسر است.
در جنبش کارگری، جنبش دانشجوئی ، جنبش زنان .. زمینه های جدی برای ایجاد نهادهای سراسری وجود دارد. این نهادها در صورتی که ایجاد شوند، می توانند سکاندار اعتصابات همگانی و فلج کردن نظام شوند. برای پیشبرد این هدف، باید جبهه ای از جمهوریخواهان لائیک دمکراتیک پا در میدان بگذارد و در پیوند ارگانیک با مبارزات مردم، به نماد شهامت، شعور سیاسی و تحقق اهداف جامعه ایرانی برای برچیدن حکومت اسلامی و استقرار جمهوری سوسیال و لائیک دمکراتیک ارتقاء یابد.