پاره ای از پارامترهائی که حسن روحانی را وادار به تمایل از استفاده ابزاری از مردم و طرح شعار “رفراندوم” نموده چنین بنظر میرسند:
1-در نظام فقاهتی دولت تنها نقش تجملاتی دارد. تجربه 38 ساله حکومت اسلامی در تائید این نظریه می باشد که همواره دولت در سایه (مافیای بیت رهبری) در مورد اساسی ترین مسائل سیاسی، اجتماعی، اقتصادی، دیپلماتیک، فرهنگی، پلیسی .. تصمیم گرفته است و در کردار به دولت های وقت در حد “خرید سیب زمینی و پیاز” (البته بازهم تحت نظر رهبری) اختیارات داده است.
تصمیم گیری ها و فرمان ها از “مرکز غیبی” صادر شده، اما تاوان مردودی حکومت اسلامی را دولت وقت باید می پرداخت. از همینرو اخته ترین افراد هم که در مسند قدرت دولت نمایشی (دکور) نشسته اند، پس از مدتی با ایما و اشاره و جویده جویده تناقص و تضاد حاکمان (شبکه مافیائی خامنه ای) و گماشتگان را بروز داده اند. این حکایت از بازرگان و بنی صدر اغاز شد و به درازای حکومت اسلامی ادامه خواهد داشت.
2-در حکومت اسلامی دو اندیشه متفاوت در باره چگونگی حفظ سلطه حکومت اسلامی بر ایران و ایرانیان وجود دارد. گرایش “بیت رهبری” دگماتیستی و بیخیال نسبت به جهان امروز بوده و همچون اسبان درشکه، چپ و راست را نمی نگرد و مستقیم حرکت می کند. اما جناح دیگر، اسلامگرایان پراگماتیست اند که مافیای غالب در حکومت از آنها بعنوان اخته های دکوراسیون حکومت فقاهتی استفاده کرده تا تاوان ویرانگری های حکومت را بپردازند و نیز بصورت مشروط، چهره زمخت و بربرمنشانه نظام را بزک کنند. از آنجا که این جناح نیم نگاهی هراسناک و یواشکی به چپ و راست داشته و دارند، دنیا و شرایط را متفاوت از جناح غالب می بینند. تفاوت دیدگاه ها جناح های حکومتی، مطلقن از خاستگاه پاسخگوئی به منافع اسلام و اسلامگرایان و چگونگی حفظ و تداوم منافع سیاسی-اقتصادی و کاستی مافیای روحانیت شیعه در ایران است. حکومت اسلامی بر بنیاد نظریه ترجیح اسلام و اسلامگرایان بر ایران و ایرانیان ایجاد شد و این تبعیض انسان ستیزانه، ایرانی ستیزانه و ضد ملی در فلسفه حکومت اسلامی، در قانون اساسی ان و در مسلک و منش دست اندرکاران نظام اسلامی نهادینه شده است.
از اینرو همانند 38 سال گذشته، سهم ایرانیان از حکومت اسلامی نکبت و فقر، و بردگی ائینی – سیاسی اسلامگرایان است ولاغیر!
3-دولت دکور حسن روحانی با کوهی از بحران در همه عرصه ها مواجه شده، که قرار است تمام کاسه و کوزه های ناتوانی نظام اسلامی بر سر شیخ حسن روحانی خراب شوند و روحانی نیز مانند احمدی نژاد، قربانی ناتواتی ذاتی نظام اسلامی در پاسخگوئی به نیازهای جامعه ایرانی شود. ایران امروز شاهد تشدید روند رویگردانی مردم از اسلام و اسلامگرایان، تعمیق گوهر اعتراضات جامعه شهروندی، گیر کردن حکومت اسلامی در گرداب سوریه، بی اعتمادی جهانی به حکومت اسلامی و فقدان امنیت برای سرمایه گذاری خارجی، ناتوانی حکومت اسلامی در پذیرش نرم های جهانشمول سیاسی، فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی، تناقض میان دیپلماسی دولت دکور حسن روحانی و عربده کشی های تحریک کننده حکومت سید علی خامنه ای و … است.
حسن روحانی در نمایش انتخاباتی شعارهائی داد که می توانست دست و بال اسلامگرایان پراگماتیست حکومتی را باز کند، اما از انجا که دولت در نظام فقاهتی عروسک خیمه شب بازی بوده و روحانی در دیدارهای هفتگی اوامر “بیت” به او ابلاغ میشود، در میان منگه دو جناح حکومتی قرار گرفته ست. روحانی سه راه در پیش دارد. ا- به رسم تا کنونی چون بز اخوش سرش را پیش سیدعلی خم کند تا عمر ننگین “دولتمداری اش” سر اید. 2-استعفاء دهد و اگر اندکی شرافت دارد، از پیشگاه مردم ایران بخاطر حضور در آپارات حکومت جنایت پیشه اسلامی طلب بخشش کند. 3- برای احقاق حقوق دولت در برابر حکومت فقاهتی از مردم سوء استفاده کند، تا شاید با شعارهای پوپولیستی بتواند جایگاه برابر برای باند فاشیستی مغلوب در حکومت اسلامی کسب نماید و همه پتانسیل درون و بیرون نظام را برای نجات اسلام و اسلامگرایان بکار گیرد.
4- حکومت اسلامی نزدیک به جهار دهه خود را به ایرانیان تحمیل کرد و جامعه ایرنی دیگر تاب تحمل آنرا ندارد. 38 سال اسلامیزاسیون ایران و سرکوب همه جانیه ایرانیان، منجر به بیداری نیروی عظیم ایرانمدار و سکولاردمکراتیک در بطن جامعه گشته است. این نیرو در آستانه تبدیل شدن به وزنه عظیم سیاسی، فرهنگی و اجتماعی در برابر حکومت اسلامی می باشد. ما نشانه های تکوین قطب بندی جامعه در دو طیف ایران و ایرانیان در برابر اسلام و اسلامگرایان را در خیزش 1388 در شعار جمعوری ایرانی، تنها شعاری الترناتیوی که در جنبش خیابانی طرح شد، مشاهده کردیم.
بار دیگر ایران در استانه خیزش ها و انفجارات توده ای قرار دارد و شعارهای فریبنده رفراندوم برای تغییرات میلیمتری روسری خانم ها و .. تنها خاک پاشیدن در چشمان مردم و برای بانحراف کشاندن روند تعمیق دو قطبی شدن جامعه و مقابله با جنبش های ایران مدارانه و سکولار دمکراتیکی است که در نخستین خیزش خود، برچیدن حکومت اسلامی را نشانه می گیرند.
5-جویده گوئی های شرمگینانه حسن روحانی در باره “رفراندم”، نتنها هیچ ربطی به منافع و مطالبات ایرانیان (گذر از حکومت اسلامی و برقراری نظامی سکولار دمکراتیک) ندارد، بلکه تلاشی برای بقاء حکومت نکبتبار اسلامی و سلطه بربرمنشانه اسلام و اسلامگرایان بر ایران و ایرانیان است.
در خاتمه؛
در صورتی که حکومت اسلامی به رفراندمی تن دهد، باید آنرا بعنوان فرصتی برای برچیدن نظام اسلامی غنیمت شمرد!