1-مجلسی که بقول یکی از مجروحین عملیات تروریستی، کنترلچی های بازرسی مجلس، حتی خودکارها را کنترل می کنند، چگونه تیم ترور مسلح توانسته وارد مجلس شود؟ آیا بدون هماهنگی نهادهای امنیتی – ملاخانه ای عبور از سدهای کنترل ممکن بوده است؟
با توجه به تنوع مافیاها در راس حکومت اسلامی، آیا بسترسازی عملیات با همکاری نهادهای امنیتی، اطلاعاتی و مجلس نشین انجام نگرفته و عده ای ساده لوح که برای دادخواهی به ملاخانه (لانه فساد) رفته بودند را به قتل رسانده و پارلمان نشین ها را هم کک شان نگزید؟!
“به گزارش خبرنگار ایلنا، «هانیه اکبری» از آموزش یاران نهضت سواد آموزی که به اتفاق شماری از همکارانش برای پیگیری مطالبات صنفی خود به مجلس مراجعه کرده بود در جریان حادثه تروریستی امروز مجلس شورای اسلامی مورد اصابت گلوله قرار گرفت و جان خود را از دست داد. شماری از فعالان صنفی آموزشیاران سازمان نهضت سواد آموزی در تماس با ایلنا گفتند که مرحوم «هانیه اکبری» 37 ساله، از آموزش یارانی بود که تا پیش از این در شهرستان نورآباد دلفان استان لرستان مشغول فعالیت بود.”
2-حکومت اسلامی اعلام کرده که تروریست ها وابسته به گروه داعش بوده اند. پرسش این است که داعش کیست؟
مگر داعش هم مانند جنایتکاران حاکم بر ایران، طالبان در افغانستان و .. فرزندان خلف اسلام ناب محمدی نیستند؟ مگر داعش سنی در واکنش به “داعش شیعه” (حزب الله) ایجاد نشد؟
مگر میان داعش، حزب الله، طالبان و همه فرقه های تروریست (اسلام سیاسی) تفاوت کیفی وجود دارد؟
واقعیت اینست که فرقه های اسلامی تنها شر، نکبت ، خشونت و ترور و کشتار برای ایران و ایرانیان به ارمغان آورده اند. اکنون هم که “داعش” در مجلس و قبر خمینی عملیات تروریستی انجام داد، دودش به چشم مردمی رفت که برای دادخواهی به آدرس اشتباهی ملاخانه (مجلس اسلامی) مراجعه کرده بودند.
3-ترورهای 39 ساله دولتی و غیردولتی با اسلام سیاسی و اسلامگرائی پیوند ناگسستنی داشته و دارد. ایرانیان مردمانی تاریخن صلحجو، مداراگرا، چندفرهنگی و چندمذهبی هستند. سیاست و مرام کافرکشی (دگراندیش کشی) ریشه های ایدئولوژیک – مذهبی در تاریخ و فرهنگ ایرانی ندارد. جامعه ایران جامعه دارای تکثر و تنوع قومی، زبانی و نژادی بوده که پس از تجربه حکومت اسلامی، از اسلام و اسلام سیاسی رویگردان شده است.
نیروهای اسلامی در جامعه سکولار ایران، هیچ پایگاه مردمی ندارند و حکومت اسلامی به اتکاء سرنیزه، تهدید، ارعاب و تحمیق تا کنون دوام آورده است.
4-جنگ فرقه های اسلامی، از حزب الله حاکم بر ایران تا داعش، طالبان، جندالله و انواع و اقسام “مجاهدین الله”، نباید و نمی تواند به نیابت ایران و ایرانیان انجام گیرد. جامعه ایرانی باید با نه به اسلام سیاسی و فرقه های تروریستی و انتخاب آزادی، دمکراسی، لائیسیته و دادگری، راه سوء استفاده اسلام سیاسی و اسلامگرایان را مسدود کند.
5-برای اینکه ایران بکام جنگ های فرقه ای اسلامگرایان فرو نرود، برای حفظ ایران و مردمانش و برای ساختن فردائی بهتر، راهی جز خاتمه دادن به سیاست انتخاب میان بد و بدتر (جنایتکار و جنایتکارتر) و نقطه پایان بر اسلام سیاسی در ایران وجود ندارد.
ما بعنوان آخرین چاره باید جکومت اسلامی را کنار بگذاریم. پیش شرط تحقق این هدف فوری و حیاتی همانا خروج جامعه ایرانی، سیاست و کشورداری از مدار اسلام سیاسی (ترور، خشونت، فرقه گرائی) است!