در بسیاری از شهرهای ایران، شهروندان کشور بخیابان آمده و در اعتراض به گرانی، شعارهای مرگ بر روحانی، مرگ بر خامنه ای، مرگ بر دیکتاتوری، نه غزه نه لبنان جانم فدای ایران، استقلال، آزادی جمهوری ایرانی و .. سر دادند. حکومت اسلامی اوباشان خود را برای سرکوب مردم بخیابانها فرستاد. در شهرهای مختلف کشور میان اراذل و اوباش حکومتی و شهروندان آزادیخواه ، درگیریهای بسیاری رخ داد.
مردم با شعار نترسید نترسید همه با هم هستیم به مقاومت در برابر سرکوبگران پرداختند و در مواردی مزدوران حکومتی را تنبیه کردند.
روانشناسی جامعه خبر از پتانسیل عظیم جامعه ایرانی جهت برچیدن حکومت اسلامی دارد. برای پاسخ به “چه باید کرد” در این روزهای سرنوشت ساز کشورمان، به تشریح مبارزات جاری مردم، اهداف، کاستی و راههای غلبه بر آنها متمرکز میشویم.
شعارها و اشکال مبارزات در دو روز گذشته (7 و 8 دیماه 1396 ) نشان می دهد که مردم از مبارزات “جنبش” سبز درس گرفته و دیگر به سنت های آن دوران بر نمی گردند. در ان دوران که رهبری “جنبش” در دست “جبهه حاکمان” بود. وابستگان به اسلام سیاسی (جبهه حاکمان) بذر توهم به نظام در میان مردم پاشیده و اراده توده ای معطوف به فلج کردن ستون فقرات نظام و دستگاه سرکوب رژیم، توسط آنها مهار شد.پیامد فریبخوردگی مردم از جبهه حاکمان، شکست “جنبش سبز”، شکنجه ها، اعدام ها، کهریزک ها و زندان شریف ترین فرزندان ایران بود.
جنبش سبز بخاطر خدمت اصلاح طلبان به نظام و خیانت آنها به مردم و نیز ماهیت متناقض و دوگانه (گرگ و میش) آن بشکست انجامید.
در دور نوین از مبارزات مردم ایران، توهمی به نظام و جناح های ان دیده نمیشود. این نقطه قوت و امید این جنبش است، هرچند گاهن شعارها و ادبیات سیاسی – دینی نیروهای ارتجاعی مشاهده شده (که در جنبش های بزرگ توده ای امری طبیعی است)، اما بنظر میرسد این شعارها از سر ناآگاهی ویا توسط عاملین حکومتی و بمنظور اخته کردن جنبش طرح میشوند.
در “جنبش سبز” نوزادی (مطالبه) متولد شد که نامش “جمهوری ایرانی” بود. این نوزاد اکنون 8 ساله است و نام آن بر سر زبانهاست. شعارهای مردم در کرمانشاه، اصفهان و … نشان می دهد که اراده ای در جامعه وجود دارد که می خواهد این نوزاد را بقدرت برساند و در تاریخ سیاسی ایران، نظمی نو، متمدنانه و امروزی (با توجه به دستاوردهای جوامعی نظیر آلمان، فرانسه و .. ) بسازد و جمهوری ایرانی را جایگزین نظام های شیخی و شاهی کند.
این تحول سیاسی نیز یکی از نقاط قوت مبارزات مردم در ایندوره می باشد. جامعه ایرانی با آلترناتیو جمهوری ایرانی به پیکار علیه حکومت اسلامی میرود.
مبارزات در شهرهای مختلف، از فقدان رهبری سیاسی مجرب، توانا و شجاع برای سازماندهی این جنبش جهت دسترسی به اهدافش رنج می برد. خیزش های پراکنده مردمی در شهرهای ایران، باید از نظر سیاسی و اجرائی هماهنگ و هدفمند شوند. از آنجا که نیروهای سیاسی در کردار نشان دادند که صلاحیت ایجاد یک جبهه برای چنین شرایط را نداشته اند، این وظیفه بر دوش کنشگران جنبش (رهبران عملی) مبارزات قرار می گیرد که خود در بستر پیکار، مبارزات را در حوزه های محلی، منطقه ای، شهری و استانی هماهنگ و هدایت کنند.
بدین منظور لازم است در محلات، کارخانجات، ادارات و ..، کنشگران مورد اعتماد، نمایندگان نهادهای اجتماعی، سازمانگران تظاهرات ها و .. که به برچیدن حکومت اسلامی و همبستگی ملی جامعه برای برقراری یک نظام سکولار دمکراتیک باور دارند، در مهستان های خود مدیریت سکولار دمکراتیک ایرانیان (انجمنی از کنشگران سیاسی، اجتماعی، فرهنگی ، معتمدین و ..) متشکل شوند تا مسئولیت سیاسی و اجرائی رهبری در سطوح مختلف محلی، شهری، استانی و سراسری مبارزات برای برچیدن حکومت اسلامی و سازماندهی قدرت نوین را متحقق سازند.
در واقع کنشگران سیاسی و اجتماعی ( متشکل در نهادهای مهستان های خودمدیریت ایرانیان) ناچار هستند از درون روند اقدامگری برای برچیدن حکومت اسلامی و ایجاد نظام نوین، بار برگزاری انتخابات برای مجلس موسسان نظام نوین و انتقال قدرت به نمایندگان مردم را بر دوش کشند.
روزهای هفتم و هشتم دیماه 1396 ، زیگنال بزرگ مردم به حکومت و کنشگران سیاسی بوده و خواب هر دو را آشفته کرد. حکومتگران بشدت نگران حفظ قدرت، ثروت و تداوم غارت، چپاول و سلطه جنایتکارانه و بربرمنشانه اسلام و اسلامگرایان بر جامعه ایرانی هستند. و گروه دوم دل به آزادی ایران و ایرانیان بسته و نگران سرنوشت مردم و کشور بوده و مصمم هستند تا به موجودیت ویرانگرانه حکومت اسلامی در ایران خاتمه دهند.
استارت مبارزه تهاجمی علیه حکومت اسلامی در شرایطی زده شد که اسلامگرایان، ایران را از نظر اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و سیاسی به تباهی کشانده و کشور در آستانه جنگ منطقه ای قرار دارد.
تنها راه مردمی پیشگیری از ادامه سیاست های فاجعه بار حکومت اسلامی در کشور، منطقه و جهان، این است که ایرانیان به جهانیان نشان دهند که حکومت اسلامی در هیچ زمینه ای اراده سیاسی، تاریخی و اجتماعی آنها را نمایندگی نمی کند و در عمل ریل سیاست در کشور را تغییر دهند.
خیزش ملی (قیام) علیه جباریت، حق طبیعی و دمکراتیک مردم ایران بوده و اقدامی ضروری و حیاتی در جهت آزادی ایران از اسارت 40 ساله اسلام سیاسی، برقراری صلح در منطقه، همزیستی متمدنانه و مسالمت آمیز ایران با جهانیان است.
از آنجا که حکومت اسلامی بشکل مسالمت آمیز قدرت را بمردم ایران منتقل نمی کند؛
جامعه ایرانی بعنوان آخرین چاره، برای پیشگیری از فروپاشی جامعه و کشور، بازگشت ایران به جامعه جهانی، مسئولیت پذیری در قبال صلح جهانی، شرکت در ساختن آینده بهتر برای ایرانیان و تقبل مسئولیت در تقسیم کار جهانی برای برپائی آینده بهتر ساکنان این دهکده جهانی، گزینه قیام برای براندازی حکومت اسلامی بمنظور برقراری یک حکومت دادمحور دمکرات – لائیک (جمهوری ایرانی) را پیشارو دارد.
ما موظف هستیم تا در مورد جنبش دادخواهانه و ملی که خیزش 7 دی ماه 1396 در مشهد آنرا وارد مرحله نوینی ساخت و اکنون در ایران سراسری شده است، پیگیرانه روشنگری کنیم و در مورد نقاط قوت و ضعف آن با مردم سخن بگوئیم.
پیروز باد مبارزات آزادیخواهانه، دادخواهانه و سکولار دمکراتیک ایرانیان
مرگ بر جمهوری اسلامی
برقرار باد جمهوری ایرانی
زنده باد آزادی
منبع: تارنمای ایران گلوبال