پس از بقدرت رسیدن ترامپ روی دست های اقشار پائین و متوسط جامعه امریکا، سیاست در یکی از ستادهای بزرگ سرمایه، تا حد ابتذال عامیانه، دلالی، غیرقانونمند و افسارگسیخته شده است. برای جامعه ایرانی که 38 سال حکومت اسلامی را تجربه کرده است، این گونه “سیاست” ورزی ناآشنا نیست.
در چنین دوران هرج و مرج آفرین، باید همواره منتظر رخدادهای تازه بود، رخدادهائی که می توانند به فجایع بزرگ برای جامعه بشری فراروند. سیاست های نوین دولت امریکا در ارتباط با باجگیری، تنبیه و سرکوب اسلامگرایان، فصل تازه ای در سیاست های امریکا گشوده که نتنها دوری دولت اوباما از ارزش های سکولار دمکراتیک را درک نکرده، بلکه از خاستگاه سکولار بوروکراتیک کاسب کارانه، پایگاه های اصلی فاشیسم دینی را بر اساس معیارهای دلالانه و ظرفیت های باج دهی طبقه بندی کرده است.
ما نیک می دانیم که خاورمیانه همچنان کانون اصلی زورآزمائی قدرت های بزرگ جهانی می باشد و در جهان تروریست پرور اسلامی، گرچه عربستان، پاکستان، لبنان، فلسطین .. گوی سبقت را از آخوندهای شیعه ربوده اند، اما ظاهرن اسلامگرایان ایران در صدر لیست “تنبیه” دولت امریکا قرار گرفته اند.
ما شاهد تغییراتی در بلوک بندی های منطقه و جهان هستیم. در آستانه تکوین همپیمانی های منطقه ای و جهانی، ایران ما کجا ایستاده است؟
واقعیت اینست که حکومت اسلامی در 38 سال گذشته، خود را قسطی به روسیه فروخته و با سمتگیری دولت ترکیه بسوی همپیمانی با روسیه، اکنون بعنوان جنس بنجل و تاریخ مصرف سرامده در سیاست های کلان روسیه طبقه بندی شده است.
حکومت اسلامی پس از نزدیک به چهار دهه بیدادگری در ایران و تبلیغ و ترویج خرافه گرائی، خشونت طلبی و فرقه گرائی و ایجاد بزرگترین طیف دشمنان ممکن در کشورهای اسلامی سنی و جهان، تنها و بی کس مانده و قدرت آن به اقدامات ایذائی چندین گروه تروریستی اسلامی در فلسطین، لبنان، سوریه، عراق و یمن محدود است.
در این دوران ابتذال سیاست معطوف به تغییر نقشه خاورمیانه و فراموشی ارزش های جهانشمول حقوق بشر و سکولار دمکراتیک، حکومت اسلامی بشدت منزوی، شکننده تر و آبروباخته تر شده است.
سخن روز من اینست که پس از 38 سال تاوان دهی ایرانیان برای اسلام و اسلامگرایان، اکنون باید تاوان تعلل و سستی خود در براندازی حکومت اسلامی و نیز تاوان جنایات، خرافات، توحش و بربریت اقلیت ناچیز اسلامگرایان حکومتی را به دولت امریکا بپردازند.
بنظر میرسد سیاست های امریکا (ترامپ) همانا همپیمانی (باج گیری) از کشورهای عربی و همسوئی با ترکیه و روسیه، و هدف قرار دادن موجویت ایران است! در این شرایط بسیار حساس و سرنوشت ساز برای ایران و باشندگان ایران نمی توان سیاست صبر و انتظار پیشه کرد.
باید بجای دم تکان دادن برای دولت امریکا و … ، به جامعه ایرانی مراجعه کرد، عامل سقوط و همه خفت ها و خواری های ایران و ایرانیان را بمردم نشان داد و اهمیت همپیمانی سکولار دمکراتیک باشندگان ایران و تشدید پیکار برای کنار گذاشتن حکومت اسلامی را بانگ زد.
از اینرو سه پرسش فراگیر ملی در برابر تک تک ایرانیان آزادیخواه که خواهان برچیده شدن حکومت اسلامی هستند، قرار می گیرد؛
1-چگونه ما ایرانیان ازادیخواه همپیمان شویم؟
2-چگونه از استبداد و دیکتاتوری (حکومت اسلامی) عبور کنیم؟
3-چگونه ایران ویران شده توسط اسلامگرایان را بسازیم؟
اگر جامعه سیاسی ایرانی نتواند پاسخ های شفاف، قاطع، شجاعانه، آزادیخواهانه و سکولار دمکراتیک به پرسش های بالا دهد، تاریخ و آیندگان هرگز ما را نخواهند بخشید!