سرمایه گذاری پان اسلامیسم شیعه در لبنان، فلسطین، سوریه، عراق و … نمی توانست بدون پاسخ بماند. پاسخ به تهاجم ارتجاع اسلامی و نقش ان در جنگ افروزی ها به تکوین داعش انجامید.
داعش واکنشی به سیاست های اسلامگرایان ایران بود که ایران و ایرانیان را بگروگان گرفته و از انها بعنوان ابزاری جهت سلطه مذهب، فرهنگ و توحش اسلامگرایان سود جستند.
در نتیجه 38 سلطه جنایتکارانه اسلامگرایان در ایران، جامعه ایرانی از اسلام و اسلامگرایان رویگردان شده، از زیر پرچم حکومت اسلامی خود را کنار کشیده، بطوری که آمادگی کامل سیاسی – اجتماعی برای برپائی نظامی لائیک دمکراتیک را کسب کرده و می تواند نخستین کشور اسلامزده ای باشد که زنجیرهای اسارت تاریخی خود را بگسلد، با کشورهای اسلامی وداع کند و در مدار کشورهای سکولار دمکرات قرار گیرد.
اما شوربختانه کشورهای همجوار ما هنوز علاقمند به تجربه شوم حکومت اسلامی هستند و راهی را که ایرانیان در دوران سیاه تحجر، بربریت و توحش 38 ساله حکومت اسلامی پشت سر گذاشته اند، آنها قصد اغاز آنرا دارند.
در نگاه دقیق تر باید اذعان داشت که عربستان سعودی میراث دار راستین اسلام و اسلامگرائی بوده، هست و خواهد ماند، چراکه اسلام سیاسی در انطباق با فرهنگ، دین، سنت ها، تاریخ و منافع ملی آن کشور قرار دارد.
جامعه ترکیه (به استثناء کردها و اقلیت های دیگر)، اکثریت آن بشدت مذهبی هستند، بخوبی از نقش اسلام در تاریخ ترکیه آگاه هستند و می دانند که از برکت اسلام و اسلامگرائی توانستند امپراتوری عثمانی را ایجاد کنند. اکنون بازگشت بخویش جامعه ترک، با کنار نهادن لائیسیته – بوروکراتیک و بازگشت به اسلام و اسلامگرائی فهمیده میشود.
اگر اسلام و اسلامیزاسیون در ایران همواره با زور، تحمیل، تجاوز و قتل و غارت قرین بوده و اسلامگرائی یادآور تاریخ تجاوز و سلطه و ویرانگری بیگانگان بوده، برای عربستان سعودی بیانگر من تاریخی خود، و برای ترکیه ابزار سلطه گری می باشد.
در نقشه سیاسی امروز خاورمیانه، سه نیروی بشدت ارتجاعی و فاشیستی پان اسلامیست، پان عربیست و پان ترک، عاملان نفرت پراکنی های مذهبی، نژادی و جنگ و ویرانگری هستند.
در دهه گذشته دول منطقه بر محور سنی و شیعه در برابر هم صف رائی کردند. همه کشورهای اسلامزده، به تاکتیک اسلامگرایان ایران جهت ایجاد جبهه اتحاد اسلامی علیه اسرائیل و استفاده از فلسطین بعنوان مبنای همپیمانی، نه گفتند و استراتژی اتحاد اسلامی آخوندها دچار ضربه مغزی شدید شده و حکومت تعادل سیاسی – استراتژیک خود را کاملن از دست داده است.
کشورهای سنی همجوار، کشور ما را که در استانه خروج از مدار اسلام و اسلامگرایان است، در محاصره دارند و علیرغم باج ها حکومت اسلامی، همچنان در جبهه عربستان سعودی ایستاده اند و به باج های ملاها لبخند زده، ولی رای شان را به عربستان می دهند. پس از تضعیف چشمگیر ماشین جنگی داعش، دو قطب ائتلاف عربستان سعودی و ترکیه و متحدین شان، فعالیت شان را علیه حکومت شیعه ایران تشدید کرده اند. با وجود تهدیدیهای محس رضائی، هنوز تا ردروئی مستقیم فاصله هست و طرفین در فاز جنگ های نیابتی می باشند. عربستان سعودی و ترکیه همزمان با ادامه جنگ نیابتی در سوریه، تلاش می کنند تا در داخل کشور سرمایه گذاری می کنند.
مواضع حزب کارگران کردستان در قبال پان ترکیسم و پان عربیسم و قهرمانی های احزاب کرد سوریه در پیکار علیه نمایندگان جبهه ترکیه عربستان، استفاده حکومت اسلامی از حزب الله در سوریه و .. نمی توانست از سوی جبهه ائتلاف عربستان – ترکیه بی پاسخ بماند.
بدون تردید عربستان و ترکیه دست بدامن یاران خود شده و میشوند تا جاپائی برای خود در داخل کشور باز کنند و حلقه جنگ های نیابتی را بداخل ایران منتقل کنند. دامن زدن به جنگ های مذهبی، اقدامات نظامی، استفاده از سازمان مجاهدین، افزایش فعالیت پان ترک ها و پان عرب ها، گسترش شعارهای مرگ بر فارس و تقدیم خلیج فارس به شیوخ حاشیه نشین خلیج فارس و … میدان های جنگ نیابتی جبهه اردوغان – عربستان است.
نیروهای سیاسی که خود را در چارچوب کشور ایران تعریف می کنند، خود را ازادیخواه، دمکرات و ایراندوست می دانند، نمی توانند مرزهای روشن سیاسی با سه جبهه ارتجاع فاشیستی پان ترکیسم، پان عربیسم و پان اسلامیسم ترسیم نکنند. این یک واقعیت انکارناپذیر است که نیروی سکولار دمکراسی تنها الترناتیوی آزادیخواه، دمکرات و تبعیض ستیز می باشد که پتانسیل خارج کردن منطقه و مردمان آن از منجلاب جنگ های فرقه ای – مذهبی و نژادی را داراست.
ما باید بتوانیم در ارتباط با سکولار دمکرات های منطقه، از مدار اسلام (اسلام سیاسی) و اسلامگرائی خارج شویم. این تنها راه نجات ایران و کشورهای منطقه از خطر بربریت و توحش اسلامگرایان است.
هرچه زمان می گذرد؛ اهمیت همپیمانی ملی – منطقه ای سکولار دمکراسی و ضرورت گذر از حکومت اسلامی برای دستیابی به صلح، امنیت، دوستی و برابرحقوقی مردمان ایران و منطقه برجسته تر میشود و نیز، بی عملی اپوزیسیون لائیک دمکرات توجیه ناپذیرتر میگردد.
ایرانگوبال