نظام حاکم بر ایران، همانگونه که از نامش پیداست و ماهیت آن در قانون اساسی بیان شده، تقدم خود را اسلام قرار داده و در چهل سال گذشته نیز سیاست و سرمایه نفت، گاز و .. کشور را در شوره زار اسلام سیاسی و شبکه های مافیائی تروریستی درون و برون مرز جاری کرده است.
حکومتی که ارجحیت سیاست و مرام آن، انسان، جامعه ایرانی و کشور ایران نباشد، باید از مدار سیاست حذف گردد. با نگاهی به سیمای ایران پس از 40 سال حکومت اسلامی و مروری بر تاریخ طولانی سرکوب، ترور، جنایت، دزدی، غارتگری، فقر، فلاکت، تحقیر، بیچارگی، جهالت، عقب ماندگی، فحشاء، اعتیاد و .. ، می توان الگوئی از حکومت اسلام ناب محمدی را به جهانیان معرفی، و ننگ نامه آنرا در حافظه تاریخی بشریت حک کرد.
سخن روز در باره اوضاع کنونی کشور است. دولت امریکا در راستای استراتژی خود در خاورمیانه و از خاستگاه منافع امریکا و متحدینش در منطقه، حکومت اسلامی را زیر منگنه گذاشته تا آنها به 1) تغییر رفتار، 2) تن دادن به ایجاد دولت ائتلافی شاه و شیخ (رضا پهلوی و شیخی کراواتی) و 3) پذیرفتن اماننامه، راضی شوند.
سپاه پاسداران ارگان نظامی – ایدئولوزیک حکومت اسلامی، با تاخیر چهل ساله در چارچوب گروه های تروریستی طبقه بندی شده است. این نیرو عامل اجرائی، چشم و گوش و باجگیر رهبری مذهبی بوده که در ارتباط ارگانیک با ولی فقیه، چون زالو خون ملت ایران را مکیده است.
امریکا اقداماتی مشخص در قبال حکومت اسلامی پیش گرفته که ملت ایران از تحقق آن ناتوان بود. سیاست فشار اقتصادی بر رژیم ترور و جنایت، و هدف فلج کردن امکانات مالی ترور و جنگ افروزی در منطقه، با خواست ملت ایران و همه انسان های آزادیخواه و دمکرات همسو می باشد.
اگر امروز امریکا سیاست مهار تروریسم در منطقه را در دستور گذاشته، از جهت ناتوانی و تاخیر اپوزیسون و مردم در اجراء وظایف انسانی، ملی و میهنی حذف نظام ترور و جنایت در کشور است. این ملت ایران است که بایستی بر عقب ماندگی خود غلبه کند و ابتکار عمل فلج کردن منابع مالی رژیم را خود در دست بگیرد و حساب خود را از حکومت اسلامی و نهادهای تروریستی آن جدا سازد.
هنگامی سرمایه ملت ایران توسط مافیاهای حاکم غارت و هزینه پروار شبکه های مافیائی درون و برون مرز می شوند و در شوره زار تروریسم در لبنان، فلسطین، عراق، سوریه و .. ریخته می شود؛ پس “دیگی که برای ملت نمی جوشد، سر سگ در آن باشد”. ما خود باید برای به صفر رساندن فروش نفت (سرمایه ملی مان) توسط شبکه های مافیائی، وارد عمل شویم.
من در گذشته به این موضوع پرداختم که بیش از 90 درصد نفت و گاز کشور از جغرافیای لرها غارت می شود. در وحله نخست وظیفه مردمان همین مناطق است که اختیار تولید، توزیع و فروش نفت را از دست حکومت اسلامی خارج کنند و رژیم را فلج سازند.
ما با سیاست امریکا علیه حکومت اسلامی تا آنجا که به تمامیت ارضی کشور، استقلال، همبستگی ملی و موجودیت کشورمان آسیب نرساند، همسو هستیم و خود از خاستگاه ملی و سوسیال دمکراتیک سیاست برچیدن کلیت نظام را دنبال می کنیم.
اگر در انقلاب مشروطه لرهای بختیاری بعنوان گروه ضربت انقلاب عمل کرده و نقطه پایان به حکومت قومی گذاشتند، اکنون با اعمال خودمدیریتی لائیک و سوسیال دمکراتیک می توانند کنترل نفت، گاز و آب را از دست شبکه های مافیائی خارج کنند و در کنار هموطنان خود نقش بزرگی در برقراری آزادی، داد و دمکراسی داشته باشند.
از چنین خاستگاه سیاسی، ما کوشش کنیم درآمد نفت در حکومت اسلامی را به صفر برسانیم، سیاست غارت و حراج سرمایه ملی در بازار سیاه را بشکست بکشانیم.