علی خامنه ای ، می گوید که “هرکس ایران را دوست دارد، هرکس نظام را دوست دارد، بیاید پای صندوقهای رأی.”
این گزاره در خود یک دوگانگی ژرف دارد و امکان وجودی در واقعیت ندارد. یعنی نمیتوان هم ایران را دوست داشت و هم نظام سرکوبگر ایران ویرانساز را. این ادعا بمانند اینست که هم زندانی و هم زندانبان را که شلاق و قفل بدست دارد، دوست داشته باشیم. مثل این است که هم طرفدار بردگان باشیم و هم برده داران باشیم. یا اینکه هم ایراندوست باشیم و هم دوستدار سرکوبگران مردمان، و برویم به زندانبان و برده داران و دشمنان ایران رای بدهیم! البته در خیالات جاهلانه این امکان پذیر است اما در حد همان خیالات و در حد یک توهم و شعبده!
صرفنظر از این بازی آگاهانه رهبر اهل بیت با نام ایران، برای کشاندن ایراندوستان به پای صندوق های رای، یک نکته اساسی دیگر نیز در این گزاره وجود دارد که از دهان او و همه سران نظام با تاکید گفته شده است: برای آن ها، رای دادن بمنزله تأیید نظام است. این محور تمام اصول مهندسی شده انتصاباتی است. خامنه ای رای مردم را برای نشان دادن حقانیت خود و اعتماد مردمی باین نظام سرکوبگرمیخواهد.
او می گوید ” مهم نیست که به چه کسی رای می دهیم ، مهم اینست که همه بیایند و باشند ، نشان دهند که حاضرند از جمهوری اسلامی دفاع کنند “.
یعنی 4 سال دیگر در راه ادامه غارت مردم و بحران اقتصادی وبگیر وببند و زندان و منبرهای پر تنفر و ادامه سرکوب و چوبه های دار!
اگر رای دادن به معنی دوست داشتن این نظام است و این هدفیست است که اسلامیون دروغ پرداز، اشغالگر و تجاوزگر میخواهند، پس رای ندادن به معنی دوست نداشتن و نفی کلیت این نظام است.
رای ندادن = رای ندادن به ادامه تحمیق، بی حقوقی و تحقیر خود و رای ندادن به کارنامه پر از خون و خیانت و تباهی جمهوری اسلامی و آمران و عاملان آن است.
رای ندادن به معنی اعتراض روشن به زندانی کردن دلسوزان و دگراندیشان ایران، سرکوب زنان، سرکوب دانشجویان، هنرمندان، حجاب اجباری، کودک آزاری، سرکوب حقوق کارگران و معلمان و کارکنان در بخش های تولیدی و خدماتی و اختلاسهای بیکران رژیم اسلامی و عمال وابسته آنان است؛ رای ندادن به رکود و بیکاری و تورم و ویرانی خود ساخته و تحمیلی اقتصادی رژیم است. اعتراض به نبود و سرکوب مطبوعات آزاد، احزاب آزاد، تشکل های صنفی، اجتماعی و فرهنگی آزاد و به معنی اعتراض به نارسائیها وناهنجاری های غمناک اجتماعی گسترده ای است که علت اصلی آن در این نظام بی کفایت، بی وجدان، غیر پاسخگو، غیر مسئول و جبار است.
رای ندادن به معنی اعتراض به خشکاندن آب ها و بیابانی کردن سرزمین و آلودگی محیط زیست بخاطر بی لیاقتی و بی تفاوتی ملایان کوته فکر در ایران است.
رای ندادن به معنی احترام به جوانان و زنان و مردان بیگناه و آرمانخواهی است که برای بهروزی ایران و مردمانش، بیرحمانه به تیغ نظام جلاد تجاوزگری زندانی میشوند ویا شکنجه و به قتل میرسند و خانواده ها گریان و داغدار و ویران میگردند! درهر کوچه و برزن آن سرزمین اشک ها جاری است!
رای ندادن به معنای مخالفت با کشتار مردم سوریه و توسعه تروریسم درمنطقه و جنگ افروزی های اسلامیون حاکم بر کشورمان است.
چنانچه ایران را دوست میداریم و نفی نظام غیر قانونی حاکم بر ملت ایران را خواستاریم؛ اگر آزادی، استقلال، امنیت، عدالت و رفاه اجتماعی را میطلبیم؛ اگر یک صلح پایدار در خاورمیانه و ریشه کن شدن جنگ و ترور را می خواهیم؛ اگر آلترناتیو و آینده ایران را درتغییر این نظام استبدادی به یک سیستم حقوق بشری و مردم سالار بهمراه جدایی دین و مذهب از حکومت ( سکولار ) میدانیم، دراین شرایط نبود آزادی ، با رای ندادن ، فرصت تاریخی شعبده بازی انتصاباتی را به ، ” نه ” به نظام جمهوری اسلامی ، در گستره سراسری و ملی ، تبدیل کنیم. دیگر بس است !
این رای به این دولت و آن دولت نیست و هرگز نبوده است . این رای به ولی فقیه و دستگاه قضایی بیدادگر و نظام اصلاح ناپذیر حکومت اسلامی و ادامه فاجعه در همه ابعاد آن است.
با رای ندادن آگاهانه به این نظام، راه را برای یک انتخابات آزاد واقعی برای تغییر قانون اساسی کشور و باز کردن فضای سیاسی و فعالیت احزاب و سندیکاها و انجمن ها و تشکل ها و جنبش های مسالمت آمیز آزاد و مدنی در دفاع از حقوق مسلم شهروندان، آماده و باز کنیم.
ما برای گذار از استبداد به دمکراسی پایدار و استقرار یک سیستم مدرن، شفاف و سالم سیاسی واداری دمکراتیک و انسانی در کشور، برای یک ایرانی آزاد و آباد، در همه ابعاد بکمک نیروهای آگاه و دمکرات کشور در سایه همبستگی ملی و اراده ملی و هماهنگی در تمام سطوح کوشا هستیم.
ایران آزاد، پس از حکومت مافیائی اسلامی میتواند در سایه قوانین مدرن مردمی و اداره قانونمند کشور توسط ایراندوستان و منتخبین واقعی مردم و کارشناسان و مدیران توانا در فضای باز و بعنوان یک عضو سازنده و مسئول در جامعه جهانی، با تامین آزادی، امنیت ، تمامیت ارضی و یکپارچگی ایران و شکوفایی دانش ، تولید، رفاه عمومی و ایجاد صلح پایدار در منطقه خاورمیانه ، کشور را در راه پیشرفت و سرافرازی سوق دهد.
اردیبهشت 1396
——————————
برای پشتیبانی از این کارزار تومار زیر را امضا نمائید:
https://goo.gl/gVEL3K
———————————
سازمانهای امضا کننده به ترتیب حروف الفبا:
– جبهه هواداران شاهنشاهی مردم سالار ایران (جهش)
– جنبش رنسانس ایرانی، فرزندان فردوسی
– حزب سکولار دموکرات ایران
– سازمان برونمرزی حزب پان ایرانیست
– گروه “رایزنی برای گذار از استبداد به دمکراسی”
– نهاد مردمی
——————————-
اشخاص امضا کننده به ترتیب تاریخ امضا:
– وحید آبان ، مدافع حقوق بشر و سکولار دمکراسی در ایران و خاورمیانه
– دکتر حسن کیانزاد
– دکتر بهرام بهرامیان
– رضا مهربانی
– دکتر بهرام آبار
– پرویز حدادی زاده، کنشگر سیاسی
– دکتر ایمان فروتن
– پرویز ظفری
– دکتر تقی آل رضا
– جاوید آزادی
– سعید احمدی
– دکتر کوروش فرزین
– اقبال اقبالی
– داریوش (حسن) درشتی، کنشگر سیاسی، اجتماعی.
– دکتر ایرج شاه ولایتی
– شاهین نژاد
– دکتر جاوید جوان
– میرزاآقا عسگری مانی. شاعر، نویسنده و مدیر رادیومانی
– دکتر کوروش احمدی
– مهین ارجمند
– دکتر محمد رضا آذرپاد
– ناصر پل
– شاهین اروند
– کیارش پارسی
– دکتر سیامک رفیع زاده
– افشین افشین جم، كنشگر حقوق انسانى و سياسى
– فرخ پیرنیا
– بهروز باستانی
– سياوش عبقری، استاد دانشگاه ، كوشنده سياسی و فرهنگی
– فرد صابری، کنشگر سیاسی
– ویکتوریا آزاد، کنشگر سیاسی و حقوق زنان
– سارا سفیری
– مهدی میرقادری
– دکتر خسرو اکمل – کنشگر سباسی وسفیر سابق
-پوران فکور
– جهانگیر لقایی
– پرویز ضرغامی
– بهزاد صمیمی
– آرش مهدوی
– سیروس عصری
– فرهمند کلایه
– محبوبه حسین پور
– ابراهیم گنجی
– منوچهر مهرپویان