سرآغاز مدرن ترور و فاز مذهبی آن
آری، انگاری همین چند روز پیش بود که بر بالای بام مدرسه علوی، داعش شیعی بفرمان خمینی و در برابر چشم جهانیان ترور بی پروا و وحشیانه ی صدها انسان را با نام دلبخواه “مفسد زمین” و در یک بیدادگاه چند دقیقه ای مثل آب خوردن آغاز کرد. این خلاء انسانی و خصلت حیوانی در پی انقلاب و شکست آن بوقوع پیوست؛ و حاصلِ همان ناچیز دستآوردهای مورد نظر استقلال، امنیت، آرمان و اراده ی رنگین انقلابِ اجتماعی که ما با فروریزی خودکامگی شاه بدست آوردیم؛ ترور خمینی مسیر آنرا بسود تحکیم مواضع فاشیسم مذهبی، و در راستای همسوئی با منافع چپاولگران غرب بسادگی خفه کرد؛ و بتدریج و پیاپی فجایع و نسل کشی های 60 و 67، کشتارهای میلیونی جنگ 8 ساله عقیدتی عراق و ایران و ترورهای زنجیره ای داخل و خارج و تا به امروز را رژیم مذهبی با افتخارِ انقلابی و بنام خدا در رسانه های ایران و جهان بازتاب داد و هنوز می دهد؛ و همچنان بی کم و کاست مورد پشتیبانی دمکرات های غربی قرار گرفته و می گیرد؛ سنتِ ترورهائی که چندان نپائید تا این فرهنگ بربریت مذهبی را در اعماق خاورمیانه، شمال آفریقا و همینک در سراسر جهان رونق چشمگیر و هراس انگیزی داده و یافته است.
ترور و غافلگیری 11 سپتامبر
در آن جنایت های بی شمار شیعی و این قتلگاه های ضدبشری اخیر عوامل ترور داعش(سنی)، شک نباید داشت که همیشه دست سیاسی و اهرم لجستیک امپریالیسم آمریکا و همین بلوک متمدن غربِ دمکرات اروپائی پیوسته فعال بوده و همچنان هست. با این تفاوت که تا دیروز خود در قله های امن شان نشسته، و تک تک آنها از همه ترورها، تبهکاری ها و پایمالشدگی های هولناک حقوق بشر توسط ترورهای داعش شیعی سنی در ایران ِشاه و سپس شیخ و در همه کشورهای ریز و درشت مسلمان منطقه آگاه بودند؛ ولی در تمام دهه های سیاه و خونین ترورها، ککِ حقوق بشر هیچکدامشان تا پیدایش غافلگیرانه ی 11 سپتامبر نمی گزید. چرا؟ زیرا: انباشت سرمایه، تابع خرید نفت مفت و سود کلان بود، و حکومت های سرمایه سالاران برای دریافتش آشکارا و پنهان به حمایت همسویه از ترور ارتجاع مذاهب در ایران و خصوصا کشورهای اسلامی نفت خیز پرداخته و می پرداختند. راهکار ماکیاولی آنها و تدارک ترور مدرن و رسوای شان تا بدانجا چشم بر واقعیت می بست که خانواده کوچک و فاسد سعودی را سمبل مردم عربستان می شناسد، و با حمایت از این فامیل، به تصرف ثروت آنها دست یافته و بسادگی ملل مسلمان سنی را توسط به اصطلاح پاسداران مکه تحمیق و غارت کنند؛ و عملا کرده اند و می کنند. همان حمایت غربی ایکه از ترور یک فرقه فاسد و بیمار شیعی نمود و آنرا نماینده ملت های رنگین ما انگاشت و در هر حال برای تداوم بساط او و بسود خویش، هرباره طرح های تازه و چندش آورتری می آفریند. و اینک بار گران برجام ها را بر کول کارگران، بیکاران، جوانان زحمتکشان و بیدادرسان می گذارد.
سرفصل ترور پس از جهان دوقطبی
یادآوری کنم که به باور من، ترور مدرن با اهرم ها و ابزارهای استعمار مدرن و گلوبال کنونی، سرفصل خود را با فروریزی جهان دوقطبی آغاز کرد. چراکه در آنروزها هنوز اردوگاه چپ توان روبروئی اندکی داشت تا با ایجاد تعادل نظامی خود از تندرروی های دول راست هار جهان، ناتو و ترورهای میلیتاریستی اش بکاهد، و می کاست. با آنوجود و هنوز دیپلماسی هجومی و سیاست ریاکار جهانی غرب بسان دیروز و امروز، کاملا معطوف و متمرکز بر ستیز و سرکوب جنبش های مستقل کارگری، زدودن احزاب و سازمان های چپِ برابریخواه و کمونیستی، و بویژه در فتراک ویرانی بلوک پیشین ورشو بود. راهبرد سیستماتیک سیاست کهنه و البته تاکنونی ایکه، سران همه مذاهب پیوسته یار و یاور آنان بوده و هنوز هم هستند و همگی کجدار نریز و در حاشیه های پوشیده، در خدمت اهداف OECDهمچنان در پناه همدیگر می باشند.
سرمایه، و ترور نان و زندگی و آزادی
اما، در آن میان روند شتابان از هم پاچی دول شرق، یکباره سرمایه سالاری نئولیبرال نوپا را آسیمه سر و هارتر کرد و او بجای پرداختن و ساختن جایگزینی بهتر برای زندگی نوع انسان و فرصتی برای کسب توامان آزادی و نان برای همگان بسرعت، جنون ویرانگر و تاراجگر آمریکا و یارانش را در ناتو جهت جهانخواری بیشتر و بهره کشی های جسورانه بسیج و دریده تر ساخت؛ و عملا انسان کارمزد و بی سرپناه، بیدادرس تر و زمینگیرتر و نگونبخت تر از گذشته های امیدبسته به سوسیالیسم شد. سرمایه داران منطقه ای و تجاری به یاری غربی ها سعی در جایگزینی مذهب برای آن اهداف والای انسانی شدند. در همان هیر و ویرها سرکردگی امپریالیسم آمریکا و سرسپردگی بلوک مطیع، و به همراه اروپای گیجسر و بی هویت، همگی با هم در فاصله ای کوتاه توانستند یوگسلاوی، افغانستان، عراق، لیبی، یمن، سوریه را با دسیسه های جاهطلبانه خویش متلاشی کنند و کردند. بدین سان تنگدستی، بیکاری، خفقان، استبداد و ترور زندگی میلیون ها انسان، در عرصه گیتی و پهنه ی فرهنگ بورژوازی گلوبال چهره ای تازه تر یافت و نبود کار و نان و آزادی در کشورهای ویرانشده، منشآ و عامل مستقیم فرار و پناهندگی، و یا گمراهی در دام داعشی ها شد؛ و بخش بزرگی نیز ناچار برای نجات جان خود و خانواده هاشان از جور حکومت بیدادگران مذهبی و یا خیلی هم با امید واهی به زندگی بهتر، ساده لوحانه بسوی غرب راهی شدند. در این راستا فرار بیش از 4 تا 5 میلیون ایرانی فراری و مهاجر، تنها گواه یکی از این سرخوردگی ها و محصول سیاست پشتیبانی غرب از استبدادها و ترورهای رژیم مذهبی حاکم بوده است.
ترور، محصول میلیتاریسم و بهره کشی سرمایه
بی گمان ترورهای نیویورک، پاریس، مادرید، بروکسل، نیجریه، کامرون، بغداد، کابل، استانبول، سوریه و…همگی محصول ِمقاومت منفی ساختار بیمار سرمایه، در برابر حق خوری و جستجوی آزاد و برابر زندگی نسل های تازه بوده و اصل گریزناپذیری گذار نوع انسان بسوی شکوفائی و بهره وری اقتصادِ اجتماعی و سوسیالیستی هست؛ و همچنین هریک از ترورها می تواند پاسخ کوری باشد جهت رهائی از دام جنگ ها، و تنش آفرینی های بی پایان میلیتاریسم گردنگش آن، که دیریست نیاز مبرم مردم کشورهای ویرانشده ی توسط کشورهای جنایتکار ناتو می باشد. آیا تلاش برای بقای ساختار سرمایه نئولیبرال، و ایستادگی قهربار و واماندگی طولانی و جهانی او از راس امپریالیسم آمریکا تا اضلاع آن بخاطر 1%ها، در برابر خواست میلیاردها انسان بیکار و بی نان و ستمزده و بجان آمده، حقیقا و اخلاقا نامی جز ترور و نسل کشی ضدبشری دارد؟ پرسیدنی ست! کدامین راه مترقی و متمدنانه جهت گذر از دنیای فرسوده ی بهره کشی شرم انگیز انسان از انسان وجوددارد تا بیاری آن، نوع انسان انتحاری فریبخورده و سرگشته و جوینده ی نان و کار و آزادی بتواند بیاری ان ساختاری فراملی، انسانی، مدرن، پویا و مسالمت جویانه بیابد؟ مسلماهیچ راهی جز مبارزه برای بقا در برابر هیولای تروریست سرمایه وجودندارد! این ساختار انگل گروهی و مقطع سپری شده تاریخی، از گذشته ها فرقه ای تر و بیش از پیش در تملک عده ای اندک قطبی تر شده است و در سراسر جهان با قانون “سرمایه درآوردی” دولت ها انسان های بی شماری را همه جا با فقدان نان و کار و آزادی بی رحمانه ترور می کند.
ترور بیماران روانی ِمال اندوز
بد نیست به توان اندوخته مالی و به تبع آن اعمال اراده سیاسی “62 تن” بیمار روانی ِمال اندوز فکر کنیم که این تعداد با این انباشت سرسام آور سرمایه که سقف آن برابر با سهم زندگی و حق شکلگیری و هستی بیش از “سه و نیم میلیارد” انسان می باشد و این بخش کوچک به میل خود آنرا با قوانین دول سرمایه سالار ستانده و بکام خویش کوفتی خویش تباه می کنند،چاره ای عاجل بیاندیشیم. آیا یک دادخواهی و فریادرسی نوع انسانی و هرچه زودتر و منطقی تر نمی باید چاره ای برای این ترور کلان جهانی و قانومدار سرمایه سالار بیابد؟ آیا این شیوه ضدانسانی، بیش از این قابل بردرباری ملت ها و کارگران بیکار و اسیر ایران و جهان هست؟ البته که نه و هرگز! بنا بر این پرسیدنی ست که: کدامیک از این ترورهای هولناک، زندگی کنونی و آتی ما را بیشتر و در سطح جوامع جهانی هولناکتر تهدید می کند؟ ترور کور با نام انتحار مذهبی و شهید توسط فقیران، گمراهان، بیکاران و استبدادزدگان، که خود قربانی ترور پنهان و مدرن اند؛ یا ترور صاحبان سرمایه های کلان و دارائی های تراست ها و کارتل ها که موجودیت شان بیش از توانائی نیمی از نوع انسانی جهان می باشد؟ به یقین باور من بیشتر از ترور سرمایه سالاران نگرانی دارد تا چند گمگشتان دالان های پوچ مذهبی! زیرا قربانیان ساختار سرمایه و خصوصا فریب خوردگان سران حیله گر مذهبی را می توان با مدیریت فرهنگ همبستگی اجتماعی و سالم و سازنده به زندگی نوعدوستانه دعوت کرد و آنها را خیلی زود علاقمند به همزیستی برابر و دوستانه با همدیگر ساخت؛ اما سرمایه دار را هرگز سر شازش با برابریخواهی و راسیونالیسم نوعدوستانه نیست! زیرا اگر ما درکی درست و دیالکتیکی از رابطه ی کارِ مزدی و چپاول ارزش افزوده، و تلنبار ثروت بی هوده در دست 1% ها داشته باشیم، آنگاه پی به ذات سرمایه و آنتاگونیسم آن با کار را یکبار برای همیشه کشف خواهیم کرد. مقابله با برتریجوئی ها، نابرابری ها و اشکال ترورها در پایه ی آغازین و ریشه ای می بایست از کنار نهادن ترور نان، آزادی و ترویج برابری انسان با انسان در روابط اقتصادی اجتماعی سیاسی نهادینه شود.
ترور نان و آزادی، منشأ سونامی پناهجویان و فراریان
آیا می دانیم که فقر، بیکاری، استبداد، نژادپرستی و فرقه گرائی، اشکال راسیسم ها و فاشیسم ها از کجا سرچشمه گرفته اند؟ و آیا همزمان می دانیم که سیاست امپریالیسم آمریکا و دول هم پیمان غربی او منشأ چه بسیاری از ترورهای روزانه اسرائیل علیه ملت فلسطین، سوریه، عراق، افغانستان، ترکیه، ایران و… و به تبع آن سونامی فراریان و پناهجویان مردم ترورزده ی مسلمان منطقه و جهان گرسنه بوده و هست؟ البته که بی نیاز از فاکت های فراوان، چشم های مردمان جهان، خود دیریست شاهد و گواه جنات های بی پایان این دول زورگو به سرکردگی امپریالیسم آمریکا بوده و هستند. آری هر وجدان آزاده و نوعدوست این حقیت آشکار را می داند! پس شایسته است با همه ی توان فراملی و بیدارمان در مقابل همه عوامل و نیروهای تولیدگر تروریسم بایستیم و با مبارزه مشترک، آگاه و روشنگرانه ی خویش، قاطعانه با هرگونه تروریسمی، چه اسلامی و یا امپریالیستی سازش ناپذیر و بسود زندگی بشردوستانه بستیزیم. اگرچه ریشه کنی ترور و دگرگونی مصیبت های ضدبشری سرمایه و مذاهب بر هستی مردمان جهان تنها و تنها کار توده های اسیر کارمزدی و منطقه ای هر دیاری ست که می بایست مورد پشتیبانی و همبستگی مردم متمدن و همدردان جهانی آنها قرارگیرد. و پایان سونامی سالانه ی پناهندگان 60 میلیونی نیز جز با زدودن ترورِ سرمایه از کار، نان و آزادی توامان کارگران و زحمتکشان و تنگدستان هرگز متصور نیست.
7 فروردین 95