برجسته ترین برهه و برگ برنده ترکیه پا نهادن به مدرنگرائی اوست، که جز با شکست امپراتوری فاسد و فلج عثمانی در جنگ جهانی یکم هرگز ممکن نمی بود. ساختار سکولاریسمی که ژرفش اجتماعی نیافت و اینک در حال سقوط می باشد. شکوفائی تاریخی و مترقی ایکه این کشور مسلمان نسبت به دیگر کشورهای خاورمیانه و مسلمان عملا و نظرا یافت که می توانست الگوئی در برابر تحقیر ستمگری شیعی ولائی، و زدودن تفکر وحشی داعشی سلفی باشد، که نشده است. با پیدائی آتاترک و سازماندهی جمهوری لائیک او مبارزه قهرمانانه ملی علیه بریتانیا و یارانش به پیروزی چشمگیر رسید و در 1923 مقطع تازه ای از حکومتمداری دولت غیردینی در خاورمیانه ی عمدتا مسلمان آغازید. در همان دوره نوپا، آتاترک و یارانش با ناسیونالیسمگرائی، هیچگاه از تشویق نژادپرستی و بویژه پانترکیسم در برابر اسلام سیاسی شکست خورده و دیگر ملیت ها پرهیزی منطقی نداشت و اصولا در این دوران تا سال 1950 تکحزبی بر کشور حاکم بوده است.
پس از سال 50 و امکان تعدد احزاب، کشور و نظام ترکیه پیاپی دچار کودتاهای ماه می 60 مارس 71 سپتامبر 80 فوریه 1997 و آخرین آن جولای 2016 که ظاهرا محرکش گولن بود، همزمان ضدکودتا و کودتای رسمی خود اردوغان از 7 تا 15 ژونن سربرآورده است که همچنان این اراده کودتائی برای باردوم تمدید شده است؛ کودتای دولتی ایکه با خشونت تمام به تصفیه و تجزیه کشور و شهروندانش ادامه می دهد. از دوره ارباکان تا اردوغان منهای یکدوره کوتاه، کشور متلاطم ترکیه ثبات پیگیر سیاسی ـ اقتصادی نداشته، و جنگ قدرت میان پانترکیسم گرگ های خاکستری، ناسیونالیسم ژنرال ها و نظامیان ارشد و طیف عمدتا مخالفان سکولاریسم در پیوند با بنیادگرای سنی آک پارتی با سرکردگی یک تنه اردوغان کشور ادامه یافته توده ها را آشوبزده و ملیت های رنگین فرهنگ آنرا آگاهانه و خیره سرانه برابرهم گذارده است. در این فاصله های کودتا ها بارها کشورِ خونین و خراب دست بدست شده و فرصت های طلانی بازسازی و ژرفش قوانین اساسی برپایه سکولاردمکراسی متوقف و یا امکان بهینه سازی خود را از دست داده است.
مصطفی کمال پاشا “آتاتورک” در همان اوان ایجاد جمهوری سکولار ترکیه به فرهنگ غربگرائی باورداشت و جدائی دین از حکومت را به سود تحول و تکامل تاریخی کشور می دانست و به پیش برد. مخالف آموزش و ترویج مکاتب قرآنی ـ دینی بود. و دادگاه های مذهبی ـ شرعی را کنارزد و مردم را تشویق به پوشیدن لباس های غیرسنتی و مدرن کرد و زبان نوشتاری ترکی را هوشیارانه با حروف لاتین جابجا ساخت.
امروزه در چشم مردم دانا، آگاه و سکولار ترکیه، خاورمیانه و جهان، جنگ قدرت و ثروت گولن و اردوغان در پس همه دعاوی ریاکارانه آنها از اسلام کاملا رسواست. زیرا، گلن و اردوغان ترکیه چندملیتی و مذهبی را برنمی تابد و بجای پذیرش و تعمیق خواسته های متمدنانه و نوعدوستانه ی رنگین، شهروندانشان را با بنیادگرائی عریان سرکوب می کند و مخالفان خود را هدفمند رو به جنگ داخلی هوکناگ گذارده است. توطئه ایکه این جنون خودکامگی داشته و بیش از پیش می خواهد در مسیر خود، رودرروی مخالفان با جهل مذهبی را عصای دست شکسته خویش کند و هرچه بیشتر به پلورالیزاسیون دمکراسی اجتماعی که در حال فریاد جانکاه است با زبان مذهب زنجیرزند و آسیب پذیرش رساند و خردستیزانه در برابر نیروهای مترقی و سکولار سازش ناپذیرباشد. تامگر بازگشت به عهد و عصر خلافت دوباره عثمانی را برای اردوغان در میسر آتی مهیاکند. اگرچه این فاز خطرناک مذهبی و ضد لائیسیته می تواند با خواست راسیسم پانترکیستی نیز بیشتر از پیش توام شود که هست و در راستای پُر اوج و فرود خود قربانیان فراوانی بگیرد که گرفته است، و با ترفند و دعاوی واپسگرایانه آک پارتی و اردوغان در دایره گسترده تر همبستگی با قطب وهابی سلفی داعشی علیه طیف شیعی هدایت شود که می شود. آنگاه می توان بهتر به شرایط عمومی و مخاطره آمیزی کشور ترکیه، منطقه و جهان اسلام پی می بریم و راه رشد او در جامعه ی مشترک اروپا را نیز با این شیوه ارتجاعی آشکارا سازگار نخواهیم دید.
دولت اسلامی و حکومت ایده آل ـ پاشائی اردوغان می خواهد با کنارگذاردن قانون اساسی از اصول سکولار به قوانین شرعی ـ مذهبی سیاست کلان و بنیادی کشور را دگرگون کند و در بهترین حالت، امکان خلافت عثمانی تازه را در کاخ 1200 اطاقه خویش از نو برپاکند و این رویای عظمت عثمانی را دوباره توسط مالیخولیای اردوغان ممکن سازد. این خواست و تلاش ارتجاعی و ضدتحول تاریخی آن، بی گمان در تدارک بازگشت به حکومت مذهبی، قوانین و قضای شرع و سپس بازگشت به دوران 1980 است که اعدام از قانون اساسی کشور حذف شد. عزمِ چالش برانگیزی که مخافان جهانی و داخلی برجسته ای دارد که برابر تجدید قوانین ضدبشری مجازات اعدام ایستاده است. در فاصله کودتای اردوغان تا همینک ده هاهزار از شهروندان ترکیه کار بیکار و از زندگی مفید و جاری اجتماعی خود رانده شده اند، هزاران مخالف سیاسی اردوغان روانه ی زندان و شکنجه گاه ها شده اند. صدها روزنامه نگار دستگیر و روانه زندان شده، رسانه های آزاد بسیاری از جمله حریّت منحل گشته و مدافع حقوق بشر زیادی با تهدید یا ناچار به فرار از کشور گشته و یا گرفتار زنجیر فاشیسم اردوغان می باشند. بسیاری از کشورهای اروپائی پس از این وقایع خونبار و خودکامگی های اردوغان، دولت ترکیه را کشور بی قانونی و شخص او را قانونگریز نامیدند و تهدید کرده اند چنانچه کشور به اجرای اعدام بازگردد، و چنین حقوق شهروندی را قانون شکنانه زیرپا گذارد گفتگو پیرامون پذیرش عضویت در جامعه اروپا برای ترکیه متوقف خواهدشد.
از سوی دیگر اوج خشونت و کشتار مردم کرد ترکیه که با روند سست و یا شکست پیمان آتشبس میان دولت ترکیه و حزب کارگران کردستان (پ ک ک) متوقف گشته و همچنان در حال رو به فراموشی هرچه بیشتر است، و امید ناامید به صلحی که یکسال و نیم پیش آغاز و با بنبست پیچیده تر کنونی روبروشده است؛ این امکان گفتگو با دستگیری رهبرانHDP که دعوت رسمی به جنگ داخلی می باشد جز محال نیست. این پیمان اگرچه لغو نشده اما بسیاری از تحلیگران سیاسی آنرا پایان یافته بررسی می کنند و امید به بازگشت به پای میز گفتگوی صلح چنین که می نماید وجودندارد.
با اینوجود آقای اوجالان رهبر پکک که از 17 سال پیش در زندان “امرالی” اسیر است، در اوج تنش دولت ترکیه با HDP و حزبش در ملاقات خانواده اش با او در زندان، چنین پیام داد: در صورت آمادگی “دولت ترکیه” برای ازسرگیری گفتگوهای صلح، او می تواند ظرف 6 ماه پروژه صلح راعلاوه بر تکمیل، بلکه به سرانجام موفق به سود هردو سو و آرامش کشور طوفانزده برساند. در برابر چنین خواستی اردوغان اعلام کرد: که شرایط برای ریشه کنی داعش و پ ک ک مهیاست و او خودرا موظف به پیشبرد چنین وظیف ای اسلامی می داند.
اردغان اگر بتواند هدفش زدودن تعدد احزاب است، شکاندن قانون اساسی سکولار می باشد و به ترویج اسلامیسم، شوینیسم و پانتریکیسم خواهد پرداخت، و ناگزیر نابودی HDP و پ ک ک را در سر می پروانده و همزمان در این هیستری، دعاوی تصرف موصل و حلب را دارد و اگر بتواند می خواهد مناطق و شهرهای دیگری از سوریه و عراق را به ترکیه ملحق کند و قلمرو عثمانی آتی خود را گسترش دهد. جنونی که هدف بازستانی شکست هایش برقراری دوباره خلافت عثمانی ست. این سم کشنده بسان بمب ساعتی ست که آک پارتی و اردوغان بیمار در جستجوی اعمال و انفجار آنند.
بهنام چنگائی 15 آبان 1395