حکومت اسلامی از لحاظ تناقضات، تضادها و ناسازگاری با زندگی انسان ایرانی اشباع شده است. این گنداب آنچنان غیرقابل تحمل گشته، که هراس از پیامدهای سیاسی – اجتماعی آن، لرزه بر اندام بخشی از دست اندرکاران نظام انداخته است.
درماندگی حکومت اسلامی در برابر جنبش های اعتراضی گرسنگان، بیکاران، مالباختگان، تحقیرشده گان و در کل، جامعه از اسلام سیاسی عبور کرده ایرانی، قابل لاپوشانی است.
وعده های دولت روحانی برای اجازه شل کردن روسری ها، حملات جناح مسلط به دولت زیر ردای “اپوزیسیون” در پوزیسیون و کلان ریسک محمود احمدی نژاد برای موج سواری در جریان تلاطمات آتی جهت در دست گرفتن سکان کشتی هزار سوراخ نظام، همه نشان از قرار گرفتن حکومت اسلامی در سراشیبی سقوط دارد.
حلقه های محاصره نظام از سوی مالباختگان، کارگران، زنان، آموزگاران، دانشجویان و .. تنگ تر میشود (بررسی منحنی رشد مبارزات خیابانی نیازمند نوشته ای مستقل است). جامعه کارگری، زنان، مالباختگان و .. هم اکنون در فضای جنبش های مطالباتی روزمره، زیر پای جامعه ایرانی را برای خیز بزرگ ملی گرم می کنند.
هسته سفت نظام به نیروی سرکوب دل بسته و دل نگرانان حکومت اسلامی تدارک اجرای پروژه های بانحراف کشاندن مبارزات مردم و موج سواری را تعقیب می کنند.
محمود احمدی نژاد اینروزها داغ کرده و داغ کردنش بی جهت نیست. او برای همسوئی با جنبش ملی ایرانیان، به کوروش کبیر و منشور آن آویزان میشود تا صفوف مدافعان دو قطب جمهوری اسلامی و جمهوری ایرانی را مخدوش کرده و قطب بندی واقعن موجود در جامعه را در گرداب آشفتگی و سردرگمی برده و از آب گل آلود برای اسلام و اسلامگرایان ماهی صید کند.
علی یونسی از چهره های اطلاعاتی نظام در گفتگو با سایت ایلنا در باره محمود احمدی نژاد سخنانی گفته که پشت پرده پروژه های حکومتی در دوران تلاطم های سیاسی اجتماعی جامعه، و نیز کشمکش های ساختگی ویا نقشه مند بالائی ها را نشان می دهد.
یونسی گفت: “معتقدم احمدینژاد یک جریان نیست بلکه یک پدیده است، پدیده استثنایی که به وجود آمد. او نه فرقه است و نه جریان. میخواهد فرافکنی و مظلومنمایی کرده و خود را به عنوان محور اپوزوسیون، در مقابل نهادهای حکومتی و قوا نشان دهد.”
“من در مورد اسناد در دسترس او، چیزی نمیدانم، اما از آن طرف هم نمیدانیم ایشان به دنبال چیست؟ بطور کلی، اولا همه اطلاعات سری در وزارت اطلاعات خلاصه نمیشود و بسیاری سازمانهای اطلاعاتی دیگری هم هستند که اطلاعات سری در اختیار دارند، من جمله نهاد ریاست جمهوری و شخص رییسجمهور به عنوان عالیترین مقام اجرایی و رییس شورای عالی امنیت ملی است که در تصمیمات کلان، دارای مسئولیت بوده و اسناد آن را هم در اختیار داشته است.” منبع ایلنا
واقعیت این است حکومت اسلامی توسط عاملین اجرائی نظام، 39 سال سرکوب، جنایت، دزدی، غارت و انواع خلافکاری ها را سازمان داده و از سر دسته آنها (سیدعلی خامنه ای) تا رئیس دولت و همه دست اندرکاران نظام، هنگام پاسخگوئی روی صندلی “اپوزیسیون” نظام نشسته و مردم را به بازی کی بود کی بود من نبودم، سرگرم کرده اند.
اما این سیاست شیادانه حکومت برای مردم فاش شده است و شعار مردم در جنبش خیابانی مبنی بر “اصولگرا، اصلاح طلب دیگه تموم ماجرا”، در عین حال پیامی به حکومتگران بود که دیگر حیله های شما کارساز نیست و مردم فریب شما را نمی خورند.
اکثریت مردم ایران از فقر، فلاکت، توهین، تحقیر و سرکوب اسلامگرایان به تنگ آمده و جامعه ایرانی که حتا از پس مانده های سفره اسلامگرایان محروم است، در تب بحران مرگبار میسوزد و هرگاه ممکن است که خشم فروخفته 40 ساله آنها علیه حکومت اسلامی شعله ور گردد. حکومتگران و مدافعان حکومت، در اندیشه نجات خود و نظام اسلامی هستند و از سوی دیگر موج سواران ساحل نشین (خارج از کشور) به جنب و جوش آمده و در خلوت گاه های خود تمرین تاجگذاری، وزارت و وکالت می کنند.
ورجه وورجه کردنهای احمدی نژادهای داخل و خارج کشوری، از اینروست که به تلاطم های بزرگ در جامعه نزدیک می شویم.
در این شرایطی که مردم از ستم، جباریت و غارتگریها و چپاولگری های اسلامگرایان بستوه آمده اند، نباید خطای انقلاب بهمن 1357 تکرار گردد و خواست سرنگونی نظام، مانع توجه عمیق جامعه ایرانی به نظام پس از سرنگونی گردد.
واقعیت این است که در دو خیزش بزرگ 1388 و 1396 مردم پرچمی را برافراشتند که می تواند قطب نمای سیاسی جنبش ملی گردد.
فرزندان دلاور ایران در خیزش خیابانی دیماه 1396 بر پرچم خود سرنگونی حکومت اسلامی و استقلال، آزادی و جمهوری ایرانی را نوشتند. شعارهای خیزش دیماه در انطباق با نیاز جامعه ایرانی و تحقق اهداف دو انقلاب شکست خورده مشروطه و بهمن بوده که بنیاد استراتژی ساختن ایرانی آزاد، دمکرات، لائیک و سوسیال را تشکیل می دهند.
هنگامی جنبش همگانی آزادیخواهانه شعار های استراتژیک شفافی داشته باشد و یک نیروی سیاسی اجتماعی آگاه لائیک دمکراتیک و سوسیال در دل جامعه از آن هراست کند، دلقک بازی های قطب اسلامگرایان (احمدی نژادها و .. ) نمی تواند در قطب مدافعان جمهوری ایرانی تشتت و توهم ایجاد نماید.
آنچه مهم است؛ همانا برافراشته نگهداشتن قطب نمای استراتژی سیاسی تحقق استقلال، آزادی و جمهوری ایرانی (جمهوری لائیک دمکراتیک و سوسیال) است تا بتوان در گستره ملی زیر پرچم جمهوری ایرانی، خیابانها را فتح و حکومت اسلامی را سرنگون کرد.
به تلاطم های بزرگ نزدیک می شویم، باید صفوف جمهوری خواهانه و لائیک دمکراتیک مان را فشرده تر کنیم.