متن کامل بیانیه به شرح زیر میباشد:
همکاران گرامی نمی گویم امروز سخن گفتن از فساد و غارت حاکمان و آقازادههای حاکمان و …کهنه شده است که غارت وچپاولشان بر سر هر کوی و بازاری است، اما در کنار آن باید یاد بگیریم و آموزش دهیم که به معنای واقعی برای یک حکومت مردمی و دلسوز، چه کار باید بکنیم؟ چگونه از حاکمان ستمگر خلع قدرت کرده و این قدرت به نمایندگان واقعی مردم منتقل شود؟ همکاران ما آقایان عبدالفتاح السلطانی و اسماعیل عبدی و محمود بهشتی لنگرودی و محمد حبیبی و روح الله مردانی و… سال ها است که در زندان بسر میبرند. بداغی ها و باقری ها و عمرانی ها و قنبریها و مختار اسدیها و… سالها در زندان بودند که سر انجام آزاد شدند. آزاد شدند که با اضطراب و دلهره روز را شب کنند که هر آن ممکن است مجددا به خانهشان ریخته و به زندان برگردند. محمد حبیبی را در یک تجمع سادهی معلمان با ضرب و شتم و مشت و لگد بیرون میکشند و باخود به زندان برده و به هفت سال و نیم زندان محکوم میکنند.
همکاران گرامی این رفتار ظالمانه را که تنها از یک حکومت اشغالگر و ستمگر بر می آید تنها با معلم انجام نمی دهند.! امروز نوزده مهر نود وهفت به خانه ی آقای عباس واحدیان شاهرودی رفته و ضمن اینکه تمام خانه را برای پیدا کردن تبلت و موبایل خودش و بچه هایش به هم می ریزند، آه چگونه بگویم؟ به پارمیدا دختر ده ساله شان میگویند تو دیگر بابات را نخواهی دید، ما، بابات را می بریم که بکشیم.!!
آهای معلم آزاده، آهای ملت ایران، آهای ملت های دنیا و آهای وجدانهای بیدار چرا سکوت؟ چرا سکوت؟ از این ظلمی بزرگتر وجود داردکه به یک دختر بچه ی ده ساله بگویند پدرت را می بریم که بکشیم و تو دیگر او را نخواهی دید؟ واحدیان کیست و چکاره هست؟ یک فعا ل مدنی بسیار ساده که با چند نفر مثل من و یا خودش ممکن است یک ارتباط تلفنی داشته باشد. رعب و وحشت تا کجا؟ رعب و وحشت برای زمانی کوتاه جواب میدهد اما اکنون آن سبو بشکست و آن پیمانه ریخت ، مردم وارد صحنه شده اند که فریاد میزنند نترسید ، نترسید ما همه با هم هستیم ، میکشیم می کشیم آنکه برادرم کشت . همکاران گرامی به شاگردانتان درس دهید که اگر ماموران حکومت اشغالگر به خانه شان حمله کردند چگونه مقاومت کنند؟ در ساعت درس انشاء به شاگردانتان درس بدهید که چرا حکومت از یک بچه ی ده ساله می ترسد؟ البته حکومتی که مادر حامله و بچه های ده تا پانزده ساله را اعدام کند باید از پارمیداها بترسد. هنگام بردن پدر ، پارمیدا به ماموران میگوید: من هم با پدرم میآیم و ماموران اشغالگر به کودک میگویند نه ، تو هنوز بچه هستی.! ای کاش می توانستم به شما بگویم که شما بچه هستید. نه شما بچه نیستید ، بچه در حال رشد و شکوفایی هست و چه بسا که همین بچه ممکن است یک دانشمند شود ، شما در جهل و خرافات و توهم فرو رفته اید ، شما ماموران حکومت سرکوب و اشغالگر هستید. شما همان مأموران گشتاپوی اشغالگر آلمان هیتلری هستید که خاک فرانسه را اشغال کردند و به ضغیر و کبیر مردم فرانسه رحم نکردند. اما ملت فرانسه با شجاعت دلیرانه آنها را از خاکشان بیرون کردند. ملت ایران هم بزودی با مقاومت دلیرانه ایران را از شما پس خواهند گرفت.(می میریم،می میریم ،ایرانو پس می گیریم.)
امروز ملت ایران و جامعه ی جهانی به این اجماع رسیده اند که این حکومت نه تنها نماینده ی ملت ایران نیست که اشغالگر است و باید برود.(دشمن ما همینجاست ،دروغ میگن آمریکاست.) ملت ایران به زندانیان سیاسیش همچون واحدیان ها افتخار میکند و معلمان در کلاس های درس به شاگردانشان یاد میدهند که همچون پارمیدا نباید از ماموران سرکوب گر ترسید بلکه شجاعانه از پدر و مادرشان در مقابل عوامل سرکوب باید دفاع کرد. دزدان و اختلاس گران و ماموران و محافظین اختلاس گران باید از مردم بترسند. ما فرهنگیان به تبعیت از ملت ایران که محکم و با قدرت در مقابل حکومت ایستاده در روز های ۲۲ و ۲۳ مهرماه در دفتر مدرسه تحصن کرده تا به دانش آموزانمان درس ایستادگی و مقاومت در مقابل زورگویان حاکم بدهیم که حق دادنی نیست بلکه گرفتنی است. درسی که سرانجام آن به یک حکومت ملی و مردمی ختم خواهد شد و در آن حکومت ، هیچگونه تبعیضی نخواهیم داشت و قانون در همه ی امور حاکم خواهد بود.
حکومت قانون تنها برآمده از یک انتخابات واقعی بوجود میاید.
هاشم خواستار نماینده معلمان آزاده ی ایران۲۰ مهر