ابنسینا، در سال 403 قمری در گرگان نوشتن «قانون» را آغاز کرد، بخشی از آن را در شهر ری و بقیه را در همدان تا سال 414 قمری به پایان رساند. سر ویلیام آسلر (۱۹۱۹-۱۸۴۹)، پدر پزشکی مدرن، کتاب «قانون» را انجیل پزشکی و ابن سینا را مولف مشهورترین کتاب درسی که تا آن زمان نوشته شده بود، میداند. این کتاب که دارای بیش از 700 برگ می باشد از مهم ترین آثار پزشکی در تمدن ایرانزمین بشمار می آید. کتاب قانون کتاب پایه برای آموزش در دانشگاههای اروپایی بود. مدرسه پزشکی مونپلیه فرانسه کتاب قانون را کتاب پایه برای خود قرارداده بود. این کتاب تا سده هفدهم در اروپا تدریس می شد و بخش های مربوط به بیماریهای چشم و قلب و تب های گوناگون مورد توجه همه پزشکان بود. در فرانسه بیمارستان شهر «بوبینی» در کنار پاریس بنام بیمارستان ابوعلی سینا می باشد، در نیویورک یک مرکز جراحی و در مجارستان یک کالج بین المللی بنام اوست. توجه جامعه بین المللی بخاطر دانش ژرف و مقام علمی ابوعلی سینا در زمینه پزشکی است. شما هنگامیکه طرح های مربوط به تشریح بدن انسان را می بینید که متعلق به هزار سال پیش است شگفت زده می شوید.
کتاب بزرگ دیگر ابوعلی سینا کتاب «شفا» می باشد. منطق و فرهنگ حاکم بر کتاب منطق و فلسفه ارسطویی است. این کتاب دارای بخشی مربوط به دین است ولی بخش عمده با منطق ارسطویی استدلال می کند. فلسفه ارسطویی چگونه است؟ ارسطو فلسفه را بعنوان «دانش هستی» تعریف میکرد. یکی از کتابهای برجسته ارسطو «ارغنون» است که همانا کتاب منطق است. این کتاب دربرگیرنده شش رساله است و این اثر هرآنچه که وجود دارد را به 10 دسته تقسیم می کند. ارسطو دارای فلسفه تحلیلی است، ستارگان را توضیح می دهد، حیوانات را تقسیم بندی می کند، اخلاق و شعر و روح و فیزیک را بررسی می کند و جهان را از چهار عنصر آب و آتش و خاک و هوا می داند. در این بینش اعتقاد دینی و باور خرافاتی جائی ندارد. ارسطو توضیح جهان را از نیروی فراطبیعت نمیداند بلکه هستی را از طبیعت میسر می داند. بر اساس همین منطق و همین بینش فلسفی و بکارگیری استدلال عقلانی است که ابوعلی سینا «شفا» را می نویسد. البته عقلانیت ابن سینا در چهارچوب دین به گردش درمیاید.
ابوعلی سینا در کتاب شفا که همچون مجموعه دانش بشری یا یک دانشنامه فراگیراست، چکیده عقاید فیلسوفان یونان مانند ارسطو و افلاتون و نوافلاتونیان در علوم عقلی مانند منطق و طبیعیات و ریاضیات و الهیات را مورد بررسی قرار می دهد. در همین کتاب ابوعلی سینا در بخش ریاضیات به هندسه و حساب و موسیقی و هیئت می پردازد. در بخش طبیعیات به تشریح حیوانات می پردازد و بارداری و قانون زندگی جانوران و انسان را توضیح داده و به شرح زندگی گیاهان می پردازد. در بخش الهیات در باره جوهر جسمانی و تقدم صورت بر ماده صحبت نموده و از مبدا و معاد و الهام و دعاهای لازم و بلاهای آسمانی و احوال نبوت حرف می زند. تاثیرپذیری ابوعلی سینا از ارسطوی یونانی وسیع است و این سنت فلسفی در تفکر فلسفی ایران پررنگ است. ابوعلی سینا بروشنی در بخش منطق کتاب خود به کتاب «ارغنون» و منطق ارسطو توجه دارد و حتا فصل بندی نوشته اش را مطابق با «ارغنون» ارسطو تنظیم کرده است. ابن سینا پس از نقل سخن ارسطو، خود میگوید: «ای گروه دانش پژوهان و اندیشمندان دربارهٔ آنچه این مرد بزرگ گفته تأمل کنید که آیا بعد از او تا به امروز که نزدیک به هزار وسی صد سال میگذرد، کسی آمده است که بر آن خرده گیرد یا ثابت کند که در سخن او نقصی هست و یا بر آن چیزی بیفزاید؟ خیر، آنچه ارسطو آورده، کامل و میزان صحیح و حق صریح میباشد.». ابوعلی سینا در ضمن شعر میگفت: « اندر دلِ من هزارخورشید بتافت / آخر به کمالِ ذرّهای راه نیافت.».
توجه به فرهنگ ایرانی و ارزیابی از جایگاه فلسفه در تاریخ ایران یک فصل مهم در ارزیابی شخصیت تاریخی ماست. برخی می گویند ایران دارای فلسفه نیست زیرا خردگرایی و فلسفه گرایی در فرهنگ دینی و در شرایط دین خوئی ناممکن است. برخی دیگر می گویند فلسفه همیشه بشکل خالص جریان ندارد. دین اسلام در پی نابودی فلسفه است زیرا اندیشیدن و پرسشگری را مجاز نمی داند. ولی متفکران تلاش کرده اند تا این سقف کوتاه خفقانی را بشکنند و جایی برای خرد و اندیشیدن باز کنند. ابوعلی سینا در درون فضای اسلامی است و با تضاد همراه است، ولی تلاش او طرح مقوله فلسفی و پیشبرد استدلال علمی و هموار ساختن توسعه خرد است.(جلال ایجادی 30/10/2017).