مریم میرزاخانی دانشمند ریاضیدان و استاد دانشگاه استنفورد در چهل سالگی به سبب سرطان سینه و استخوان در آمریکا درگذشت. این مرگ، ایرانی و خارجی را به اندوه نشاند. بدنبال این تراژدی، واکنش ها بیشمارند و یکی از آنها واکنش آقای عبدالکریم سروش است. او میگوید: من از مرگ او هم متاسفم و همه متاسف نیستم. مرگ او تقدیر خداست و ما میتوانیم خواستار آن باشیم تا خداوند فرشتگان را بفرستد تا او را در آغوش بگیرند. در چشم من او که چهل سال عمر کرد چهارصد سال عمر داشت، مانند کسانی که اهل کشف اند و در جستجوی حقیقت اند. امیدوارم که در آن جهان هم زندگی معنوی پرکمالی را ادامه بدهد.
شما در برابر این همه پرگوئی و خرافه گویی و عوامفریبی «فیلسوف» اسلامی شگفت زده میشوید. آقای سروش با چنین حرفهایی یکبار دیگر نشان میدهد که یار خرافه بافان اسلامی است و فاقد فکر خردمندانه و علمی میباشد. سروش آرزو دارد تا در «آن جهان» دیگر، الله برای مریم میرزاخانی «فرشتگان» را ارسال دارد تا او «زندگی معنوی پرکمالی» داشته باشد. همین حرفهایی که هر آخوند پیش پا افتاده میتواند بیان کند، «فیلسوف» اسلامی نیزعرضه میکند. سروش از مرگ این دانشمند سوءاستفاده میکند تا برای شریعت خود تبلیغ کند. ولی در واکنش خود، این آقای «نواندیش» یک کلمه در باره ضدیت قرآن و اسلام با حقوق زن نمی گوید، ولی این آقای نخبه مذهب شیعه، یک کلمه در باره فشار و ستمگری جمهوری اسلامی علیه زنان نمی گوید. خانم مریم میرخوانی یکی دیگری از زنانی است که با هوش و دانش و جسارت خود نشان داد که تمام گفتمان اسلامی و سنت جامعه اسلامی و سیاست نخبگان اسلامی، تبعیض گرا می باشند. چنین زن دانشمندی در نظام دینی نمی تواند در دانشگاه درس بدهد و مقام رفیع داشته باشد. آزادی و پیشرفت زن خارج از این نظام دینی ممکن است.
(جلال ایجادی 19/7/2017).