شب یلدا یک سنت خوب باستانی است، از زمانهای بسیار دور در میان تیره های هند و اروپائی و ایرانیان مرسوم بوده است. این شب، زمان میان غروب آفتاب سی آذر، آخرین روز پاییز، را به برآمد آفتاب در اول ماه دی، نخستین روز زمستان، پیوند میزند. واژهٔ یلدا ریشهٔ سریانی دارد و به معنای تولد و زایش است. منظور از زایش، تولد خورشید، مهر/میترا، است. در جهان کهن میان طبیعت و مردم رابطه فشرده و تنگی وجود داشت. مردم روزگاران دور که کشاورزی، بنیان زندگی آنان را تشکیل می داد و در طول سال با سپری شدن فصل ها و تضادهای طبیعی عادت داشتند، بر اثر تجربه و دانش و گذشت زمان توانستند فعالیت های خود را با گردش خورشید و تغییر فصل ها و بلندی و کوتاهی روز و شب و جهت و حرکت و قرار ستارگان تنظیم کنند. مردم دوران باستان و از جمله تیره های آریایی، از هند و ایرانی – هند و اروپایی، دریافتند که کوتاه ترین روزها، آخرین روز پاییز و شب اول زمستان است و بلافاصله پس از آن روزها به تدریج بلندتر و شب ها کوتاهتر می شوند، از همین رو آنرا شب زایش خورشید نامیده و آنرا آغاز سال قرار دادند.
جشن یلدا در ایران امروز با گرد هم آمدن و شب نشینی اعضای خانواده و خویشان در کنار یکدیگر برگزار می شود. در گذشته خاطره گوئی و متل گویی که نوعی شعرخوانی و داستان خوانی است انجام میشد. خانواده ها در این شب گرد می آمدند و پیرترها برای همه قصه بازگو می کردند. آیین شب یلدا یا شب چله، همراه خوردن آجیل مخصوص، هندوانه و انار و شیرینی و میوه های گوناگون است که همه جنبهٔ نمادی دارند و نشانهٔ برکت، تندرستی، فراوانی و شادکامی هستند. این میوه ها که بیشتر دانه های زیادی دارند، نوعی راز بشمار می آیند که انسان ها با توسل به برکت خیزی و پردانه بودن آنها، خودشان را نیز مانند آنها برکت آور می کنند و نیروی باروی را در خویش افزایش می دهند. در شب یلدا دوستان و خانواده برای هم قصه میگویند و شاهنامه و حافظ میخوانند. این گونه جشن ها در ایران باستان بسیار فراوان بودند، ولی متاسفانه هجوم اسلام و استعمار عربی نهادینه شده در اذهان، این جشن را به زیر غبار و خرافه برد. خوشبختانه چندی است که در ایران جشن یلدا برپا میشود. اینگونه جشن های مردمی در هویت فرهنگی ماست و آنها را باید زنده کرد. برعکس، تمام روزهای «عید اسلامی» را که مربوط به اسلام و شیعه و امامان سامی میباشد را باید به کنار زد زیرا آنها عامل آزردگی و افسردگی روان هستند. مبارزه علیه ازخودبیگانگی ما و تلاش برای بازیافتن خود یک امر حیاتی است. فرهنگ ما با طبیعت پیوند تنگاتنگ دارد. خوب است به جوانان و کودکان خود این سنت زیبا را بیاموزیم. (جلال ایجادی 20/12/2016).