باز مدافعان حکومت اسلامی تدارک سازماندهی سیرک انتخابات را می بینند. حیات سیاسی استبدادطلبان مغلوب در حکومت اسلامی، شباهت زیادی به انقراض گونه هائی از جانوران دارد که پیش شرطهای تداوم حیات آنها نابود شده است. هنگامی کل نظام در فقدان حمایت اقشار ناآگاه جامعه تحلیل رفته و به گروهی جذامی در هرم قدرت تقلیل یافته، آنگاه می توان از انقراض نظام حاکم سخن گفت. در چنین شرایطی قطعن جائی برای بزک کاران نظام با ماسک های گوناگون در عرصه سیاست ایران یافت نخواهد شد.
باندهای مدافع حکومت اسلامی دارای منافع مشترک در حفظ نظام و تداوم استبداد، بربریت، غارت و چپاول ایران و ایرانیان بوده و خود را برای بازارگرمی تداوم نظام و مردمفریبی در نمایش “انتخابات” آماده می کنند.
گروهی نظیر محسن رهامی و رسول منتجب نیا معتقدند تحت هر شرایطی باید در انتخابات شرکت کرد.عباس عبدی که فاصله تا لبه گور نظام را رصد کرده، گفته است که “با توجه به شرایط موجود شرکت در انتخابات برای اصلاح طلبان موضوعیتی ندارد”. چرکه اندازان دیگر باندهای حکومتی (تاج زاده، زیباکلام) به این نتیجه رسیده اند که بر “حضور مشروط در انتخابات” تاکید کنند.
حجاریان هنوز در توهم حمایت جامعه ایرانی از حکومت اسلامی بسر میبرد و در مورد “سرمایه اصلاحات” هذیان گفته است:
«واضح است، استراتژی حضور بی قیدوشرط، مردم و اصلاح طلبان را به کلی از یکدیگر جدا میکند، اکنون، مردم به جریانهای سیاسی بی اعتماد هستند و هر نوع لغزش و اشتباه تاکتیکی و استراتژیک به مثابه مرگ یک جریان است، امروزه برخی از مردم میگویند شما گفتید به روحانی رأی بدهید تا شرایط سامان شود؛ اما این طور نشد، فلذا دیگر با طناب شما به چاه نمیرویم. پس، اگر گفتار انتخاباتی تولید میکنیم باید مبتنی بر تحلیلهای دقیق باشد نه صرفا هراس افکنی و انتخاب بین بد و بدتر و بدترین». او ادامه میدهد: «استراتژی سکوت در انتخابات با عبور مقطعی از انتخابات ما را ضربهپذیر خواهد کرد، زیرا ممکن است عدهای حتی در مرکز اصلاحات رای دهند و این به شکنندگی میانجامد و هسته سخت قدرت قادر است این افتراق را به هر طریق که مایل است، ترجمه کند. از این جهت، شاید عبور مقطعی از انتخابات رویکرد مناسبی باشد. اما نیاز به ترویج آن نیست؛ اگر شرایط فراهم نشد، با ذکر دلایلی از خیر انتخابات میگذریم همین، اما «عبور از انتخابات» استراتژی دقیقی نیست، زیرا حکم به پایان پروژه اصلاحی سیاست محور میدهد».
حجاریان می داند که کل نظام با طناب سیدعلی به ته چاه میرود، اما نمی خواهد روند انقراض نظام را باور کند. از همینرو جنبه احتیاط را حفظ کرده به همقطارانش گفته است: «خاتمی و هر کسی دیگر باید با وسواس بیشتری استراتژی شان را انتخاب کنند و آبروی خود را خرج هر کس و هر نوع انتخاباتی نکنند تا سرمایه اصلاحات هدر نرو»”.
براستی این تئوریسین های نظام منقرض شده، آدرس کدام نقطه سالم در این نظام نکبت باز و ذلالت آفرین را می خواهند به ملت ایران بدهند؟ کسانی که در چهل سال گذشته نتوانستند حتا آزادی جناح مغلوب نظام را تامین کنند و بر سر دزدی و غارت کشور با هم توافق نمایند، چگونه با بیشرمی تمام عیار جامعه ایرانی را به تائید دشمنان و غارتگران خود از طریق شرکت در “انتخابات” دعوت می کنند؟
در این کشکمش میان مدافعان مغلوب نظام با مافیای ولی فقیه، بخشی به شراکت و همراهی حداقلی با هسته سفت نظام قانع هستند، گروهی اهل چانه زنی اند و قائل به شرط و شروط برای شرکت در انتخابات اند، و در این میان کسانی هستند که از تامین منافع باند خود مایوس شده و می دانند که بزودی باید در برابر ملت ایران پاسخگوی چهل سال جنایات و ویرانگری های جمهوری اسلامی باشند.
بحران میان جناح های استبداد طلب، بازتاب بحران و بن بست های ساختاری سیاسی، ایدئولوژیک، اقتصادی، فرهنگی و اخلاقی رژیم حاکم بوده که در سیمای منفور انها مشاهده می شود. واقعیت این است که مردم سایه حکومتی ها را با تیر می زنند و فارغ از توهم به نظام، در انتظار فرصت برای تغییر توازن قوا بسود خود و برچیدن کلیت جمهوری اسلامی هستند. هنگامی ملت ایران پا در میدان سرنگونی نهد، بدون تردید جهانیان خسته از حکومت اسلامی هم از نابودی این لکه ننگ بشریت از کره زمین و استقرار یک جمهوری لائیک دمکراتیک در ایران ما، خرسند خواهند شد.
نمایش انتخاباتی رژیم و دلقک بازی استبدادطلبان این فرصت را مهیا می سازد که پیرامون سه مطالبه وفاق ملی ایجاد شود:
انتخاب ما سرنگونی جمهوری اسلامی است!
هدف فوری ما ایرانی بدون حکومت دینی است!
جایگزین ما جمهوری ملی دمکراتیک ایران است!
اقبال اقبالی
05.08.2019