ایران در جایگاه بسیار مهم در خاورمیانه و جهان قرار دارد. ایران کشوری همانند چین، هند و ..، فراتر از یک کشور، بخشی از تاریخ، فرهنگ و مدنیت چند هزار ساله بشر است که هربار آوار بر سر آن ویران شود، ققنوس انساندوستی، دادخواهی، ازادیخواهی و برافراشتن پرچم “اندیشه نیک، گفتار نیک، کردار نیک”، با رنگ و جلای نوتر و انسانی تر، از میان خاک و خون سر بلند می کند.
چهل و پنج سال جباریت و درنده خویی اسلامگرایان نتوانست به اسلامیزاسیون ایران بیانجامد و ایران باورمند به “زنخدایی”، در انقلاب “زن زندگی آزادی”، پیام مرگ حکومت اسلامی در ایران را به گوش های شنوای جهانیان رساند.
ایرانیان از انقلاب مشروطه بدینسو، آزادی، داد و برابرحقوق شهروندی را نشانه گرفتند. انقلاب مشروطه و انقلاب بهمن به شکست انجامیدند و دیکتاتوری، راه شکفایی جامعه از لحاظ فکری، اجتماعی و پیشرفت موزون و همه جانبه را سد کرد.
اکنون، گویی تجربه شکست های تاریخی گذشته، در نسلی آگاه تبلور یافته است که تاریخ، فرهنگ گذشته و دستاوردهای نوین بشر امروزین را سکوی پرشی برای برون رفت از قدیم، و از نو نوشتن تاریخ، فرهنگ و سیاست در ایران قرار داده است.
تاریخ چهل و پنجساله مقاوت در برابر اسلامیزاسیون ایران و مبارزه برای برچیدن حکومت اسلامی، امروز در نسلی پاک، ناآلوده به سیاست، فرهنگ و ایدئولوژی های استبدادی تبلور یافته است. نسلی که پتانسیل همراه کردن اکثریت مطلق جامعه با خویش را داراست.
این نسل چهره های درخشانی را به میدان هنر، سیاست و میدان رزم اعزام کرده که پتانسیل آنها، لرزه بر اندام حکومت اسلامی انداخته است. سران حکومت اسلامی زبون تر از همیشه، به رذیلانه ترین اشکال ممکن، می خواهند انقلاب “زن زندگی آزادی” و نمادهای آنرا سرکوب، تسلیم ویا اعدام کنند.
سران حکومت اسلامی درمانده از پاسخگویی به ساده ترین مسائل جامعه و میهن، برای پنهان کردن ناتوانی و ناهمخوانی خود با زندگی، انسان، انسانیت و جامعه جهانی، طبق سنت دیرینه سیاسی، برآنند تا صورت مسئله را پاک کنند. حکومت اسلامی بر سر دوراهی حذف خود و حذف ملت قرار دارد. ملت ایران بدرستی دریافته اند که حکومت اسلامی، آنها را بعنوان گروگان برای اسلام، اسلامگرایان (شبکه های مافیایی اسلامگرایان در ایران، منطقه و جهان) اسیر کرده است.
لشکری کشی به خیابان و اعمال حکومت نظامی علیه زنان و برای تحمیل پوشش اجباری و اسلامیزاسیون کشور، احکام اعدام برای چهره های فرهنگی، هنری و کنشگران انقلاب “زن زندگی آزادی”، اعلام جنگ به ملت ایران از سوی حکومت اسلامی می باشد.
دشمنان سیاسی و تاریخی ایران و ایرانیان، حذف ملت و میهن را برای حفظ حیات یک اقلیت چند میلیونی در دستور کار گذاشته اند. برای دفاع از ایران و ایرانیان، برای مقابله با حکومت اسلامی، اکثریت جامعه شهروندی ایران می توانند در بزرگترین جبهه ممکن آزادیخواهی (جبهه ملت متحد) متشکل شوند و حکومت اسلامی را با نیروی “جنبش اقدام در خیابان”، به گورستان تاریخ بفرستند.
این جنگ ملت و حکومت، بیطرف ندارد و بیطرفی، عین طرفداری از حکومت اسلامی است. برای آزادی، برای جدایی دین از دولت، سیاست، آموزش و پرورش و امور جامعه، برای برچیدن حکومت اسلامی، از لحاظ سیاسی در “جبهه ملت متحد” و در نبرد میدانی، در جنبش اقدام در خیابان و “گروه های خودمدیریت محله محور”، متشکل شویم و حکومت را از کف جامعه مجبور به عقب نشینی کنیم و آنرا بر سر دوراهی تسلیم یا قیام قرار دهیم! قیام برای حذف جباریت و پایان دادن به قوانین قرون وسطایی سرکوب دگراندیشان، شکنجه و اعدام، تنها چاره ما برای نجات جان اسرای ملت در زندان ها، آزادی شهروند، جامعه و میهن است. جنگ بر سر پاک کردن حکومت اسلامی یا ملت ایران است! هنگام اقدامگری شهروند ایرانی در این برهه تاریخی از سرنوشت ملت و میهن است. این جنگ به تماشاگر و بلاتکلیف نیاز ندارد، تکلیف ما روشن است، به پیروزی رساندن انقلاب سوم ایران!حکومت اسلامی بر سر دوراهی تسلیم یا سرنگونی توسط قیام ملی قرار دارد و انقلاب “زن زندگی آزادی” در برآمد دوم خود، می تواند برای همیشه به اسلام سیاسی و دیکتاتوری در ایران پایان دهد. چنین باد!
اقبال اقبالی
03.05.2024