۱- مبارزات سراسری، به جنبش اقدام در خیابان برای برچیدن حکومت اسلامی ارتقاء یافته است.
۲- جنبش اقدام گرچه سراسری می باشد، اما هنوز از پشتیبانی تمام قد کارگران، دانشجویان، کل جامعه زنان، معلمین، بازنشستگان، اتوبوسرانان، حمل و نقل هوایی و زمینی و .. برخوردار نشده است.
۳- جنبش موجود فاقد هماهنگی سراسری بوده و آتش به اختیار و خودمدیریت است.
۴- نیروی پیشتاز جنبش، دختران و پسران جوان و معروف به “دهه هشتادی ها”، از اسلام سیاسی و ترس، عبور کرده اند.
۵- این جنبش بر بنیاد ارزش های انسانی، ملی، لائیک و دمکراتیک شهروندی، از سیاست، فرهنگ و ادبیات دینی، فرقه ای، تباری و قومی عبور کرده است.
۶- این جنبش مصمم است از تمام شیوه های مبارزه برای برچیدن حکومت اسلامی بهره گیرد و توجهی به روضه ها، نصایح و پند و اندرزهای حاشیه نشینان دور از میدان جنگ ندارند و بدرستی از قانونمندی ها و نیازهای جنگ های خیابانی پیروی می کنند.
۷- سرنوشت قیام برای “زن، زندگی آزادی” و برچیدن حکومت اسلامی را، حمایت بیدریغ و یا انفعال جامعه کارگری، فرهنگی، زنان، معلمین و .. تعیین می کند.
۸- اگر جامعه کارگری، معلمان، دانشگاهیان، بازنشستگان، حمل و نقل و .. از چانه زنی و توهم برای بهبود قطره چکانی زندگی شان عبور کنند و آینده خود را در برچیدن حکومت اسلامی دریابند و به خیابان بپیوندند، وفاق عمومی در جامعه، شکاف در بالا و ریزش نیروی حامی نظام، به موقعیت ائتلایی خواهد انجامید.
۹- اکنون نبرد خیابانی دشوار مرگ و زندگی جریان دارد و فرصت چرکه اندازی برای کارگران، معلمان. دانشجویان و .. نیست.
شیپور مرگ حکومت اسلامی از کف خیابانها بصدا در امده است. بی تفاوتی و حاشیه نشینی غیر قابل بخشش است!
جامعه ایران بر سر دوراهی تاریخی رای به بقاء نظام (پذیرش مرگ تدریجی خویش) ویا پیشروی بسوی قیام همگانی ملی، دمکراتیک و لائیک قرار دارد.
۱۰- در چهل و سه سال گذشته، هیچگاه جهانیان چنین با ملت ایران همصدا و همدل نشده بودند. شانس بزرگی برای آزادی، دمکراسی، رفاه همگانی و ساختن جامعه و میهن، پیشاروی ما قرار دارد.
۱۱- جنبش موجود “ایران، زن، زندگی، آزادی”، همه نحله های فکری را وا می دارد که با ارزش های ان همآهنگ شوند، ویا از دایره سیاست و مبارزات آنها، به بیرون پرتاب خواهند شد.
۱۲- رهبری در متن همین جنبش در حال شکل گرفتن است. کنشگران سیاسی خط مقدم مبارزه، و به ویژه کنشگران جامعه زنان، در متن مبارزه، نهاد سراسری خود را ایجاد خواهند کرد. با پیوستن جنبش های اجتماعی به جنبش اقدام در خیابان، راه تکوین و علنیت رهبری مهیاتر خواهد شد.
۱۳- اتحادها و بند و بست های افراد، گروهها و سازمان ها برای قیمومیت جامعه ایران و ساختن رهبران کاغذی توسط رسانه هایی که افکار عمومی را مهندسی می کنند، میسر نیست و توهین به شعور یک ملت و پیشگامان ان در کف خیابان است.
۱۴- وظایف خارج از کشور نه رهبری، بلکه دعوت و پشتیبانی از همبستگی میدانی جامعه ایرانی بر بنیاد سه اصل؛ آزادی شهروندی، ساختن جامعه سالم و دفاع از میهن است.
۱۵- جامعه ایران متنوع و متکثر است. چاره ما، همپیمان شدن برای برچیدن حکومت اسلامی، قوام یابی خرد سیاسی جمعی جامعه ایرانی و ایستادن روی ریل حل متمدنانه و دمکراتیک مسائل شهروند، جامعه و میهن در مجلس موسسان پس از سرنگونی حکومت اسلامی، مجلس ملی و مجالس شهری می باشد.
اقبال اقبالی
27.09.2022
www.tribuneiran.org