دکتر جواد طباطبايي در یادداشتی به این پرسش پاسخ داده است که «چرا دانشگاه در ایران نتوانسته ملی باشد؟». متن این یادداشت به نقل از کانال تلگرامی وی در پی میآید:
دانشگاه ما ملّی نیست چون موضوع دانشگاه ما، ایران نیست. برای این واژهی «موضوع» دو کلمه در زبانهای اروپایی وجود دارد. یکی Subject است. مثلا میگویند راجع به چه صحبت میکنیم یا راجع به چه صحبت میکردیم که به اینجا رسیدیم؟ آنجا کلمهی موضوع را با واژه Subject بیان میکنند، اما یک موضوع دیگر هم است، شبیه آنچه علما از قدیم میگفتند که تمایز علوم به موضوعات آنهاست. این موضوع، Object است. اینجا کلمه “موضوع” فارسی که در واقع از عربی آمده است، ترجمهی هر دو واژهی Subject و Object میتواند باشد. دانشگاه ما موضوع دارد یعنی Subject یعنی یک چیزهایی را رطب و یابس به هم میبافد و تحویل میدهد و یک مد هم به فارغالتحصیلان میدهد اما دانشگاه در کشورهای اروپایی، موضوع به معنای Object دارد، یعنی مثلا فلسفهای که مال یونان است، فلسفهی یونانی است یا فلسفهی جدید آلمان که مهمترین فلسفهی جدیدی است که در بخش مهمی از دنیا پخش شده است، فلسفهی آلمانی است. بسیاری از علوم اجتماعی جدید از دل این فلسفههای جدید بیرون آمدهاند اما این فلسفه از آغاز آلمانی بوده است. فلسفهی فرانسوی نیز همینطور است. اینها قبل از هر چیز، مسألهی خودشان را موضوع قرار دادهاند. مثلا مسألهی جامعهشناسی آلمانی که ماکس وبر نمایندهی بزرگش است، با دهها نفر آدمی که دور و برش بودند، افراد قبل و بعد از وی، بخش مهمی از مسألهاش در درجه اول، خود آلمان است. آنها با تعمیم یک موضوع خاص یعنی یک Object خاص که کشور خودشان باشد، علم جهانی را تولید کردهاند. به عبارت دیگر، مباحث خودشان و موضوع خودشان را جهانی کردهاند. دانشگاه ما، از آغاز دانشگاه ایرانی نبوده است. منظورم این نیست که مثل جلال آلاحمد که حرفهای بیربط بسیاری زده است، مثلا “پرچم غربزدگی بر بام…” و از این حرفهایی که نه سر دارد نه ته، از این چیزها بگویم. او که اصلا دانشگاه نرفته بود و نمیدانست که دانشگاه یعنی چه. دانشگاه ما نتوانسته است از آغاز تا کنون، دانشگاه ملّی باشد یعنی موضوع آن، ایران و فرهنگ و تمدن ایرانی باشد و اگر اینطور میبود یا اگر یک روزی اینطور باشد، دانشگاه ما خواهد توانست به نظام علم جهانی ربط پیدا کند والا همین خواهد بود که امروز است! فارغالتحصیل و کارمند ثبت احوال و … [بیرون خواهد داد] و بعد بازنشستگی و باز دورهی دیگر و دوباره دوباره … و الان هم که به این ابتذال کشیده شده است، که هم رساله مینویسند و هم سفارش مقاله میدهند و هم درس میدهند که دیگر خودتان میبینید و وضع بدتر از این هم خواهد شد. تازه من انتقادم به دانشگاه تهران است که برای خودش دانشگاهی بود نه جاهای دیگر که گاهی یک نفر نیست که بتواند درست فارسی حرف بزند! مشکل اصلی ما این است که ما، “”موضوع”” خودمان نیستیم. ملّتی هم که نتواند خودش را به عنوان مسأله تعریف کند و بهعنوان موضوع توضیح بدهد و منطق ملّت بودن خودش را تحقیق کند، معلوم است که نمیتواند علم تولید کند. [آنگاه] هر کس مقلد آنجایی خواهد شد که رفته و درس خوانده است. انگلیسرفتهها از انگلیس و فرانسهخواندهها از فرانسه و آمریکاخواندهها از آمریکا و دیگران از جای دیگر تقلید میکنند. هرکسی از یکجایی آمده و ساز خودش را میزند. برای این که علم آنجا را آورده اینجا و مقلدانه و در سطح بسیار پایین دارد عرضه میکند. بنابراین طبیعی است که با این وضعیت برای ما دانشگاه درست نشود.