روز جهانی کار خجسته باد. در نوشتار پیش رو، صورت مسأله ایران و مخاطب جامعه کارگری ایران است. از آغاز قدرتگیری اسلام سیاسی در ایران با باور به اصل سیاسی که، فاشییسم در ایران نه کابوس، بلکه واقعیتی انکارناپذیر میباشد ، مبارزهای آغاز شد که اگر به نقد خود نپردازد و چشم اندازی مبتنی بر شرایط امروز برابر خود قرار ندهد، کوشش ها همچنان آب در شورهزار ریختن بوده و نتیجه آن عدم پاسخگوئی به وظایف جاری برای رفع استبداد، استثمار و تبعیض است.
برای نقد گذشته به ناچار نقبی به گذشته باید زد که تجربه کوتاه مدت ولی غنی حضور در متن مبارزات کارگری و عضویت در شورای کارگران دیسمان اصفهان، اعمال کنترل کارگری در کارخانه و کوشش جهت اعمال مدیریت کارگری و در تداوم آن لشکرکشی نیروی سرکوب به کارخانه، طرح ترور حکومتی ها و مبارزه مخفی را بدنبال داشت.
تجربه کنترل کارگری در کارخانه دیسمان اصفهان، با تهدید به اسلحه کشی رئیس کارخانه آقای عربشاهی، ختم نمیشد، ازاذل و اوباش حکومت اسلامی برای دستگیری و سرکوب وارد کارخانه شدند و به دلیل همبستگی کارگران، نتوانستند اقدامی کنند. اقدام برای کنترل کارگری در کارخانه دیسمان، بشکست انجامید. چراکه شکوفه ای در زمستان پیشروی فاشیسم اسلامی بود.
حکایت کارخانه دیسمان، مثال سادهای میباشد برای استقرار سوسیالیسم در یک کشور. مثال سادهای میباشد برای فهم این اصل که کارگران در همبستگی شهروندی با اقشار پیشرو جامعه میتوانند پیش شرطهای تحقق اهداف خود را ایجاد کنند.
تجربه شوراها در ایران نشان داد که میتوانند خرد جمعی را نمایندگی نکنند، اگر بر پرنسیب های آزادیخواهانه، دمکراتیک، لائیک و سوسیال بنا نشوند. تجربه شوراها در ایران نشان داد که “شور” بخودی خود ارزش نیست، یلکه هنگامی معطوف به مدیریت سوسیال، لائیک دمکراتیک و کارشناسانه باشد، می تواند به شکوفائی بیانجامد. از همینرو خودمدیریتی لائیک دمکراتیک و سوسیال، حامل نقد تجارب گذشته و آلترناتیو شوراهائی می باشد که لانه نیروهای ارتجاعی دینی، ایدئولوژیک، قومی و تباری هستند.
جنبش هدفمند کارگری، موظف میباشد موقعیت خود را به دقت تعریف کند و در متن جامعه شهروندی، نقش و مسئولیت بر عهده گیرد. تنها با حضور در جامعه شهروندی میتوان به نیروی سیاسی و اجتماعی مؤثر ارتقاء یافت. کارخانه دیسمان اصفهان، همانند هفت تپه امروز، بدون همبستگی با جامعه شهروندی، شانس پیروزی نداشته و ندارند. همانگونه که شعار استقرار سوسیالیسم در ایران، فاقد پشتوانه عینی، ذهنی و جهانی است. اما سوسیال دمکراسی انقلابی و لائیک، می تواند گام واقعی تدارک انقلاب سوم در ایران را بردارد.
واقعیت این است که؛
حاکمیت در ایران متشکل از مجموعه ای از شبکه های مافیائی اسلامی – تروریستی داخلی و منطقه ای هستند که با اتکاء به منابع، سرمایه و امکانات ایران و جامعه ایران و نیروی سرکوب داخلی و منطقه ای، غارت، استثمار و استبداد را به بیرحمانه ترین شکل ادامه می دهد.
به بیان دقیق تر، حکومت اسلامی جامعه شهروندی را به اسارت گرفته و برای رهائی از سلطه نیروی کشوری و فراکشوری، بزرگترین همبستگی میدانی الزامی می باشد. جنبش اقدام در خیابان، بیرون آمدن از حصار کارخانجات، مدارس، دانشگاهها، ادارات، و حضور در میدان، فرای ارجحیت تعلقات سیاسی، تباری، دینی، قومی و .. ، واقعی ترین راه جامعه شهروندی برای تغییر توازن قوا کف خیابان و تدارک قیام و انقلاب سوم در ایران است.
ایران، جامعه کارگری، جامعه زنان، جامعه دانشگاهی، جامعه معلمان، جامعه هنری، جامعه پزشکی، بهداشت و درمان، .. و در یک کلام، جامعه شهروندی زیر پرچم خودمدیریتی سوسیال دمکراتیک انقلابی و لائیک میتواند از حکومت اسلامی عبور کند و ارزشهای آزادیخواهانه، سوسیال و لائیک دمکراتیک را در ایران نهادینه کند.
تفاوت سال 1400 با 1357 در این است که حکومت اسلامی روند پوسیدگی را میگذراند و جنبش های سیاسی و اجتماعی پیشرو در ایران، وارد دوران اعتلاء می شوند. سیاست و تاکتیک دوران تدافعی، اکنون پاسخگو نیستند و دوران تسخیر و فتح خیابان است.
از خرد است که کلان می خیزد! با فتح سنگرهای کوچک توسط جامعه شهروندی میتوان گامهای مشخص، با چشم انداز روشن برای تغییر توازن قوا بسود مردم برداشت. بنابراین همبستگی آزادیخواهانه، لائیک، دمکراتیک و سوسیال همه اقشار جامعه شهروندی، یک ضرورت حیاتی برای پایان دادن به استبداد و ارتجاع در ایران مان است.
بازنشستگان در شعار درخشان خود، مسیر آزادی را نشان داده اند:
فقط کف خیابان
بدست میاد حق مان
تریبون جنبش شهروندی لائیک دمکراتیک ایران
شنبه ۱۱ ارديبهشت ۱۴۰۰
۱ ماه می ۲۰۲۱