حکومت اسلامی در ایران، نزدیک به 40 سال است که نتنها مانع هرگونه پیشرفت در کشور گشته، بلکه در همه گستره های زندگی، ویرانی، تباهی و نکبت را گسترش و تعمیق داده است. اکنون که جامعه ایرانی به ماهیت ویرانگرانه اسلام سیاسی و اسلامگرایان در ایران پی برده اند، قیام برای برچیدن این نظام و فرهنگ ویرانگرانه را در دستور کار خود قرار داده اند.
اعتراضاتی که با مرگ بر “جمهوری اسلامی” و طرح آلترناتیو سکولار دمکراتیک “جمهوری ایرانی” شناخته شده، برچیدن استبداد در ایران و برقراری سکولار دمکراسی و دادگری را نشانه گرفته است.
جنبش کنونی جنبشی مسالمت آمیز با سیاست دفاع فعال است. شعار مرگ بر حکومت اسلامی، نه بمعنای کشتار جنایتکارانی است که 40 سال مرتکب جنایت شده اند، بلکه ناظر تغییر نظام سیاسی می باشد که بر نقض حقوق بشر و الگوبرداری از قوانین عصر بربریت 1400 سال قبل عربستان است.
شعار مرگ بر جمهوری اسلامی معطوف به مرگ سیاسی، فرهنگی و ایدئولوژیک این نظام جنایت پیشه و برقراری نظامی دادگرانه و مبتنی بر ارزش های حقوق بشری، سوسیال و سکولار دمکراتیک در جامعه ایرانی است.
مبارزه جامعه ایرانی برای برچیدن حکومت اسلامی، صلح آمیز با سیاست دفاع فعال می باشد. یعنی شهروندان ایران در سراسر کشور خواست فوری “برکناری حکومت اسلامی” را طلب می کنند و انجا که حق دمکراتیک و انسانی آنها با سرکوب نقض میگردد و مورد تعرض اراذل و اوباش حکومت اسلامی قرار می گیرند، سیاست دفاع فعال از خود بمعنای فلج کردن دستگاه سرکوب حکومت سرکویگر را در دستور کار می گذارند.
درس “جنبش مسالمت آمیز و سیاست دفاع فعال” جامعه ایرانی، آموخته از منشور جهانی حقوق بشر است که؛ به دلیل نقض حقوق انسانی جامعه ایرانی و فقدان قانون انسانمدار در کشور، مردم بعنوان آخرین علاج به قیام علیه بیداد مجبور می شوند.
موضوع دوم در باره روانشناسی جامعه ایرانی در این لحظه می باشد.
جنبش نوین ایرانیان، موجودیت حکومت اسلامی را بدون هیچگونه اما و اگر و تردیدی در دستور کار گذاشته است. در اینراه بدرستی براندازی حکومت اسلامی نشانه گیری شده و اراده واحد سکولار دمکراتیک و سوسیال در سطح جامعه برای خیز سیاسی و کسب قدرت، در حال تکوین است. بازگشت همبستگی سراسری – ملی ایرانیان ، “بازگشت خوشحالی به جامعه ایرانی” و امید به ساختن ایران فردا، انگیزه و پتانسیل عظیمی می باشد که از آن، ناقوس مرگ حکومت اسلامی بصدا درآمده است. چنین باد!