در نخستین یادداشت (چهارشنبه, دسامبر 25, 2019) از انقلاب سوم سخن گفته شد:
ایران در یک قرن گذشته دو انقلاب را پشت سر گذاشت. انقلاب مشروطه نقطه پایان بر حکومت ها و سرکردگی های قومی گذاشت و کوششی بود برای گسست از مناسبات سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و ارزشی نظام های ماقبل سرمایه داری که در دو نهاد سلطنت و دین تبلور داشتند. انقلاب مشروطه نتوانست به اهداف خود دست یابد و از دل دیکتاتوری طولانی پهلوی ها، در جریان انقلاب بهمن 1357 حکومت اسلامی زاده شد. انقلاب بهمن که با هدفگیری دیکتاتوری شاه آغاز شد، در منجلاب حکومت اسلامی فرو رفت.
پیش از ورود به موضوع، لازم است به اعتراضات چند روز اخیر اشاره ای داشته باشم. حکومت اسلامی هواپیمای اکرائینی را هدف قرار داد و آنرا سرنگون کرد. رهبران نظام کوشش کردند تا همچون 40 سال گذشته، بر جنایات خود رنگ و لعاب دینی و امریکاستیزی بزنند. در مورد چرائی هدف گیری هواپیمای مسافربری گمانه زنی هائی وجود دارد. برای مثال حضور اشخاصی در هواپیما که دارای اطلاعات سری مافیای حاکم و مرتبط با فعالیت های هسته ای و ترور قاسم سلیمانی بودند، و هنگامی آمران با تاخیر دریافتند که مرغ ها می خواهند از قفس بپرند، ترجیح دادند هواپیما را سرنگون و در یک قتل عمد، جان 176 سرنشین هواپیما را بستانند.
حکومت پس از آوردن اوباشان خود در شوی خیابانی برای قاسم سلیمانی و نمایش قدرت برای مردم، هدفگیری زندگی 176 مسافر بخاطر “خطای انسانی مجوز خروج در فرودگاه به افراد ممنوع الخروج”، ماهیت جنایتکارانه و کثیف حاکمان را آشکارتر کرده و مردم خشمگین از حکومت، چند روز اخیر با شعارهای “مرگ بر جمهوری اسلامی، “نه شاه نه رهبر مرگ بر ستمگر” و … به نمایش قدرت حکومت پاسخ دادند و با حضور در خیابان نشان دادند که هراسی از سرنیزه و گلوله و طناب های دار ندارند.
روی پیام یادداشت امروز که ناظر بر نگاهی عام به گذشته و نیز چشم انداز می باشد، متمرکز می شوم.
در سال 1388 بخش میانه جامعه با توهم به امکان بهبود تدریجی شرایط زندگی و تغییرات در حکومت اسلامی به خیابان آمد و راهپیمانی سکوت برگزار کردند. پاسخ حکومت، سرکوب، زندان، کهریزک و اعدام بود. در همان هنگام از میان بخش نامتوهم به نظام اسلامی، شعار آلترناتیو “جمهوری ایرانی” در خیابان شکفت.
پس از شکست فریب”اصلاحات” و فروریزی توهم بخش بزرگ جامعه شهروندی نسبت به گوهر جنایت پیشگی سیاسی – ایدئولوژیک رژیم، مردم همانند پایان حکومت قاجار و دیکتاتوری پهلوی، چاره ای جز انتخاب راه قیام برای نابودی استبداد و دیکتاتوری ندیده و نمی بینند.
انتخاب راه قیام در جامعه اسلامزده، زایمان پردردی برای باشندگان ایران و مستلزم رشد شعور سیاسی و فرهنگی برای گسست از خرافه و خرافه گرایان اسلامگرا، و همچنین درک ضرورت خردگرائی و نفی کامل دین و مذهب از حکومت بود. جامعه ایران در ارتباط با بازنگری خویش و پیوند فرهنگی با جهان، گام در یک جنبش سکولاریزاسیون نهاده که چشم انداز آن در سیاست، لائیسیته می باشد.
با توجه به آمار مبارزات سیاسی، اجتماعی و مدنی در میان اقشار گوناگون جامعه، دوره هشت ساله 1388 تا 1396 را می توان دوران تدارک و تجدید قوا برای اعتلاء مبارزات سیاسی و اجتماعی در چهار دهه گذشته دانست. پس از شوک سرکوب 1388 و تداوم مبارزات پراکنده اجتماعی هشت ساله، منحنی مبارزات جامعه ایرانی اوج گرفت و سال 1396 با شعار اصلاح طلب، اصولگرا، دیگه تمومه ماجرا، تغییر ریل مبارزه اعلام شد و گفتمان و مبارزات مبارزه سرنگون طلبانه در خیابان اعلام موجودیت کرد.
رشد منحنی مبارزه براندازانه در سال 1398 جهش یافت و قیام آبان، راه رسیدن به ازادی و گذر از جمهوری اسلامی را به باشندگان (ملت) ایران نشان داد. اعتراض به افزایش قیمت بنزین، آغاز ورود جامعه ایران به جنبش اعتلائی بود. جنبشی که تبلور خشم فروخفته جامعه، بن بست بالائی ها، فلج اقتصاد نفتی، ناتوانی ادامه حکومت و انزوای مطلق جهانی، سقوط بی سابقه اخلاقی حاکمان، تحمل ناپذیر شدن نظام برای مردم ، سرکوب های فاشیستی و … شرایط را برای خیزش ها و قیام های شهروندی فراهم کرده و آرام ارام عطر انقلابی برای استقرار جمهوری واقعن مردمی، دمکراتیک، لائیک و سوسیال به مشام می رسد.
قیام آبانماه جلوه ای از خواست باشندگان ایران برای قیام ملی و انقلاب سوم در ایران بود و این فریاد خاموش ناپذیر شده و راه خود را به پیش باز خواهد کرد. انقلابی سیاسی – فرهنگی برای فرمانفرمائی خرد جمعی باشندگان ایران، انقلابی سیاسی – فرهنگی علیه خشونت و تمام جلوه های آن، انقلابی برای فقرزدائی و تامین رفاه، آسایش و امنیت جامعه، انقلابی سیاسی و فرهنگی برای راندن دین و ایدئولوژی از حکومت، دولت و امور عمومی جامعه، انقلابی سیاسی و فرهنگی برای تثبیت ارزش های انسانی و حقوق بشری جامعه شهروندی و هراست از جامعه در برابر ویروس های ارتجاعی، واپس گرایانه سیاسی، فرهنگی پیشاسرمایه داری نژادسالاری، قوممداری، دین سالاری، و انقلاب سوم در راه است و مرزهای دوستان و دشمنان ایران، همبستگی مردم، آزادی و عدالت را شفاف خواهد کرد.
قیام ابانماه ادامه دارد و بایستی به انقلابی بدور از ضعف های انقلاب مشروطه و انقلاب بهمن فراروید و با اتکاء به دستاوردهای جوامع مدرن و بویژه تجارب سوسیال دمکراسی اروپا و لائیسیته فرانسه، ایران را در مدار کشورهای پیشرفته اروپا قرار دهد.
انقلاب سوم، انقلابی است که در تقابل کامل با انقلاب اسلامی و تمامی ضد ارزش های انسانی، سیاسی، ایدئولوژیک و فرهنگی آن قرار دارد. انقلاب سوم به این اعتبار یک انقلاب سیاسی، فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی می باشد، که گسست از سیاست، فرهنگ و ایدئولوژی های نظام های ماقبل سرمایه داری را در دستور کار دارد و برآنست تا میراث های ستم، استبداد و تبعیض در دو نظام شاهی و دینی را از خاستگاه اجتماعی، دمکراتیک، خقوق بشر، لائیسیته، خودمدیریتی شهروندی و ملی پاسخ دهد.
در آینده در باره 1) زمینه های سیاسی، اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی انقلاب سوم ، 2) چرائی اجتناب ناپذیری آن 3) ضرورت پاسخ های روشن به مسئله آلترناتیو برای جامعه مدرن، سوسیال، خودمدیریت و لائیک دمکراتیک آینده، 4) ماهیت انقلاب سوم، 5) نیروی محرک انقلاب سوم، 6) نقش جمهوریخواهان ملی، دمکرات، لائیک و سوسیال (شعور انقلاب) در سازماندهی قیام ،سخن گفته می شود.