دیشب تصادفا به پستی برخوردم که خبر از شجاعت مردانی ایرانی می داد که در حمایت از زن ها حجاب بر سر کرده اند. توضیحات را نخواندم که کی و کجا و به چه مناسبت. خود عکس برایم کافی بود. قبلا هم چنین کارهائی را دیده بودم و از کنارشان گذشته بودم ولی اینبار نتوانستم. کامنتی کوتاه در همان قطار و روی گوشی تلفن زیر آن پست نوشتم و حالا همان را با دو پاراگراف افزوده برای دوستان منتشر می کنم :
من با این شیوه حمایت که خودت را به شکلی در بیاوری که مورد اعتراض و احتراز توست، مخالف ام. حُسن نیت و همدلی شان را – اگر انگیزه اصلی شان فقط همین باشد و نه نوعی خودنمائی – می فهمم و ستایش می کنم اما این شیوه را به لحاظ شکلی، همشکل آنچه بر زنان تحمیل می شود می یابم. نکبت را با تعمیم آن به مردان مورد اعتراض قرار دادن مثل این است که در اعتراض به قمه زنی، قمه بزنیم تا وحشیانه بودن این کار را به نمایش گذاشته باشیم. در نکبت و ذلت تحمیل شده بر زنان سهیم شدن مبارزه با آن نکبت ها نیست و فقط به کار تظاهر به دلسوزی می خورد.
از بکار گیری شکل حمایتی ی نامناسب گذشته، به لحاظ اقدام فمینیستی مردها هم باید بگویم که زن ها در برابر ستم جنسی نه به همدلی و دلسوزی مردان مقنعه پوش بلکه به همرزم نیاز دارند. این گونه عکس گرفتن ها – که یکی از تجلی های ناتوانی فرهنگ مرد سالارانه در فهم مشکلات زنان است – چه کارکردی عملی دارد؟ آیا باعث برداشته شدن روسری و چادر از سر حتا یک زن می شود؟ آیا سرکوبگران زنان و گشت های ارشاد و منکرات را به فکر وا می دارد؟ خاصیت این نوع عکس گرفتن ها تنها راضی کردن خود مردانی است که گمان می کنند با این روسری به سر کردن یواشکی و چند ثانیه ای دست به چه کار بزرگ و فداکارانه ای می زنند و با منتشر شدن عکس هایشان چه تحسینی از سوی زن های جوان نثارشان خواهد شد!
آقایان! دوربین ها و چادر ها و مقنعه ها تان را جمع کنید و بروید با رژیمی در بیافتید که تا بر نیافتد، حجاب اجباری و ستم های جنسی بر زنان بر نخواهد افتاد. شجاعت های یواشکی تان را به خیابان ببرید و در برابر گشت های ارشاد و منکرات به نمایش بگذارید و آنگاه عکس بگیرید!