دوازهم فروردین روز رفراندوم جمهوری اسلامی است. سال ۱۳۵۸ در چنین روزی رفراندوم «جمهوری اسلامی آری یا نه» در ایران برگزار شد. اکثریت مردمی که تازه علیه رژیم سلطنتی انقلاب کرده بودند، البته به بازگشت نظام پادشاهی رأی نمیدادند و بنابراین گنجاندن تنها یک آلترناتیو در برابر جمهوری اسلامی و آن هم بازگشت نظام سلطنتی ترفندی از سوی روحانیت حاکم و بخصوص آیت الله خمینی بود. اولا، جمهوری اسلامی در آن مقطع هنوز قانون اساسی نداشت و بنابراین معلوم نبود در باره چه نوع نظامی مردم باید تصمیم میگرفتند. ثانیا، هیچ آلترناتیو دیگری، مثلاَ جمهوری ایران، وجود نداشت که مردم بتوانند انتخاب کنند. رفراندوم «جمهوری اسلامی آری یا نه» بنابراین از لحاظ حقوقی معیوب و اشکالدار بود. ثالثاَ، هیچ دیالوگ و بحث آزاد و تبادل نظری در سطح جامعه سازمان داده نشد و هیچ مجالی داده نشد که جامعه بتواند با سر هشیار و با گزینش آگاهانه و پس از شنیدن بحثهای کارشناسی تصمیم بگیرد. شعار خمینی که به همه تحمیل شد، «جمهوری اسلامی، نه یک کلمه کمتر و نه یک کلمه بیشتر» بود. درواقع به بخش بزرگی از جامعه که نظام سلطنتی را قبول نداشت ولی جمهوری اسلامی را جایگزین مناسبی نمیدانست، اصلاَ فرصت طرح نظرشان و به طریق اولی مجال انتخاب ندادند.
بخش بزرگی از کردستان، یعنی مناطق کردنشین و نه فقط استان کردستان، اصلاَ به این رفراندوم رأی ندادند و آن را قبول نداشتند. اولین حزب کردستان که صراحتاَ این نمایش تحمیلی و غیردموکراتیک را رد کرد و از مردم خواست که با تحریم رفراندوم به نظام جمهوری اسلامی نه بگویند، کومه له بود. اسناد و اطلاعیه های آن دوره این واقعیت را نشان میدهند. زنده یاد شیخ عزالدین حسینی هم تحت عنوان اینکه محتوای نظامی که به رأی گذاشته میشود نامعلوم است و بنابراین ما نمیتوانیم به نظامی که نمیدانیم محتوای آن چیست و چه حقوقی برای مردم ایران و بخصوص کردستان در نظر میگیرد رأی بدهیم، این رفراندوم را تحریم کردند. حزب دموکرات هم به همین ترتیب و با استدلالهای مشابهی رفراندوم جمهوری اسلامی را رد کردند. به این ترتیب دو حزب اصلی فعال در کردستان و نیز شخصیت معنوی و روحانی درجه اول کردستان همگی بر رد این رفراندوم کذایی و عدم شرکت در آن تأکید کردند. پاسخ مردم کردستان به احزاب خود یکپارچه و کامل بود. همه مناطق کردنشینی که احزاب کومه له و دموکرات در آن حضور داشتند این انتخابات را بایکوت کردند. فقط همین مورد کافی است تا نشان دهد که آمار بیش از ۹۷ در صد آری به جمهوری اسلامی درست نیست.
اما اهمیت این عدم شرکت کردستان بمراتب بیش از تنها کم و زیاد کردن آمار حکومتی است.
کردستان آن موقع نخواست، و هنوز هم نمیخواهد، تن به یوغ نظام سرکوبگر و ضد دموکراتیک و تبعیض گرای جمهوری اسلامی بدهد. کردستان کانون ایستادگی در برابر رژیمی بوده و هست که حقوق همه مردمان ایران را پایمال کرده و میکند. کردستان به نظامی رأی نداد که جامعه کارگری ایران را به خاک سیاه نشانده، آپارتاید جنسی علیه زنان را نهادینه کرده، فساد و ناکارامدی و رانت خواری را به عرش برده، آب و جنگل و طبیبعت ایران را به نابودی کشانده، اقتصاد ایران را که میتوانست کوس برابری با ژاپن و کره جنوبی بزند داغان کرده و نه فقط میلیونها بلکه دهها میلیون نفر را به زیر خط فقر سوق داده، آینده جوانان را تباه کرده و اگر دستش گشاده بماند آینده کودکان کشور را هم به نابودی خواهد کشاند.
اگر پدرانتان هنوز محتوای جمهوری اسلامی را خوب نمیشناختند و احتمالاَ در سرمستی ناشی از انقلاب به آن رأی دادند، امروز که شما این رژیم را با گوشت و پوست خود شناخته اید، به آن «نه» بگویید. جمهوری اسلامی تمام جامعه و بافتهای آن را به سوی یک تلاشی بزرگ میبرد. حاضر نشوید شما را هم با خود به جهنم بکشاند. «نه» آن روز کردستان صحیح و بجا و ستایش انگیز بود، اما کافی نبود. ایران به یک «نه» بزرگ همه مردمانش نیاز دارد. این «نه» را به فرزندانتان بدهکارید. آن را دریغ نکنید.