نقش فرهنگ ایران و تعاملاتی که ایرانیان تا به حال باشبه قاره داشته اند موضوع میزگردی است باحضور اساتید هندی که به دعوت سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی به ایران سفر کرده اند.
این نشست با حضور آبهی کومار سینگ، استاد تاریخ مرکز مطالعات ایران و هند دانشگاه روهیلکند واقع در شهر بریلی هند، علیم اشرف خان، مدیر گروه فارسی دانشگاه دهلی، غلام نبی خاگی، رییس مؤسسه آسیای مرکزی دانشگاه کشمیر و سید ظهیر حسین جعفری، استاد تاریخ دانشگاه دهلی، برگزار شد.
آزادی اعتقادات برای تمام ادیان
در آغاز این نشست و با توجه به فعالیت ادیان باستانی بسیار و توحیدی مختلف در هند، این سؤال مطرح میشود که فضای دینی حاکم بر جامعه هند چگونه است؟ آبهِی کومار سینگ، استاد تاریخ مرکز مطالعات ایران و هند دانشگاه روهیلکند در این خصوص میگوید: «در هندوستان، پیروان ادیان مختلف از هندوها، مسلمانان، سیکها، جنیها و حتی مسیحیان و … با آرامش و دوستی در کنار هم زندگی میکنند و به تعبیری، مردم هند گلهای یک سبد هستند. میان پیروان تمام ادیان و مذاهب روابط صمیمانهای وجود دارد و بینشان اختلافی مطرح نیست. بنابراین در تمام هند، مردم به کمک هم زندگی مسالمتآمیزی با هم دارند و هر مذهب در بیان اعتقادات خود آزاد است و کسی به آن اعتراض نمیکند.»
وی در ادامه با بیان اینکه؛ برای نمونه اقدامات تبلیغی مسلمانان در هند با هیچ مانعی مواجه نمیشود، ادامه میدهد: «بله، من هیچ منعی وجود ندارد که مسلمانی به تبلیغ دینش بپردازد و برای این کار، کسی اعتراض نمیکند. تبلیغ و ترویج ادیان در هند نه از سوی مردم و نه از طرف دولت ممنوع نیست.»
آبهی کومار سینگ در پاسخ به این سؤال که؛ آیا در هند گرایش غیرمسلمانان به ادیان توحیدی دیگر وجود دارد؟ میگوید: «بیشتر جامعه هند را هندوها تشکیل میدهند. اکثر ادیان هندو از قبایل مختلف هم اندیشههای توحیدی دارند و تنها یک خدا یعنی «شیوا» را پرستش میکنند. سیکها هم همین عقیده را دارند. بنابراین ادیان باستانی هم در عقاید شبیه ادیان توحیدی هستند.»
علیم اشرف خان، مدیر گروه فارسی دانشگاه دهلی، سخنان آبهی کومار را تکمیل میکند و میافزاید: «هندوها معتقدند که خداهای مختلف، قوت گرفته از خدای بزرگ هستند که «شیوا» و همان خدای یکتاست.»
و در ادامه آبهی کومار، اندیشه حاکم بر احترام به ادیان را اینگونه شرح میدهد: «زمانی حضرت نظامالدین علیا که یکی از معروفترین صوفیان قرون میانی هند است، کنار رود «جمنا» در هند نشسته بود. مردی روی این رود قایقش را میراند که کلاهش را کمی کج بر ریو سرش گذاشته بود. حضرت نظامالدین علیا با دیدن این مرد این مصرع از شعر فارسی را سرود: «هر قوم را هست راهی، دینی و قبلهگاهی». تا اینکه امیرخسرو، شاعر بزرگ فارسیگوی هندی این شعر را کامل میکند و میگوید: «من قبله راست کردم، سمت کجکلاهی». با شنیدن این شعر حتماً متوجه خواهید شد که فضای حاکم بر پیروان ادیان در هند به چه صورت است.»
نقش صوفیان مسلمان در ترویج آیینهای دینی
وقتی نامهای نظامالدین علیا و امیرخسرو دهلوی به میان آمد، پرسش دیگری که در این نشست مطرح میشود، تأثیر تصوف ایرانی بر آیین هندوست. غلام نبی خاگی، رییس مؤسسه آسیای مرکزی دانشگاه کشمیر در این باره اظهار میکند: «تخصص من در رشته مطالعات اسلامی است؛ ولی به عنوان اینکه در کشمیر زندگی میکنم و در خصوص آسیای میانه تحقیق کردهام؛ میخواهم از از این تأثیر شگرف بگویم.»
این را میگوید و ادامه میدهد: «پیش از آنکه امیر کبیر حضرت میر سید علی همدانی با ۷۰۰ نفر از یارانش از ایران به کشمیر مهاجرت کند، مکتبی به نام «ریشیسم» در کشمیر فعالیت و جریان داشت. قواعد این مکتب بسیار به قاعده هندوان نزدیک بود. وقتی میر سید علی به کشمیر آمد، سنت ریشیان و صوفیان آنها، تحت تأثیر فرهنگ ایرانزمین قرار گرفتند و مسلمان شدند. بعد از اسلام آوردن و ساخت مساجد و مدارس دینی هم اندیشههای اسلامی و قرآن را با استفاده از اشعار و آثار عرفایی مانند سعدی و حافظ و مولانا و جامی و … آموزش دادند.»
غلام نبی خاگی در بخش دیگر سخنانش با بیان اینکه زبان فارسی به مدت ۱۰۰ سال زبان رسمی منطقه کشمیر بوده و این پیشینه و میراث کهن گذشتگان هنوز هم در این منطقه دیده میشود، میگوید: «با گفتن یک مثال میخواهم میزان تأثیراتی که عرفای بزرگ خراسان به خطه کشمیر گذاشتند را نشان دهم؛ در کشمیر نمازها با نامهای فارسی پگاه (صبح)، دگر (ظهر)، پیشین (عصر)، شام (مغرب) و خفتن (عشا) اقامه میشوند. حتی علما هم در دعای بعد از نماز خود، درخواست خود به خدای تعالی را به زبان فارسی مطرح و اینگونه دعا میکنند: شاها شش چیز عطا کن به دستی، ایمان و امان و تندرستی، علم و عمل و فراغدستی.»
همزیستی مسالمتآمیز ادیان و ریشه آن در تاریخ هند
در این بخش از نشست خطاب به سید ظهیر حسین جعفری، استاد تاریخ دانشگاه دهلی، اینطور عنوان میکنیم؛ در جامعه هند، احترام به عقاید دیگران خیلی زیاد است و این ذهنیت را ایجاد میکند که این احترام گذاشتن، جزو عقاید تمام ادیان (باستانی و توحیدی) این کشور است. ریشه این تفکر در تاریخ هند از کجاست؟ سید ظهیر حسین جعفری، میگوید: «اساس این قضیه در هند باستانی دیده میشود؛ زمانیکه ادیان باستانی وجود داشتند. از آن زمان اختلاف مذهبی وجود نداشت. بعدها و در هند قرون میانه که همزمان با حکومت مسلمانان و به ویژه مغولها بود، پادشان مهاجرت کرده از ایران با حضور در شبه قاره، وضعیت جامعه را به درستی درک کردند و به این نتیجه رسیدند که اگر به دنبال استحکام بخشیدن به جامعه هستند، باید دیگر ادیان را تکریم کنند و به عقاید دیگران احترام بگذارند. بنابراین این نگاه تداوم یافت.»
وی در ادامه تأکید میکند: «اما با حضور عرفای ایران در جامعه هند، این وضعیت بسیار تقویت شد. آنها از هندیها سؤال نمیکردند که پیرو چه دینی هستند و به همه با یک نگاه میدیدند. جامعه هند هم به این نگاه پسندیده احترام میگذارد. مثلاً در مقبره خواجه معینالدین چشتی که یکی از معروفترین عرفای قرون میانه است، تعداد زائران هندو به نسبت زائران مسلمان خیلی بیشتر و شاید تا ده برابر است. همین موضوع نشان میدهد که احترام به ادیان دیگر در سراسر هند وجود عملی دارد و میزان آن خیلی زیاد است.»
سید ظهیر حسین جعفری ادامه میدهد: «جهانگیر شاه، پسر جلالالدین محمد اکبر شاه، پادشاه تیموری، (همزمان با سلسله صفوی) در یادداشتی نوشته؛ «سنیها و شیعهها میتوانند در هندوستان در یک مسجد عبادت کنند؛ ولی در ایران این امکان وجود ندارد. حتی در بخش سنینشین ایران (که وی از آن با عنوان توران نام میبرد) از ایرانیان اهل تشیع ایراد میگیرند.» همچنین یکی از بهترین مثالها در این باره مؤسس دانشگاه اسلامی علیگر هند آقای سر سید احمد خان است. وی که سنی مذهب بود، مسجدی بنا کرد که در آن نماز جمعه اهل سنت و پس از آن نماز جمعه اهل تشیع برگزار میشود و هیچ مشکلی هم پیش نمیآید.»
وی در پایان اظهار میکند: «البته از زمانی که مسأله «تبرا» با ترویج فقه اصولی در میان شیعیان رواج داده شد و این «تبرا» مهمتر از «تولا» (تولا به معنای دوست داشتن خدا، پیامبر (ص)، امام (ع) و بندگان خوب خدا و تبرا به معنی بیزاری جستن از دشمنان آنان است) شمرده شد، شاهد بروز اختلافات میان شیعه و سنی هستیم. البته صوفیان هند در این زمینه خیلی کار کردهاند تا اختلاف زیاد نباشد.»
شبه قاره و زبان فارسی
در بخش پایانی نشست، موضوع زبان فارسی و جایگاه آن در هند مطرح میشود. علیم اشرف خان، مدیر گروه فارسی دانشگاه دهلی با بیان اینکه در ۴۳ دانشگاه هند زبان و ادبیات فارسی در مقطع دکترا تدریس میشود، میگوید: «گاهی از مرگ زبان فارسی در هند سخن به میان میآید. ما هر چند خیلی خوشبین نیستیم؛ اما در این باره این همه هم بدبین نیستیم. آموزش زبان فارسی در هند در حال تنزل است؛ اما با همکاری و حمایت ایران مانند برگزاری دورههای دانشافزایی، دادن منابع و کتب آموزشی، اعزام اساتید زبان و ادبیات فارسی، این وضعیت رو به بهبود خواهد رفت و این زبان دوباره مستحکمتر خواهد شد.»
وی سپس اشارهای به وجود گنجینه نسخ خطی زبان فارسی در هند میکند و با بیان اینکه میلیونها نسخههای خطی به زبان فارسی در هند وجود دارد، میگوید: «زبان فارسی به مدت بیش از ۷۰۰ سال زبان علم و فرهنگ و دوستی و اندیشه و فکر و فلکیات و نجوم در هند بود؛ به همین دلیل کتابها به زبان فارسی نوشته میشد؛ اما زبان فارسی هیچگاه زبان مردم و زبان گفتوگو در جامعه نبود. با این حال در قرون میانه این قول معرف بود که اگر کسی زبان فارسی بلد نباشد، بیسواد است.»
وی ادامه میدهد: «در موزههای مختلف در سراسر کشور هند، نسخ خطی فارسی پراکندهاند. باید تلاش کنیم که از این نسخ نگهداری شود. عمر کاغذ محدود است؛ اما قدمت نسخ خطی ما گاهی به هزار سال میرسد. متأسفانه در هند برای عکسبرداری و تهیه نسخههای دیجیتالی نسخ خطی، اقدامی انجام نمیشود و به دلیل حساسیتهای نگهداری، دست محققان از آنها کوتاه است. نسخی هم که بیشتر در دوران انگلیسیها از هند خارج شدند ـ به نظرم کار خوبی کردند ـ به خوبی نگهداری میشوند و نمونههای دیجیتال آن در اختیار محققان قرار میگیرد.»
علیم اشرف خان در پایان سخنان خود که پایانبخش این نشست است درباره ترجمه آثار فارسی به زبانهای هندی، میگوید: «ما «نسخه ناسخه» داریم که ترجمهای از «مثنوی معنوی» مولاناست و عبداللطیف گجراتی هندی آن را نوشته است. «دیوان حافظ» تقریباً توسط ۱۲ نفر به زبان اردو ترجمه شده است. این ترجمهها در هند و پاکستان و در حقیقت در شبه قاره انجام شدهاند. جالب است بدانید که قدیمیترین نسخه خطی «دیوان حافظ» در هند نگهداری میشود. همچنین ما یک نسخه «شاهان مغولی» داریم که آن را جهانگیرشاه و اکبرشاه و برخی دیگر شاهان تیموری امضا کردهاند و در کتابخانه خدابخش در پاتنا بیهار، نگهداری میشود. همچنین اکثر آثار شعرای کلاسیک فارسی به اردو ترجمه شدهاند. از جمله هر شش دفتر «مثنوی معنوی» و همین طور «گلستان» و «بوستان»، آثار جامی و «شاهنامه» و … به زبان اردو ترجمه شدهاند. در منطقه کرالا که منطقهای دورافتاده در جنوب هند است، «شاهنامه» حتی به زبان محلی این منطقه (زبان مالایالم) هم ترجمه شده است.»
نشست تمام میشود و همه افراد حاضر در آن به یک نکته مشترک، اظهار میکنند: «تأثیرات مثبت و ماندگار فرهنگ ایرانی در سراسر هند وجود دارد و به راحتی قابل مشاهده است.»