هفت یا هشت سال پیش در چند مقاله و یک مصاحبه در سایت بی بی سی و اخبار روز، نظر خود را در باره نادرست بودن هر دو فراخوان تحریم و شرکت در انتخابات نوشتم البته متناسب با موقعیت آن سال ها. امروز؟
انتخابات مساله چه کسانی است؟
۱ ـ انتخابات برای جناح های حکومتی، شبکه های قدرت اقتصادی ـ سیاسی و نهادهای دولتی و نیمه دولتی قدرتمند اقتصادی، امنیتی و نظامی و…. مساله ای بسیار مهم است. سهم این جناح ها، شبکه ها و نهادها در بافت قدرت و در بهره وری از ثروت های برآمده از نظام اقتصادی شکل گرفته بر توزیع رانت های نفتی، تا حدی بالائی در انتخابات تعیین می شود.
تفاوت برنامه های اجتماعی و سیاسی جناح های حکومتی در زمینه های اجتماعی و سیاست خارجی و..، البته در چارچوب نظام موجود و قانون اساسی اسلامی، روشن است اما این نکته مهم اغلب نادیده می ماند که به تقریب همه جناح های حکومتی در زمینه اقتصادی برنامه ای مشابه دارند و از اقتصاد نیمه دولتی مبتنی بر توزیع درآمدهای نفت و گاز، تداوم خصوصی سازی و حراج منابع ملی به سود شبکه های قدرتمند نزدیک به حکومت، انباشب ثروت در حلقه های نزدیک به قدرت در پرتو رانت های حکومتی حمایت می کنند. این برنامه به افزایش شکاف فقر و غنا، تشدید فشار اقتصادی بر لایه های فقیر، کم و میان درآمد رو به پائین جامعه، گسترش هرچه بیش تر فساد نهادینه شده اقتصادی و… انجامیده و می انجامد.
۲ ـ انتخابات مساله اکثریت مردم نیز هست
اکثریت مردم ایران به دلایل گوناگون در انتخابات شرکت می کنند:
الف ـ گروهی سیاست های متفاوت جناح های حکومتی را بر سرنوشت و زندگی عملی خود موثر می دانند و در موقعیتی که هیچ گزینه ای جز گزینه های مجاز در دسترس نیست، می کوشند میان بد و بدتر انتخاب کنند.
ب ـ گروهی به نظام معتقداند.
پ ـ گروهی از لایه های ثروتمند و میان درآمد بهره مند از رانت های نفتی، خواهان تداوم نظام با اصلاحاتی در فضای اجتماعی بوده و بازتر شدن فضای اجتماعی، نه سیاسی، از خواست های اصلی آن ها است. انتخابات برای این گروه بسیار مهم است. اصلاح طلبان حکومتی خواست های آنان را نیز نمایندگی می کنند.
ث ـ گروهی به نهادهای قدرت دولتی و نیمه دولتی وابسته اند یا از آن ها تاثیر می پذیرند.
و البته دلایل فرهنگی، مذهبی ، سیاسی و اقتصادی دیگر.
٣ ـ انتخابات مساله رسانه ها نیز هست
گردش خبر از کارکردهای اصلی رسانه ها است. خبرهای داغ بازار رسانه ها را نیز داغ می کنند. گرایش های غیرحکومتی، که از حضور سیاسی محروم اند، از منظر رسانه ها، خبرساز نیستند اما جناح های حکومتی مجاز در انتخابات فعال و خبر سازاند و در رسانه ها مطرح می شوند.
۴ ـ آیا جامعه ایرانی به عناصر بالا محدود است؟
گرایش های خواهان دموکراسی و انتخابات آزاد، چپ های خواهان دموکراسی و عدالت اجتماعی و… و تمامی گرایش هائی که به عنوان غیرحکومتی یا غیرخودی از حضور موثر سیاسی، از حق نامزد شدن و… محروم اند، نیز در جامعه حضور دارند، هرچند در شمار اندک، انتخابات در واقع مساله این گرایش ها نیست اما بخشی از آن ها در بحث های انتخاباتی درگیر، از دوگانه تحریم یا شرکت در انتخابات دفاع و در زمینی بازی می کنند که از آن آنها نبوده و حکومت ابعاد و شکل آن را تعیین می کند.
الف ـ فراخوان تحریم
تحریم انتخابات هنگامی موثر است که اکثریت رای دهندگان بدان بپیوندند اما در موقعیت کنونی تحریم جز واکنشی منفعل نیست. فراخوان تحریم بی مخاطب است چرا که نیروهای فراخوان دهنده با لایه های مهم جامعه پیوند بالعفل، موثر و واقعی نداشته و اکثریت مردم، بی اعتنا به فراخوان تحریم، در انتخابات شرکت می کنند.
ب ـ فراخوان شرکت
این نیروها مردم را به رای دادن به این و آن جناح حکومتی فرامی خوانند. چنین فراخوانی به معنای آن است که فراخوان دهنده؛ هویت مستقل سیاسی و برنامه مستقل نداشته، مخاطبان فرضی خود را به گرایش های حکومتی حواله داده، خود را به عنوان نیروی سیاسی نفی و به دنباله رو جناح های حکومتی تقلیل می دهد. جناح های حکومتی اما این نیروها را خودی تلقی نکرده و آنان را رای دهنده و مبلغ خود می دانند نه شریک ائتلاف سیاسی. این نیروها خود را به عنوان نیروی سیاسی نفی می کنند.
فراخوان شرکت نیروهای غیرحکومتی نیز چون فراخوان تحریم بی مخاطب است چرا که این نیروها نیز، چون نیروهای فراخوان تحریم، با هیچ لایه ای از جامعه پیوند بالفعل، موثر و واقعی ندارند.
فراخوان شرکت در انتخابات کنونی به «حاشیه کمیک یک تراژی بی رمق» بدل شده است. اینان مردم را فرامی خوانند که به پنج یا شش نفر در انتخابات خبرگان رای ندهند و گمان می کند که چنین اقدامی، «پیامی قوی» است به حکومت و حکومتی که جنبش سبز بدان گستردگی را سرکوب کرد، این پیام را جدی می گیرد. اینان گمان می کنند که با حذف پنج یا شش تن از مجلس خبرگان، جهت گیری اکثریت این مجلس تغییر می کند.
اینان مردم را فرامی خوانند که در انتخابات مجلس به نمایندگان «همسو با دولت» رای دهند. به دولتی که پس از برجام در صدد ادامه برنامه های اقتصادی دو دوره ریاست جمهوری آقای رفسنجانی است یعنی همان برنامه ای که در بند یک نوشتم، برنامه ای که به فقیرتر شدن فقرا و کم درآمدها، ثروتمندتر شدن رانت خوارها و… انجامیده و می انجامد.
انتخابات مساله چه کسانی نیست؟
به نظر من انتخابات مساله نیروهای دموکراسی خواه، آزادی خواهان طرفدار عدالت اجتماعی، چپ ها، روشنفکران مستقل و… نیست. گرایش هائی که به عنوان غیرخودی و غیرحکومتی از فعالیت سیاسی مستقل، از حق نامزد شدن، از آزادی بیان و… محروم اند، در انتخابات جا و نقشی ندارند.
شمار این لایه ها در جامعه ما شاید اندک باشد اما درستی سیاست را نه شمار هواداران آن، که عواملی دیگر تعیین می کند. اکثریت می تواند به فاشیستی ترین حکومت ها رای دهد حتا در انتخابات آزاد (نمونه آلمان نازی).
سیاست؛ دنباله روی از اکثریت نیست و به حضور هر از ۴ سال یک بار در پای صندوق های رای، به عنوان رای دهنده و بدون حق نامزد شدن، محدود نمی شود.
لایه های فقیر و کم درآمد نیز در جامعه حضور دارند. خواست های این لایه ها را هیچ جناح حکومتی نمایندگی نمی کند. اینان از انتخابات اسلامی سودی نمی برند هرچند انبوهی از آنان انتخابات را مساله خود تلقی و در آن شرکت می کنند.
جامعه یک دست نیست و لایه های گوناگون آن خواست های یک سانی ندارد. خواست های برخی لایه ها را جناح های حکومتی نمایندگی می کنند و خواست های برخی در فضای مجاز سیاسی مطرح نمی شود.
سیاست بدون پیوند بالفعل موثر با لایه یا لایه های جامعه ممکن نیست اما نیروهای غیرحکومتی یا غیرخودی، به دلایل گوناگون، از این پیوند محروم شده اند.
گرایش های غیرحکومتی یا غیرخودی محروم از حق حضور سیاسی در صورتی به نیروی سیاسی جدی و یکی از گزینه های جامعه بدل می شوند که با حفظ هویت مستقل خود، برنامه های سیاسی، اقتصادی و اجتماعی خود را ارائه داده و بر بستر این برنامه ها با لایه هائی از جامعه، که خواست هائی مشابه دارند، پیوند برقرار کنند. این موقعیت با حمایت از این و آن جناح حکومتی، نفی هویت سیاسی و بدل شدن به دنباله جناح های حکومتی به دست نمی آید.
انتخابات زمین بازی این گرایش ها نیست.
برگرفته از اخبار روز