محاکمه حکومت اسلامی از مسیر جنبش اقدام در خیابان می گذرد!
در کجا ایستاده ایم؟
جامعه شهروندی ایران به اندازه کافی نسبت به تضاد حکومت اسلامی با انسانیت و نیز ماهیت ایران ستیزانه نظام آگاهی دارد. جامعه ای که خود با پوست و گوشت و استخوان، بربریت اسلامگرایان را تجربه کرده، بیش از افشاگری در مورد ماهیت و پراتیک حکومت اسلامی، نیاز به همبستگی سیاسی معطوف به اقدام دارد. بنابراین می توان:
- در زمین ناهموار آگاهی جامعه نسبت به ماهیت گروه ها، محافل، احزاب و مدعیان مخالف نظام گام برداشت.
- موانع همبستگی میدانی و سیاسی در کف خیابان و تکوین جنبش اقدام جهت تغییر واقعی توازن قوا از مسیر خیابان و راهکارهای فتح تک تک مواضع حکومت را شناسائی کرد.
- اساس تمرکز بر تدارک انقلاب سوم در ایران و قیام سراسری انجام گیرد و از حاشیه سازی هایی که اندیشه (برنامه) و سمتگیری برای سامانیابی جامعه شهروندی در نهادهای خودمدیریت لائیک دمکراتیک، اجتناب شود.
- استراتژی و تاکتیک مخالفان حکومت اسلامی، بر دو مولفه، نخست؛ ساختن ایران بعنوان سامانه جامعه شهروندی و دوم؛ همبستگی همگانی شهروندی برای زندگی مطلوب انسانی استوار شود.
- اراده جامعه شهروندی را جایگرین اراده افراد، احزاب، اقوام، ادیان و مزدوران آنسوی مرزها نمائیم و این مهم از خودسامانیابی آگاهانه شهروندان میسر است. نهادهای خودمدیریت دمکراتیک، لائیک و سوسیال ابزار جامعه شهروندی در جنبش اقدام در خیابان، تدارک انقلاب و قیام برای سرنگونی را دریابیم.
- در مورد قطب نمای سیاسی ما برای ایران پس از سرنگونی حکومت اسلامی، از خیالپردازی ویرانگرانه پوپولیستی راست، چپ پرهیز نمود و توافق همگانی (ملی) بر سر الگوی ایران فردا، وفاق میدانی شکل گیرد. تجارب و درس های ایرانیان از دیکتاتوری پهلوی و علاوه برآن، بیش از چهار دهه بربریت و توحش اسلامگرایان در ایران، می توانند سکوهای پرش آگاهانه بسوی استقرار جمهوری لائیک، دمکراتیک و سوسیال باشد. فراموش نکنیم که نیروی عظیم سیاسی، علمی و فرهنگی در داخل و خارج هستند که دستاوردهای جهانیان و بویژه کشورهای اروپائی نظیر فرانسه، آلمان و … را در سینه دارند.
- دامن زدن به توهم برقراری سوسیالیسم (بخوانید حکومت احزاب قیم طبقه کارگر)، حکومت های قومی، حکومت های دینی با قرائت مسعود رجوی ویا … ، هیچگونه مبنای علمی، جامعه شناسانه، اجتماعی، فرهنگی و سیاسی نداشته و تنها تکوین همبستگی همگانی (ملی) آسیب می رسانند و سنخیتی با تحلیل مشخص از شرایط مشخص ایران ندارند.
- شفاف و عاری از بلندپروازی سخن می گویم؛ ایران مطلوب فردا، کشوری با نظام سیاسی منطبق بر ارزش های انسانی دادگرانه و جهانشمول نظیر آلمان، فرانسه و .. می باشد. ایرانی گسسته از مدار ذلت بار کشورهای اسلامی، و دارای شهروندان آگاه لائیک، دمکرات، سوسیال، و با اقتصادی نیرومند و جامعه شهروندی برابر حقوق و بهره مند از آزادی، رفاه همگانی، آموزش رایگان، کار، بهداشت، مسکن و تامین اجتماعی است.
- در جریان خیزش های شهروندی چند شعار طرح شد که هشدار به سه گروه سیاسی بود. استقلال، آزادی جمهوری ایرانی، آلترناتیوی در برابر آلترناتیو قومی و آلترناتیوهای فراملی دینی و جهانوطنی بود. شعار “مرگ بر ستمگر، چه شاه باشه، چه رهبر” ، جمهوری ایران را در برابر سلطنت و حکومت دینی قرار داد. هیچ تناقضی میان تعلقات بومی، شهروند کشوری و شهروند جهانی وجود ندارد. تنها مغزهای علیل سیاسی و گروه های نژادپرست و فاشیست میان این سه مرز بنا می کنند تا جامعه را به دوران پیشاسرمایه داری ارباب و رعیتی برگردانند.
- به آغاز سخن بر می گردم، در کجا ایستاده ایم؟
- پیش شرط های محاکمه حکومت اسلامی را از نظر سیاسی و عملی مهیا کنیم. محاکمه مردمی حکومت اسلامی در لندن، محاکمه ای که چهره های ایران ستیز و تجزیه طلب پیشاپیش آن ایستاده بودند، آدرس درست برای بزیر کشیدن این نظام از خاستگاه ایراندوستانه، لائیک دمکراتیک و سوسیال نیست. اقدامی متناقض، از لحاظ افشاگری مثبت، اما نه با سرمایه و پیشتازی مردم کف خیابان! اندیشه محاکمه واقعی حکومت اسلامی را به موضوع روز ارتقاء دهیم، محاکمه ای که از مسیر “جنبش اقدام” در خیابان می گذرد!
اقبال اقبالی
19.11.2021
www.tribuneiran.org