کردستان عراق با مرکزیت اربیل، بیست و پنج سال ست که عملاً از بغداد جدا شده، در معنا برنامهی رفراندمی هم که تنظیم شده امری تشریفاتی در راستای تایید این جدايی ست که قدرتهای بزرگ دنیا بویژه غرب و آمریکا از آن حمایت میکنند. ازینروست که میشود گفت: نفی و تايید یا ردّ و قبول رفراندمی که برای رسمیت بخشیدن به استقلال اقلیم کردستان عراق صورت خواهد گرفت، مسئلهی اصلی ما ایرانیها نیست؛ مسئلهی اصلی ما، اندازه و نحوهی حمایت از کردستان مستقلی ست که انواع و اقسام اشتراکات تاریخی و قومی، سرزمینی و فرهنگی… با ما دارد و از هر ملت و کشور دیگری در منطقه به ما نزدیکترست. لذا با توجه به دلائل و نکاتی که در زیر میآيد، دفاع از آزادی و استقلال و ترقی کردستان عراق را و ظیفهی ملی و مردمی، و منطقهای ایران و ایرانی باید شمرد و بیآنکه به دشمنی با بغداد، تعبیر یا منجر گردد، از کردستان مستقل، بایستی حمایت و پشتیبانی کرد:
۱- رسميت بخشیدن به استقلال کردستان عراق، زنگ پایانی جنگ و جدال قومی خونباری ست که از جنگ جهانی دوم شروع شده و تا امروز به درازا کشیده ست. ظهور این دولت مستقل کردی، نقطهٔ پایان نهادن براین قدیمیترین نزاع نظامی-سیاسی و قومی در عراق و خاورمیانه ست، که مورد سوءاستفادهی ابرقدرتها، و قدرتهای منطقهای قرار گرفته و به درد و رنج و جنایات عظیمی در منطقه دامن زده ست!
۲- استقلال کردستان عراق، یعنی فرصتی برای گفتگوی صلح سراسری در خاورمیانه، و زمینهی مناسبی برای رشد و توسعهی سیاسی- اقتصادی پایدار همهی ملتهای درگیر این منطقهی جنگزدهی تروریستپرور پرآشوب؛ بویژه اینکه روابط سازنده و سالم مسئولان و گردانندگان کردستان عراق با قدرتهای بینالمللی و منطقهای موقعیتی یکتا به کردستان داده که میتواند به کانون سازندهای برای صلح و سازندگی و ایجاد امنیت در خاورمیانه تبدیل شود. روابط مسالمتآمیز زمامداران این اقلیم کردی با ایران و ترکیه، همچنین با عربستان و اسرائیل در منطقه، و دوستی گسترده با آمریکا و اروپا حتی با چین و روسیه مؤيد این ادعاست که هر قدرت منطقهای، از جمله ایران، میتواند با یاری اربیل، از دامنهٔ درگیریها و تنشهای تند موجود بکاهد و در خط تعامل و همکاری با ملل و مردم دیگر قرار بگیرد!
۳- رسمی شدن استقلال کردستان عراق، پایان سلطه و نفوذ ناسیونالیسم موذی بعثی بر آن سرزمینهای کُردی و غیرعَربی ست که قدرتهای استعماری اروپا برای تحقیر و تضعیف عثمانیها پس از جنگ جهانی اول، به دمشق و بغداد تقدیم نمودند و نتیجتاً به ناسیونالیستهای سلطهطلب و افراطی عرب، بویژه عراقیها این امکان را دادند که بر بخشی از کُردان منطقه با زور و قلدری اعمال سلطه کنند و در مورد سرزمینهای ایرانی نیز ادعاهای باطل داشته باشند. با استقلال کردستان عراق، عرب به پشت مرزهای طبیعی و قدیمی خود برمیگردد و با دوستی صمیمانهی ایران و کردستان نومستقل، لوازم استقلال و اقتدار و امنیت ملی دو کشور همرنگ و همفرهنگ ایران و کردستان، هرچه بیشتر فراهم میآيد!
۴- ایران و اقلیم کردستان عراق، دو قدرت اصلی در نبرد سرنوشت، با شرّی به نام تروریزم داعشی هستند که به جان جهانیان افتاده و نقطهی امنی برای هیچ دولت و ملتی در منطقهی باقی نگذاشته ست. این نفرتبارترین نوع جنایت سازمانیافته، که زندگی مردم معصوم منطقه را تباه کرده، مصیبتی ست بینالمللی، و تنها با یاری و همکاری جدّی ملل مصمم به مبارزه با داعش است که میشود شرّ این اشقیاء را کَند و دنیا را از وجود این جانیان پاک کرد. تجربهی سالهای گذشته در پیکار با انواع اسلامیست- تروریستها مخصوصاً با داعشیها، نشان میدهد که نبرد با داعش، بیحضور ایران و اقلیم کردستان، نتیجهی ملموسی در برنخواهد داشت. ازینروست که میتوان گفت: ایران و دولت مستقل کردستان، در نبرد سخت و طولانی و بغرنج با تروریزم موذی داعشی، بیشتر از روسیه و آمریکا، نیازمند به یکدیگرند و در این مبارزهی عظیم با میکروب داعشی، باید به اتحاد استراتژيکی دست یابند…
۵- حمایت از کردستان مستقل، پشتیبانی از دمکراسی و گوناگونی مذهبی و فرهنگی ست؛ زیرا آئین و رسوم مردم دورهی باستان و پیش از اسلام، مثل زرتشتی و مهرپرستی و یزدانی، هواداران جدی در این منطقه دارند؛ فرقههای متعدد عرفانی و آئین صوفی، از سهرورديّه و مولويّه تا طیفوريه و چشتیّه و جنیديّه و قادريّه و نعمتاللهيه و غیره با پایگاههای محکمی که در مناطق کردنشین دارند، راه تعصبات تند دینی و مذهبی، بویژه اسلامی را بستهاند؛ رقص و شعر و موسیقی و انواع سنن آئینی- هنری هم که با زندگی روزانه و هستی مردم این دیار پیوند خورده به سهم خویش، نقشی شایسته در اعتلای فرهنگی و افزایش بردباری عقیدتی ایفاء میکنند. از نظر سیاسی نیز انواع احزاب و عقاید و دکترینهای سیاسی از آزادیهای عملی بیشتری در این منطقهی خودمختار برخوردارند تا مناطق و ممالک دیگر خاورمیانه! در واقع علیرغم محدویتها و اعمال غیر دمکراتیکی که در نهادهای حکومتی کردستان عراق به چشم میخورد، در این منطقه، نهال آزادی و دمکراسی در حال رشد مداوم است. ازینروست که میتوان گفت: دفاع از استقلال کردستان عراق، دفاع از آزادی و دمکراسی در خاورمیانهٔ استبداد و تروریست زده ست؛ به زبانی دیگر، یاری رسانی به دمکراسیسازی در «کردستان»، کمک به دموکراتیزاسیون ایران، و حمایت از توسعهی سیاسی در سراسر خاورمیانه و آسیای مرکزی ست…
۶- آمریکا اروپا اسرائیل و سعودیها… هریک به گونهی خاصی از استقلال کردستان عراق، حمایت و پشتیبانی میکنند، نباید با تردید در پشتیبانی از اربیل، یا برای حفظ دوستی بغداد این منطقه را که هزارجور رابطه و پیوستگی با ایران دارد به رقباء بسپاریم و دست بسته شاهد و ناظر قدرتنمایی آنها در پشت دیوار خانه خود باشیم. محمدرضاشاه مرتکب همین اشتباه تاریخی شد، با بغداد و صدام، سر اروندرود کنارآمد، «رهبر کردها» و مردم کرد عراق را که دل به حمایت دولت ایران بسته بودند، تنها گذاشت و آن همه فاجعه بر سر کردها آمد! یادمان باشد که قرادداد شاه و صدام – ۱۹۷۵ میلادی – را خود صدام، پنج سال بعد در آغاز حمله به ایران، ناجوانمردانه پاره کرد و بیاعتبار نمود. در واقع از آن قرارداد، چیزی نصیبمان نشد که هیچ، دوستی «جمع اکراد» را نیز از دست دادیم. آن خطای تاریخی را دوباره مرتکب نشویم، و در این برههی حساس زمانی، اهمیت امر رفراندم برای استقلال کردستان عراق را دریابیم و از استقلال اربیل، جدّی و صادقانه حمایت کنیم که حمایت از استقلال کردستان عراق، خواست و آرزوی اکثریت قاطع مردم کردستان ایران ست. به این خواست و آرزو ارج بگذاریم و جامهی عمل بپوشانیم …
خرداد ۱۳۹۶ ژوئن ۲۰۱۷
Mohammadarasi@gmail.com
منبع: ایرانگلوبال