آزادی های فردی و اجتماعی و همه موارد دیگر در یک جامعه دمکراتیک را به غیر از مبارزه کردن بدست نمی آید و رای دادن در نظام های فاشیست و سرکوبگر همچون جمهوری اسلامی چیزی به غیر از خریدن عمر بیشتر برای حکومت، و فریب خوردن تبلیغات رسانه ها و شخصیت های مدافع طول عمر رژیم، و در نهایت یک کاری برعلیه زندگی حال و آینده مان نخواهد بود. و در طول عمر جمهوری اسلامی به همه ما ثابت شده است که سیستم قانونی و اجتماعی زندگی مردم ایران نه براساس حضور میلیونی آنها در پای صندوق های رای و بلکه از پشت پرده مافیای اطلاعاتی و امنیتی ها و ولایت مطلقه فقیه است. رای دادن مردم هیچگونه تغیری برای آینده بهتر و رفاهیات و امنیت شغلی هم ندارد. حقیقت داستان این است که هرگز سران حکومت های جنایتکار و سرکوبگر همچون جمهوری اسلامی که نمی آیند به دم در خانه ما، و یا در یک روز روشن و در حضور میلیون ها شنونده و ببینده اعلان کنند که ما با میل و رغبت و دوستانه قدرت را از همین الان به مردم و شخصیت های واگذار می کنیم که درصدند جامعه ای بر اساس آزادی و انتخابات آزاد در ایران داشته باشند. چنین امری محال ممکن است. و بنابر این اکثریت مردم ستمدیده هیچگونه گزینه ای به غیر از مبارزه کردن و نه گفتن ندارند. برای مردمی که خواهان آزادی های انسانی و اجتماعی و یک زندگی در خور شان انسان ها هستند، راه دیگری به غیر از نافرمانی مدنی و نه گفتن به تمام گزینه های است که حکومت سرکوبگر برایش برنامه ریزی کرده است. مثلا نه گفتن به انتخابات پیش رو در جمهوری اسلامی. و کسانی هم که به مردم راه دیگری به جز این هدف برای آینده شان را نشان میدهند در واقع هدفشان رسیدن به آزادی مردم و آزادی ایران نیست و بلکه در این راه منافع شخصی و مادی و اجتماعی و فکری خود و همفکرانشان را دنبال میکنند. ما به عنوان ایرانی شاهدیم که جمهوری اسلامی در طول دورانی که بر سرکار است تلاش کرده است که دائما اهداف و خواست های اسلامی خود را با قدرت سرکوب و ایجاد ترس و وحشت را بر مردم تحمیل کند که البته تا به هم اکنون اکثریت مردم ایران زیر بار زورگوی های سران رژیم نرفته اند. مثلا اینکه جممهوری اسلامی نتوانسته است حجاب تحمیلی را علی رغم همه تبلیغات فریبنده و زورگوی ها از قبیل یا روسری و یا توسری و جنایات فراوانی که در حق زنان شریف ایران مرتکب شده را بر زنان تحمیل کنند، و زنان و دختران جوان ایرانی در هر فرصت ممکن حجاب و یا لچک از سر برمی دارند و به زیر پایشان می اندازند. این مورد تنها یک نمونه از نافرمانی مدنی است که جواب داده است. نمونه های دیگر اینکه میل و رغبت فراوان جوانان نسل بعد از انقلاب است که به هیچ وجه نمیخواهند زندگی حال و آینده شان را با سنت ها و مناسبات تقویم اسلامی تباه و سیاه کنند، و اکثریت جوانان ایران گرایش شدیدی به زندگی با فرهنگ جوانان در کشورهای پیشرفته و متمدن و مدرن امروزی را دارند. از نوع پوشش لباس و تا گوش کردن به موزیک های کشورهای متمدن دنیا که نمونه بارزی از نه گفتن به فرهنگ تحمیلی اسلامی بر زندگی جوانان در ایران است. سخن گفتن در باب اعتراضات بر حق مردم و مخالفت های آزادیخواهان ایران با سیاست های رژیم فاشیست اسلامی در طول دوران عمر این نظام فراوان است… ما مردم ایران یک مرتبه دیگر در آزمونی دیگر از حق انتخاب و یا حق انتخاب نکردن قرار گرفته ایم، و عملکرد تک به تک ما هم میتواند تاثیر شگرفی بر علیه سیاست های جنایتکارانه جمهوری اسلامی داشته باشد. و بنظر من میزان در این انتخابات رای ندادن اکثریت مردم ستمدیده ایران است. و میزان رای ندادن به درستی مطالبه حقوق شهروندی و اجتماعی ما است که حدود چهل سال است که بواسطه حضور جنایتکاران فاسد رژیم به گروگان گرفته شده است و جمهوری اسلامی برای رسیدن به خواست های تحمیلی اش زندگی اکثریت مردم ایران عملاَ تبدیل به یک جهنم واقعی نموده است و زمانی که هم ستمدیدگان مطالبه بر حق میکنند جواب حق خواهی را با جماق و تهدید و شلاق و محرویت های اجتماعی و زندان و شکنجه و تبعید و اعدام و تیرباران میدهند… میزان رای ندادن ما احترام به حقوق انسانی مان است. احترام به اینکه ما به عنوان یک انسان حق یک زندگی شایسته را داریم و در این راه اجازه نخواهیم داد که دیگران حق مسلم زندگی کردن در شرایط آزادی هایمان را به گروگان بگیرند، و میزان در مضحکه انتخابات نمایشی و دروغین از میان جنایتکار و جنایتکارتر برای هر نفر ما منظور براندازی رژیم جنایتکاران و آزادی ایران است. میزان رای ندادن به گزینه های جنایتکار و جنایتکارتر در مضحکه انتخابات در جمهوری اسلامی این است که در آینده نیز با وجدانی آسوده از اینکه در ذلت زندگی بعد از انتخابات حضور نداشتیم. و کار ما به معنی یک گامی بزرگ برای رسیدن به اهداف آزاد زیستن است. که انسان زنده انسانیست در مسیر داشتن آزادی های انسانی زندگی میکند و در تحت هیچ شرایطی حاضر نخواهد نشد که تن به تحمیل خواست های سرکوبگران بدهد و زیر بار زندگی در ذلت و بدبختی و آوارگی و بی امیدی به آینده برود. یک انسان آزادیخواه همیشه در مقابل ظلم و ستم از خود مقاومت نشان میدهد و برای رسیدن به خواست هایش با اراده ای محکم گام برمیدارد و هرگز تسلیم نمیشود. اینها شعار نیست و بلکه بخشی از حق مسلم زندگی انسانی هرکدام از ما است که اگر اراده کنیم هیچ نیروی نظامی توان مقابله با نیروی اکثریت مردم را ندارد. و سخن آخر اینکه میزان برای بنده مخالفت و اعتراض کردن و تن ندادن به ذلت در تمام برنامه های رژیم جمهوری اسلامی، و خواست سرنگونی جمهوری اسلامی، و آزادی ایران و جامعه ای بر اساس آزادیخواهی و سکولاریسم است. مراد شیخی یکشنبه ۱۷ اردیبهشت ۱۳۹۶