هدف از انتشار فایل صوتی گفتگوی سعید لیلاز با محمدجواد ظریف، وزیر امور خارجه مافیاهای حاکم بر ایران، کدام اند؟ آیا می توان گفتگوی سه ساعته محمدجواد ظریف و اقدامات مشابه نظام را جدا از بستر واقعی فروپاشی اعتبار سیاسی داخلی و خارجی حکومت اسلامی تبیین کرد؟ پاسخ روشن است.
بررسی جامع و نقادانه نظرات طرح شده، می تواند محتویات کتابی قطور گردد، اما واقعیت اینست که تجربیات تک تک شهروندان ایران از نظام جهل، غارت و جنایت، کتاب های نانوشته درون سینه ها هستند که مرور آنها از منظر شناخت چهره کریه نظام مفید است، ولی مهتر از همه پرداختن راهکارهای خنثا نمودن ترفندهای حکومتی و پاسخ های شفاف به چرائی این سیاست ها و نشان دادن پیوند آن با نقشه سران حکومت جهت برونرفت از انزوای کنونی و سرپوش بر شکست ها و ناتوانی ذاتی حکومت اسلامی می باشد.
اهداف گفتگوی سعید لیلاز با محمدجواد ظریف کدام اند؟
ا-هدف اصلی، طرح اندیشه و بسترسازی جهت کاندیداتوری ظریف برای ریاست جمهوری در دور جدید انتخابات همواره آمرانه در حکومت اسلامی است. در این گفتگو سعید لیلاز پس از شنیدن نظر ظریف در مورد نقش روسیه در مذاکرات برجام، به هدف خود اشاره کرده و اظهار داشت: ده میلیون به آراء شما اضافه می شود.
2-برای رونق بازار کساد بازی انتصاب یکی از خودی های نظام ملقب رئیس جمهور مردم، اما در کردار گماشته سیدعلی، بایستی ماسک اپوزیسیون نمائی بر چهره مهره ها گذاشته شود و از آبرو و حیثیت جایگاه اپوزیسیون حکومت اسلامی بودن، برای پوزیسیون آبروباخته هزینه گردد. در این میان اتاق فکر نظام، راه را برای متوهمین، جاه طلب ها و احمق های باورمند به نظام سرمایه گذاری کرده و نمودها را در دم تکان دادن های احمدی نژاد، تاج زاده و ظریف مشاهده می کنیم.
در کشوری که سایه حکومتی ها با تیر زده می شود و در آستانه انفجار است، قربانیان نظام از میان سه گروه ذکر شده وارد گود می شوند تا پروسه قیام جامعه شهروندی و انقلاب سوم برای آزادی، استقلال، داد، دمکراسی و لائیسیته را منحرف سازند.
3-در این گفتگو، ظریف آگاهانه و البته مردمفریبانه و بزدلانه نقش سیدعلی خامنه ای را در تعیین سیاست های کلان و همچنین میدانی، تحریف کرده، و تقصیرها را بر گردن قاسم سلیمانی گذاشته است. محمدجواد ظریف بار دیگر سلیمانی را “شهید” کرد. گفتگو با وزرا (از جمله ظریف)، به پیشنهاد حسن روحانی انجام گرفته و اهداف هم نمی تواند خارج از آگاهی و اراده سیدعلی باشد.
4-در گفتگوی ویدئویی، محمد جواد ظریف، حماقت های پس خنده های او آشکارتر شده و ادعا دارد که گروهی کشور را در “چاه هسته ای” انداخته اند، تا نقش کل دست اندرکاران نظام در ساختن منجلاب حکومت اسلامی را پنهان کند. تحلیل سیاسی مسئله هسته ای و برجام در پیوند ارگانیک با نظام سیاسی حکومتی، ماهیت ایدئولوژیک –دینی حاکمیت، قانون اساسی ارتجاعی آن، جایگاه مافیاهای تروریستی اسلامی داخلی و خارجی در منطقه و ارتباط آنها با قدرت سیاسی در ایران میسر است.
ظریف از گروه کوچکی سخن گفته است که توان ایجاد موج گسترده را دارند. او از ابزار این گروه کوچک و استفاده از آن ابزار برای سرکوب خیزش های مردمی در ایران سخن نمی گوید. چرا محمدجواد ظریف اعتراف نمی کند که بقاء حکومت اسلامی مدیون گروه های تروریستی نظیر حزب الله و حشدالشعبی، حماس و .. است و قاسم سلیمانی (عامل اجرائی سیدعلی خامنه ای) تنها باج به شبکه های تروریستی نداده، بلکه خواست های آنها را در کم و کیف سیاست حکومتی نمایندگی کرده است. حکومت اسلامی در ایران پایه اجتماعی ندارد و پایه حمایتی آن، شبکه های تروریستی در لبنان، عراق، فلسطین .. هستند که سیاست های خود را نیز به حکومت دیکته می کنند.
5-سخن ظریف این است که ساختار وزارت خارجه دست امنیتی ها است، اما گروهبندی مافیائی امنیتی ها و شبکه های آنها را در داخل و خارج، و همچنین پیوند ارگانیک آنها با سیدعلی خامنه ای را در حافظه تاریخی ثبت نمی کند. محمدجواد ظریف بصراحت از نقش خود بعنوان عامل اجرائی نظرات خامنه ای اعتراف کرده و در عین حال با خراب کردن سلیمانی، خامنه ای را تبرئه می کند. او با اعتراف به گماشتگی اش برای خامنه ای، بنیاد نظریه بی پایه تفکیک میان کار میدانی و دیپلماسی را بر باد داد.
در این پرسش و پاسخ، سعید لیلاز، موضوع قدرت دوگانه در حکومت توسط را پیش کشید تا سیاست های ویرانگرانه اسلامگرایان را لاپوشانی نماید و نقش قدرت بیگانه در حکومت اسلامی که از کانال قاسم سلیمانی اجرائی و با مهر تائید سیدعلی اجرائی می شد را کتمان کند. آری، سلیمانی نماینده حماس، حزب الله، حشدالشعبی و .. در حکومت اسلامی بوده و دیپلماسی را تابع میدان (مطالبات بیگانگان) ساخت.
سلیمانی توسط ظریف “شهید” شد تا خامنه ای (پدرخوانده مافیا) در امان باشد. اکنون نیز در آستانه مضحکه انتصابات حکومتی، تمرکز بر موج سازی حول “ظریف”، ناظر بر مهندسی اپوزیسیون قلابی در متن تلاطم در بالاست که تحمیق بخش های عقب مانده جامعه را نشانه گرفته است. اما غافل اند که روانشناسی، فرهنگ و مطالبات جامعه ایران تغییر کرده و عصر مردمفریبی در ایران به پایان خود نزدیک می شود.
اقبال اقبالی
28.04.2021
www.tribuneiran.oeg