برخلاف آنچه از جوانب گوناگون و به دلائل گوناگون و به انگیزه های گوناگون در ابن سو و آن سو هوار زده و رواج داده می شود:
من البته شعار بچه های پاسارگاد را نژادپرستانه نمی دانم . آنها در واکنش نسبت به بیدادی که به نام اسلام (با خاستگاه و فرهنگ و سنت و زبان و کتاب عرب ) در کشورشان جاری ست ، برخی شعار ها را طرح کرده اند، به دلیل آن که نمی توانند مستقیما از منشاء درد یعنی از حکومت اسلامی و اسلام سیاسی سخن بگویند ، بیزاری از عرب را مطرح می کنند زیرا اسلام را اصالتا عرب می دانند. به نظر می رسد که برای این جوانان «عرب » اسم مستعار ی برای نامیدن «اسلام حکومتی» ست که نام بردن از او در ایران فعلی بسیار مخاطره انگیز ست.
در این گونه شعار ها از واژۀ « آریایی» مرادشان همان « ایرانی» و از واژۀ «عرب» مراد همان اسلام سیاسی ست.
به خصوص که واژۀ پرستش (در شعار عرب نمی پرستیم) بار معنایی خاص مذهبی دارد و دقیقا سخن از مذهب سیاسی و حاکم در میان است که پرستش اعراب را در مقام قدیسان و امامزادگان و پایه گذاران دین به ایرانیان تجویز می کند و نه چیز دیگر.
اکنون 37 سال است که بودجه مملکت در داخل و خارج خرج دین و سیطره عنصر عرب در ایران می شود.
ایراینیان چگونه باید اعتراضشان را بیان کنند و بگویند اول ایران بعد دین عرب بعد زبان عرب ؟ بعد فرهنگ عرب؟ بعد سیادت و سروری نژاد عربی و عنصر عرب در ایران؟ بعد حکومت روحانیت شیعه که عرب پرستی افتخار اوست؟
مگر نه این است که ایدئولوژی رسمی حکومت مبتنی بر اسلام سیاسی ست که 37 سال است پرستش عنصر عرب را به نام اسلام در کشور ما تبدیل به برنامه ای جابرانه و زورمدارانه کرده است!
به هرحال نژاد پرستی امر مذمومی ست اما خوشبختانه د ر ایران ریشه فکری و فرهنگی ندارد.
این پدیده خاص اروپا و برخاسته از فرهنگ یهودیت ـ مسیحیت است و در قرن بیستم به اتکای علم فیزیولوژی و زبان شناسی و ژنتیک و به خصوص مطامع سیطره جوی استعماری سرمایه داری به عنوان یک ایدئولوژی غربی تدوین شده و سر از نازیسم و فاشیسم بیرون آورده و اکنون هم در جنبشهای نئوفاشیسم و نئونازی در اروپا و آمریکا حضور (البته کم رنگ) دارد.
اتهام نژاد پرستی وصله ای ست که به ایرانیان نمی چسبد اما عناصر ضد ایرانی که در پی تفرقه انگیزی هستند و بیشتر شیفته قبیله و نژادگرایی قبیله ای (مثل پان ترک ها و پان عرب های ضد ایرانی ) هستند ، این اتهام دروغین را به مردم ایران می زنند زیرا هدف سیاسی خاصی را دنبال می کنند. مقصود آنها ایجاد تفرقه ملی و سست کردن همبستگی ملی قوام یافته میان آخاد مردم ایران است.
فرهنگ ایرانی مخالف نژاد پرستی ست . اما قبیله گرا های بی هویت از فرهنگ ایران بویی نبرده اند.
زیرا در رگ های خود خون گرگ خاکستری یا چنگیز مغول یا سعد بن ابی وقاص و حجاج بن یوسف ثقفی را جاری می بینند. همه نفرت آنها از کورش و از تاریخ و فرهنگ کهنسال ایران همانا نفرت توحش و عقب ماندگی در برابر فرهنگی ست که بردباری و تسامح و انساندوستی و پذیرش دیگری را شعار خود قرار داده و در مفهوم و اندیشۀ والای گفتار نیک پندار نیک و کردار نیک قرن ها قبل از هخامنشیان فرموله شده بوده است!
البته این را هم باید دانست که مردم ایران بسیار میهن پرست (پاتریوت) هستند و به وحدت ملی و سرزمینی خود بسیار اهمیت می دهند تا جایی که حتی اگر این دو در مخاطره دشمنان افتد به دیکتاتوری و استبداد هم تمکین می کنند. این را گفتم که به قوم گرایان نژاد پرست تجزیه طلب یادآوری کنم که آنان همواره نقش مخرب و خائنانه در مسیر رشد فرهنگ دموکراتیک در ایران داشته اند زیرا با ایجاد ترس از تفرقه و تجزیه ایران مردم ایران را وادار کرده اند که به دیکتاتور ها و چکمه پوشان تمکین کنند.
پان ترک ها و سایر تجزیه طلب های قبیله گرا که به دنبال بالکانیزه کردن ایران چند هزار ساله اند باید بدانند که جز خیانت و خسران نقش دیگری در تاریخ ایران به آنها محول نشده است. از این رو مسئولیت تداوم استبداد در ابران تا حدودی بر دوش آنان نیز هست ، زیرا ترس از تجزیه طلبی موجب تقویت پایه های مردمی مستبدان بوده است و خواهد بود.
از این رو ملت ایران با تمام قوا در برابر تجزیه طلبان و تفرقه افکنان قومی خواهند ایستاد همچنان که بارها در تاریخ نزدیک معاصر از مشروطه به این سو نشان داده اند!
م.سحر
پاریس
15 /11/2016
برگرفته از فیس بوک