در انديشهي سياسي سنتي ايران، «سلطنت» و «حقوق سلطنت» به معناي «اقتدار مطلق» و «اختيار مطلق» فرمانروائي است. مظهر حاکميت دولت، سلطنت بود که «وديعه الهي» به شمار ميرفت جنبش مشروطهخواهي، تکاپوي فکري ـ سياسي ايرانيان بود در برابر چيرگي دستگاه خودکامه، در راه شناسائي «اراده ملت» همچون «منشاء قدرت دولت» و براي مشروطيت حاکميت ملي. انديشمندان و نخبگان سياسي طلوع مشروطيت، مفهوم «مشروطه» و «قانون اساسي» را دقيقاً در برابر واژهي «کنستيتوسيون» بکار ميبردند. نظام مشروطه براي آنان ، یعنی تأسيس «مجلس شوراي ملي» منتخب، تصويب قانون اساسي توسط مجلس و معرفي « دولت ايران در شمار دول مشروطهي صاحب کنستيتوسيون» . «حاکميت عمومي» و «حاکميت ملي» ايران مشروطه در اصل بيست و ششم متمم قانون اساسي نمود يافت:
«همه قواي مملکت ناشي از ملت است» .
* با اوجگيري جنبش مشروطهخواهي، ترکيبي از سه نيروي اجتماعي يعني بازرگانان و تجار بازار، علما و روحانيون شيعه و روشنفکران آزاديخواه و اصلاح گر، در برابر استبداد سلطنتي، به همکاري و همسويي گرائيدند. روح اعتراض به گفته ی فریدون آدمیت ، از دو منبع نيرو ميگرفت. «منبع روشنفکري و ترقيخواهي» و «منبع روحاني». از دید فریدون آدمیت ، روشنفکران یعنی آورندگان اندیشه های سیاسی نوین ، نیروی پیشرو بودند ، بازرگانان ، پیشه وران و توده های شهری ، نیروی پیشبرنده ، و روحانیان در پیوند با بازار و بازرگانان و خواست آنان به جنبش مشروطه خواهی پیوستند . با پيروزي جنبش مشروطه خواهي و هنگام تدوين و تصويبِ قانون اساسي و بويژه متمم قانون اساسي ، همه ناسازگاريها میان اندیشه ی سنتی سلطنت مطلقه ، نظريه شيعي حکومت مبتني بر امامت و ولايت ، و انديشههاي ليبرال دموکراسي آزادیخواهان بروز و نمود یافت . قانون اساسي مشروطه و متمم آن، برآيند و جلوه گاه اين ناسازگاريها و تناسب قواي نيروها، کشمکش های فکری و سیاسی حاد از يکسو و نيز سازشها و مصلحت جوييهاي نه چندان موجه ، از سوي ديگر است.
* در نتيجهگيري عمومي ميتوان گفت بنياد ايدئولوژي جنبش مشروطه ايران بر انديشههاي نوين ليبرال دموکراسي و سوسیال دموکراسی مغرب زمین استوار بود . دولت برآمده از جنبش مشروطيت و قانون اساسي آن، در اساس دولت متعارفِ مسئول در برابر مجلس منتخب ملت بشمار می رفت. بنياد مشروطيت ايران بر پذيرش اراده و آراي ملت ايران بود. جنبش مشروطه خواهی آشنائی ایرانیان با اندیشه های سیاسی نوین را گسترش داد از راه بیانیه های سیاسی ، روزنامه ها ، رساله و کتاب ها ، ترجمه ها. نهاد های مدنی و سیاسی نوین ، انجمن ها ، آشکار و پنهان ،انجمن های سری زنان ، جمعیت ها و بویژه حزب های سیاسی با مرامنامه و برنامه ی اندیشیده شده ی بیانگر گرایش های سیاسی گوناگون، در سپهر عمومی ، چهره نمودند .
* بیش از صد و ده سال پیش در زمانهی مجلس دوم شورای ملی، نخستین سوسیال دموکرا ت های ایران به به قلم امین رسولزاده در روزنامه ی ایران ما نوشتند: «از امروز ما یک ملت هستیم » یعنی پذیرش و اعلام حق حق حاکمیت ملی مردم ایران ، یگانه در برابر قانون صرفنظر از زبان و مذهب . همین محمد امین رسول زاده در نوشته های خود مخالفت اصولی سوسیال دموکرات ها را با اعدام اعلام کر . آن هم درست در هنگامه ی محاکمه و اعدام شیخ فضل اله نوری ، آن مخالف سرسخت مشروطه و پشتیبان محمدعلی شاه در به توپ بستن مجلس شورای ملی .
* در مجلس دوم شورای ملی، حزب دموکرات ـ حزب سوسیال دموکرات ایران ـ لایحهای برد به مجلس برای حق رای زنان ـ نزدیک به ۷۰ سال پیش از بهمن 1۱۳۴۱ خورشیدی ـ و بنا به مخالفتِ صریح مدرس با تکیه برنص صریح قرآن ، این لایحه ی پیشنهادی رد شد.
پاره ای از «اصول دموکراسی » حزب دموکرات عامیون ایران : « تساوی همه ی افراد ملت ایران در مقابل دولت و قانون بدون فرق نژاد و مذهب و ملیت » ، « انفکاک کامل قوه ی سیاسیه از قوه ی روحانیه » ، « آزادی کلام و مطبوعات و اجتماعات و تعطیل » تعطیل یعنی دست از کار کشیدن و اعتصاب ، « تعیلم مجانی و اجباری برای همه ی افراد ملت » ، و « توجه مخصوص به تربیت نسوان » ، « کلیه ی موقوفات در تحت نظارت و اداره ی دولت بوده و عایدات موقوفات عمومی صرف معارف و امور خیریه می شود » ، و « تقسیم اراضی خالصه به زارعین » .
* نزدیک به صد سال پیش، سال ۱۳۰۰ خورشیدی ، در برنامه ی فرقه ی سوسالیست ایران به رهبری سلیمان میرزا اسکندری می خوانیم : « آزادی نسوان » آزادی زنان ، « موقوفی مجازات اعدام » ، « محدود بودن کار هشت ساعت»،«ممنوعیت کاربرای اطفال قبل از اتمام تحصیل اجباری» ،«تفویض تمام اراضی قابل زرع به زارعین» .
* مجلس شورای ملی همچون نمود و سمبل آراء ملت ايران بر اساس قانون اساسي «جزئاً و کلاً» تعطيل بردار نبود . اما استبداد رضاشاهی مجلس شوراي ملي را به دفتر ثبت فرمانهاي حکومتي و دستگاه مهرزني کاهش داد . رئیس سرایدارخانه ی کاخ های سلطنتی و محرم رضا شاه ، سلیمان بهبودی در خاطرات خود می نویسد : رضا شاه مجلس شورای ملی ایران را «طویله » می نامید . چندین و چند بار .
* با انقلاب اسلامی مفهوم «ملت ايران» به «امت» و به ويژه به «امت شيعه» فرو کاسته شد. در اين باز تعريف مفهوم ها ، ایرانیان نه همچون افراد مستقل داراي اراده و رأي، بلکه در مفهوم کلي و يکپارچهي «امت» جاي داده ميشوند. «امت» دارای «حق» نیست . «تکليف» دارد . «تکليفِ» امت، «تقليد» از «مراجع» است.
* پیشینه ی تلاش های فکری و فرهنگی و مبارزات سیاسی مشروطه خواهان ایران در برابر آئین سنتی حکمرانی استبدادی ، پیشینه ی جنبش ملی مصدقی ، و جنبش چپ ایران ، پیشینه و پشتوانه ی معنوی ایرانیان آزادیخواه و عدالت جوست در راه استقرار حاکمیت جمهور ملت ایران ، جمهوری ایران ، دموکراتیک ، لائیک، عدالت خواه .
گزیده ای ازمتن گفته ها در رادیو همبستگی ـ استکهلم . شنبه ۱۰ اوت ۲۰۱۹ میلادی . ۱۹ مرداد ۱۳۹۷ خورشیدی