بستر انقلاب اسلامی 57 در ایران، همسویی منافع آمریکا و کشورهای صنعتی و غربی با منافع و امنیّت کشورهای عربی حوزهء خلیج فارس و فراتر از آن بود که نتیجهء آن برکناریِ شاه ایران و آوردن روح الله خمینی با برقراری ساختار ولایت فقیه در لباس جمهوری اسلامی بود.
طبق این فرمول ریاضی و تحرکات شطرنجی سیاسی که هرگاه منافع آمریکا و منافع کشورهای عربی در یک جبهه قرار گیرد، باید در ایران یک تغییر و تحوّل حتّی تا مرز تغییر رژیم صورت گیرد، اکنون و امروز هم منافع آمریکا و کشورهای عربی همسو و در یک جبهه قرار گرفته است، بنا بر این برنامه تغییر رژیم در ایران با اتحّاد آمریکا و کشورهای عربی و با همیاری اسرائیل و سایر کشورهای هم پیمان آمریکا دور از انتظار نیست و ملّت ایران باید بطور جدی آمادگیِ خود را برای یک تغییر و تحوّل ناگهانی و شبانه روزی آماده کنند.
بویژه مردمان ساکن استانهای غرب، جنوب غربی و جنوب کشور که بیشتر از سایر نقاط ایران در خط مقدّم و در تیر رس اولیّهءِ این حملهء احتمالی هستند، باید بیدار و هوشیار باشند. در جنگ 8 سالهء بین ایران و عراق هم همین جغرافیا در قدم اوّل مورد حملهء ارتش عراق و اعراب قرار گرفت.
اوّلین استراتژی محوریِ سیاسی، نظامی، اقتصادی هر دشمن و هر مهاجمی به جغرافیای سیاسی ایران حمله و تسخیر جغرافیایِ نفت خیز و منابع گاز ایران است که مردمان ساکن جغرافیایِ جنوب غربی و جنوب کشور، نباید منتظر حکومت مرکزی باشند و باید خود را از همین امروز برای هر نوع رخداد ناگهانيِ کوتاه و دراز مدّت آماده و با هر چه در توان دارند از مرز و بوم و از منابع انرژی خود دفاع کنند.
مشکلات در خاورمیانه و موقعیّت ایران
مشکلات در خاورمیانه در نیم قرن گذشته، پیدایش کشور و دولت اسرائیل، آمریکا و غرب ستیزی، وجود نفت و منابع انرژی، جنگ سرد، پیدایش اسلام رادیکال از سالهای 1980 میلادی، استعمار زدگی، زادگاه ادیان بزرگ و جنگهای عقیدتی ایدپولوژیک، اهمیّت استراتژیک دریای میانه و دریای سرخ، بحران هویّت اعراب و دین اسلام، و رو در روییِ مدرنیته با سنت بود.
امروز هم چنین مشکلاتی در خاورمیانه وجود دارند، روابط غرب با روسیه هم در حد جنگ سرد دوران اتحّاد جماهیر شوروی شدّت گرفته است. آمریکا و غرب سیستم شاهنشاهی را در هم فروریختند و نظام جمهوری اسلامی قرون وسطایی را جانشین آن کردند، تا با یک تیر 4 هدف را نشانه روند:
1- جلوگیری از جنبشهایِ ازادیخواهانه و سوسیالیتسی در ایران و متوقف کردنِ موتور رشد و توسعهء فراگیر در ایران بود
2- کسب رضایت کشورهای عربی و مایه خشنودی حس ناسیونالیستیي اعراب که با برکناری نظام شاهنشاهی و تضعیف ایران در چندین عرصه برآورده میشد
3- تضعیف ایران در تصمیم گیری های کلان سازمان انرژی اپیک که در گردش اقتصاد جهانی تأثیر بسزایی داشت
4- مهار گسترش سیاسی و ژئوپلتیک اتحّاد جماهیر شوروی در کشورهای عربی خاورمیانه و خاور نزدیک و شمال آفریقا که از نیمهء دوّم قرن 200 یکی پس از دیگری به اردوگاهِ سوسیالیسم شوروی می پیوستند.
فاکتورهای مخالفت کشورهای عربی با ایرانیان در نظام شاهنشاهی
1- پیشرفت و توسعهء روزافزون نظامی، سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگیِ ایران باب طبع جهان عرب نبود و آنها را رنج میداد، به ایرانیان حسادت می ورزیدند،
2- ارتش و قدرت دفاعی ایران بسیار قوی بود آنطور که هژمونی حوزهء خلیج فارس، تنگهء هرمز و دریای عمان و شاخ آفریقا را در کنترل خود داشت و در واقع ایران بر خاورمیانه سایه اقتدارگرایی انداخته بود که این باعث سرخوردگی تمامي سران کشورهای عربی بود،
3- شاه ایران را دست دراز آمریکا، اروپا، و غرب میدانستند،
4- ملّت و شاهِ ایران را دوست و متحّد ملّت و حکومتِ اسرائیل، این دشمنِ مشترکِ اعراب میداسنتد، ایران را متهم میکردند که گذشته از پشتیبانی معنوی، انرژی مورد نیاز اسرائیل را در جنگهای مقابل اعراب، بویژه در جنگ سرنوشت ساز شش روزه تآمین کرده است،
5- ایران در سازمان انرژی اپیک نقش کلیدی را دارد.
انقلاب اسلامی 57 و قدرت گیری عربستان سعودی
1- انقلاب اسلامی 57 مانند یک شمشیر دو لبه باعث نابودی ایران و هویّت ایرانی شده است، زیرا از یکسو نقطهء عطف تضعیف و سقوط ایران و سرکوب ناسیونالیسم ایرانی بود و هست، و از سویی دیگر همین انقلاب اسلامی 57 باعث شد که دین اسلام رو به گسست گذاشته و این کتاب خاک خورده را دوباره در جهان زنده کند و جهان را به بازنگری آن وادارد، و جهان پیرامونی را متوجه و روانهء عربستان سعودی کند و در حقیقت رقیب و دشمن تاریخی ایرانیان را تقویت کرده و میکند.
2 – اکنون در نتیجهء تبلیغات اسلامگرایی 40 سالهء نظام جمهوری اسلامی بسود اسلام و عربستان سعودی و فرستادن هر سالهء حجاج ایرانی به این کشور، خاندان آل سعود از آن چنان قدرت مالی و سرمایه و پایگاه و جایگاهِ جهانی در بین مسلمانان رسیده است که با کمکِ همین سرمایه ها به ناسیونالیسم ایرانی توهین کند و جغرافیای سیاسی ما را مورد تهدید قرار دهد.
3 – شخص رهبر انقلاب و تمامی سردمداران نظام جمهوری اسلامی و دستگاهها و نهادهایِ وابسته به این نظام، طی این 400 سال آنقدر بسود عربستان سعودی و به ستایش شهرهای مکه و مدینه شعار داده اند و ایرانیان را واداشته اند، که باید رو به خاندان آل- سعودی، ستایش کنند و سجده روند که هر گونه دوری جستن از عربستانِ سعودی و خاندان آل- سعود، دستگاهِ نظام جمهوری اسلامی از آغاز تا کنون بی هویّت و بی اعتبار خواهد شد و مشروعیّت خود را از دست خواهد داد.
به همین مناسبت رهبر انقلاب و نظام جمهوری اسلامی مجبور است که در مقابل هرگونه درشتخویی عربستان سعودی کوتاه بیایند و تا کنون چندین بار بدور از چشم ایرانیان و بطور پنهانی به پابوسی خاندان آل- سعود هم رفته اند و با عذرخواهی و اعلام بندگی تقاضای بخشش کرده اند و میکنند.
4 – خاندان آل – سعود بهتر از هر کس دیگری نقاط ضعف و زبونی و وابستگیِ این نظام جمهوری اسلامیِ توخالی و رهبر آنرا نسبت به عربستان و شهرهایِ مذهبی را بخوبی میداند و و از همین زاویهءِ ضعف و زیر سنگ بودنِ دستِ سران نظام اسلامی بخود اجازه میدهد که به ایرانیان هرگونه تعرض، بی ادبی، پرخاش، و میدان داری کند.
5 – شخص رفسنجانی و خامنه ای بندهء درگاه خاندان آل – سعود بودند و هستند. نظام جمهوری اسلامی ملّت ایران را به اجبار وادار میکنند که حداقل در روز 3 بار بسویِ خاندان آل – سعودی نماز بخوانند و سجده روند. به اجبار روزه گرفتن این فرهنگِ عربی را بر ایرانیان تحمیل کرده اند و میکنند، فرهنگ عربی 1400 سال پیش را جانشین فرهنگ ایرانی کرده اند. آیا اعراب و خاندان آل- سعود دیگر برای ملّتی بنام ایران با اینهمه بندگی و اطاعت از مکه و مدینه ارزشی قائل هست ؟
عملیّات تروریستی و سناریو های ممکن
عملیّات تروریستی در ایران را نباید با نگاهی ساده و قشری ارزیابی کرد: ما بنا به علل برپایی انقلاب اسلامی و بر مبنای اهداف برقراری حاکمیّت نظام جمهوری اسلامی ضد ایرانی و بنا به رفتار و سیاست ورزی ضدِ منافع ملّی جمهوری اسلامی در 4 دههء گذشته مجبوریم بنا به بی اعتمادی به رژیم سناریوهای چندی را در رابطه با عملیّات تروریستی باز بگذاریم و روی آنها تحقیق کنیم از جمله:
1- چرا حالا و اکنون عملیّات تروریستی! اکنون که انتخابات ریاست جمهوری در ایران انجام گرفت، و کنزرواتیوها و بنیادگرایان با شکست مواجه شدند و رهبر انقلاب و سپاه و بسیج دریافتند که دیگر پایگاه و جایگاهی در بین مردم ندارند، و اکنون میرود که عنصر نهاد جمهوریّت و رئیس جمهور در مقابل رهبر انقلاب و در مقابل سپاه و بسیج و در برابر ارگانهای وابسته به آنها از قدرت برتری برخودار شود و قوانین زمینی جایگزین قوانین دینی آسمانی شود ؟ آیا عملیّات تروریستی برای تضعیف عنصر جمهوریت و کشیدن باد رئیس جمهور و بر جسته کردن مجددِ نقش سپاه و بسیج و بازگردان نیمه آبرویی به رهبر انقلاب در پلیسی کردن جو و برقراری اختناق زیر پوشش مبارزه با تروریست نیست؟
2- آیا این عملیّات تروریستی مانند کودتاهای جدید در ترکیه که از سوی دستگاه حزب و حکومت رجب طیب اردوغان به منظور بر قراری دیکتاتوری و اسلامگرایی سامان داده شده است، هم به فرمان رهبر انقلاب بوسیله ارگانهای وابسته بخود مانند وزرارت اطلاعات، سپاه، و بسیج برنامه ریزی نشده است، تا اقکار عمومی را از مشکلات بسیار روزانه در ایران به انحراف بکشاند، تا جنبشهای دمکرایتک شعله ور شده، و اعتراضات چند گونه طبقاتی در کشور را سرکوب نمایند ؟.
3 – آیا عملیّات تروریستی برای بازی دادن احساسات و حس ناسیونالیستی ایرانیان نیست، که بار دیگر نظام جمهوری اسلامی با جنگ افروزی دشمن تراشی کند و چنین وانمود نماید که کشور در خطر حملهء دشمن و خطر فروپاشی و تجزیه ایران است، تا ایرانیان را از راست گرفته تا چپ و میانه را بدنبال و دور خود جمع کند، و احزابی مانند حزب توده و سازمان فدائیان اکثریّت شعار *سپا پاسداران را به سلاحهای سنگین مجهز کنید* را دوباره سر دهند ؟
مگر به نمایندگی از طیف راست زنده یاد داریوش همایون نگفت اگر خطر تجزیه ایران باشد من پشت سر همین نظام جمهوری اسلامی خواهم ایستاد، مگر با همین شعار اکنون حسن روحانی را پشتیبانی و انتخاب نکردند.
4- نقش و عملکرد روسیه و ترکیه در انجام این عملیّات تروریستی چه بوده و موضع گیری های بعدی آنها چیست ؟ تقسیم ایران اکنون بین روسیه و ترکیه و به غارت بردن سرمایه های بیشتر آن ؟ آمریکا پشتیبانی محکم خود را از عربستان اعلام کرد، چرا تا کنون روسیه از نظام جمهوری اسلامی بطور رسمی پشتیبانی نکرده است ؟ ترکیه که تا دیروز در جبههء عربستان بود، این چه معمایی و طبق کدام سیاست اکنون قصد دارد به قطر نیروی نظامی بفرستند؟
5- بنیاد گذار جمهوری اسلامی قبل از انقلاب به آمریکا قول داد که منافع آمریکا را محفوظ نگه میدارد، که در این چهل سال به این قول عمل شده است، آیا در طرح و عملی کردن این عملیّات تروریستی، آمریکا و سران نظام جمهوری اسلامی بر سر یک میز نبوده اند و به توافق نرسیده اند؟،
چه منافعی از این بزرگتر که نظام جمهوری اسلامی آشوب آفرینی کند، و آمریکا به یکبار صد ها میلیارد دلار اسلحه به عربستان بفروشد و آمریکا دوست و محبوب جهان عرب و سنّی ها شود و از طرفی آمریکا به رهبر انقلاب و سران نظام تضمین دهد که همچنان در استحکام و پایداری رژیم اسلامی کوتاهی نخواهد کرد!
چه تاکتیک و استراتژی از این وسعتر که نظام جمهوری اسلامی با زیر پا گذاشتن منافع ملّی ایرانیان، در منطقه نقشی مخرب را ایفا کند که اسرائیل و جهان عرب را بسود طرفین و بسود منافع و امنیّت ملّی آمریکا در یک جبهه و زیر یک سقف جمع آوری کند؟
6- شورای هماهنگی کشورهای عربی حوزهء خلیج فارس با پیشنهاد آمریکا و کشورهای اروپایی به منظور مهار و برای جلوگیری از خطرات جنگ افروزی احتمالی جمهوری اسلامی تهران در همان سالهای 1991 میلادی تأسیس شد، و مصر و سوریه هم عضو آن بودند، چرا این شورای هماهنگی در این مدّت نزدیک به 300 سال در مقابل نظام جمهوری اسلامی از خود عملی جدی برعلیه حکومت اسلامی تهران نشان نداد، ولی اکنون که نظام جمهوری اسلامی تضعیف و مشروعیّت خود را در بین ایرانیان از دست داده است، در سوریه و عراق و لبنان شکست خورده است، بر علیه آن برخاسته اند ؟
آیا عملکرد این شورا به منظور جمع کردن دوبارهء ایرانیان پشت سر این نظام و بردن همهء ایرانیان زیر فرمان رهبر انقلاب و به منظور نگهداری همین نظام جمهوری اسلامی نیست، تا ناسیونالیسم ایرانی را همچنان سرکوب و ایران را در عقب ماندگی نگهدارد ؟
7 – و یا اینکه نه بطور جدی نقش تاریخی نظام جمهوری اسلامی برای آمریکا و غرب به پایان رسیده است و اکنون در صدد آن هستند که آنرا بر کنار کنند، در چنین شرایطی وظیفهء ایرانیان چه خواهد بود ؟، آیا باید پشت سر این نظام صف آرایی کنند، و یا اینکه خود باید بصورت فعال در سرنوشت آیندهء خود نقشی را بازی کنند، در چنین شرایطی است که اپوزیسیون واقعی نظام جمهوری اسلامی باید در عرصه های مختلف برای نجات کشور بکوشد.
8 – عربستان سعودی و غرب و هم پیمانان آنها در نظر دارند که مشکلات خاورمیانه و جنگ را بدرون کشور ایران بکشانند، عملیّات تروریستی در راستای این سیاست نبوده و نیست، بلکه نیروی اصلی که عربستان و غرب بر آن سرمایه گذاری کرده اند و امید به آن بسته اند، اقوام درون جغرافیای ایران است، که آنها را برعلیه جمهوری اسلامی و برای فروپاشی همبستگی ملّی و گسست ساختارها در ایران بکار گیرند،
در چنین شرایطی که سرزمین ایران از سوی یک حکومت ملّی و دمکراتیک هدایت نمیشود و مردم و همهء اقوام ایرانی از این حکومت نا امید شده اند، بسیار خطرناک است، به عبارتی دیگر در مراحلی از تاریخ که منافع ملّی و منافع حکومتها با یکدیگر همسو و منطبق نیستند، آیندهء درخشانی در انتظار آن سرزمین و ملّت نبوده و نیست.
9 – تنها راه برون رفت از بحران کنونی فراهم کردن مرحلهء گذار از نظام جمهوری اسلامی و در اسرع وقت تشکیلِ یک شورایِ رهبری بصورت فدرال از بالا و یا ایجادِ مجلس مؤسسانی برخاسته از تمامی جغرافیا و از همهء اقوام ایرانی است.که برای حلّ مشکلات کنونی وارد گفتگو شود. در شرایط کنونی تنها و تنها کمکی که رهبر انقلاب و سران نظام جمهوری اسلامی میتوانند به ملّت و سرزمین ایران کنند، این است که دوران گذار از نظام جمهوری اسلامی عربی را خود فراهم کنند.
10 – اگر نظام جمهوری اسلامی خود بنیاد گذار و همدست سپاه اسلام (داعش) نبوده و نیست و رگه هایی از ایرانیّت دارد و مدافع منافع ملّی ایرانیان است،باید در اسرع وقت نماز گذاردن بسوی عربستان را حرام و ممنوع کند و قبله گاه ایرانیان را 180 درجه به درون ایران بسوی زاگرس و البرز بسوی هر وجب از خاک ایران بر گردانند، برای ما هیچ خاکی مقدس تر از خاک ایران نیست. هیچ قبر و مزار بیگانه ای و هیچ معبدی برای ما مقدس تر از آرامگاه های نسلهای گذشتهء خود و ارزشهای سکولار و دمکراتیک و قوانین حقوق بشر نبوده و نیست.