مبارزات چهل و چهار ساله علیه رژیم اسلامی در ایران، با برانگیختگی ملی نسبت به قتل حکومتی مهسا (ژییا) امینی، گام به دوران نوین گذاشت. برای نخستین بار اعتراضات مردمی حول برچیدن حکومت اسلامی، با همپیمانی ملی بر سر ارکان آزادی شهروندی، ساختن جامعه سالم و میهن آزاد، در جنبش “زن زندگی آزادی” تبلور یافت. جنبش ملی و همگانی ” زن زندگی آزادی” با هدف فوری و بلاواسطه برچیدن حکومت اسلامی تنیده شده و جامعه را در شرایط اعتلای انقلابی قرار داده است.
نیروی محرکه جنبش را ائتلافی متشکل از بخش های “میانه” رانده شده در اقشار فرودست جامعه تشکیل داده که در نتیجه استبداد دینی و غارتگری حکومتی، آنها با فرودستان سرنوشت مشترک یافتند.
در این جنبش، همه نیروهای خارج از مدار سرکوب و ذینفع در غارتگری، اشتراک منافع دارند و بزرگترین ائتلاف ممکن میدانی علیه رژیم در حال شکل گیری نهائی می باشد.
برجسته ترین مشخصات جنبش عبارتند از:
1-فراگیری جنبش، 2- لائیک (غیردینی) بودن جنبش، 3- تمرکز بر گشودن گره گاه تاریخی جامعه و حل مسائل “زن زندگی آزادی” در پیوند با برچیدن حکومت اسلامی، 4- خودمدیریتی شهروندی، 5- حرکت بر مدار هویت شهروندی، 6- گسست از ارتجاع دینی، قومی، تبارگرائی و انواع پوپولیسم چپ و راست، 7- حضور نسل جوان در خط مقدم مبارزه خودمدیریت و دور از آرمانگرائی پوپولیستی، 8- خشم نسبت به حاکمیت و بی اعتمادی نسبت به رهبری فردی و حزبی، و …
۱- موقعیت حکومت اسلامی
حکومت اسلامی به بالاترین مرحله انزوای سیاسی و منفوریت دینی در سطح ملی و جهانی رسیده است. ریزش وابستگان، پادوها و مزدوران رژیم رو به افزایش است و شکاف در بالا (حکومت) و پیشروی جنبش اقدام ، در حال تعمیق هستند.
نظام از نظر سیاسی متزلزل شده و گسترش و تعمیق جنبش و تشدید جنبش اقدام در خیابان، آنرا با بحران همه جانبه، ناتوانی نظامی و آستانه فلج سیاسی قرار داده است. جامعه ایرانی نمی تواند حکومت اسلامی را تحمل کند و جنبش “زن زندگی آزادی” و برچیدن حکومت اسلامی ، برگشت ناپذیر شده است.
حکومت اسلامی بقای خود را مدیون چماق مذهب و حماقت مذهبیون بود. جامعه ایران به ارزش ها، فرهنگ و سیاست لائیک، دمکراتیک و اجتماعی رو آورده و در عرصه مرام ، سیاست و فرهنگ، حکومت اسلامی خلع سلاح شده است. اکنون حکومت اسلامی با اتکاء به نیروی متزلزل بسیج، سپاه و انتظامی، در برابر خشم بیش از هشتاد میلیونی ایرانی قرار دارد.
جنبش کنونی بر خلاف سال های 1396 و 1398، به میدان آمده تا با همبستگی دمکراتیک و ملی شهروندی، اعتماد به قدرت ملت و پشت سر نهادن هراس از دستگاه سرکوب، کار رژیم را یکسره کند.
جامعه جهانی صدای جنبش “زن زندگی آزادی” و مرگ بر حکومت اسلامی را شنیده و تداوم حمایت از جنایتکاران، حتی در کوتاه مدت هم ناممکن به نظر می رسد. حکومت اسلامی توان اقتصادی، سیاسی و سرکوب گسترده را ندارد و بر سر دوراهی قرار دارد:
1) اعلام انحلال و انتقال مسالمت آمیز قدرت به مردم
2) اصرار بر موجودیت خود و تحمیل قیام قهرآمیز ملی به ایرانیان
۲- موقعیت جامعه شهروندی
نسل جوان ایران و بویژه جامعه زنان، میهن ما را از مدار بقایای فرهنگی و سیاسی مناسبات دوران فئودالی جدا کرده و به تقسیم بندی جامعه ایرانی بر اساس دین، قوم (“ملییت” گرائی) و تبار پایان داده است. در این عرصه، نیم قرن از گروه های سیاسی چپ و راست سبقت گرفته و با هویت شهروندی و باور به آزادی، دمکراسی و رفع تبعیض در جامعه شهروندی، افق تازه ای پیش روی سیاست گذاشته اند. به نظر می رسد که کنشگران جنبش اقدام در خیابان، خطای دنباله روی از پوپولیسم در انقلاب بهمن را تکرار نکنند و سیاست را به متن جامعه برده و با خودمدیریتی شهروندی لائیک و دمکراتیک پیوند زنند.
ایران فردا با پیشتازی زنان و مردان جوان در جنبش های اجتماعی زنان، دانشجویان، معلمین، کارگران و .. با اتکاء به خرد جمعی جامعه، میدان را از فسیل های حکومتی و اپوزیسیون ره گم کرده خواهند گرفت، تا با پشتکار ملی و اندیشه های مترقی، دمکراتیک و انسانی، در آزادی، امنیت، آسایش، آرامش، رفاه همگانی بتوانند اکنون، آینده خود، جامعه و میهن را بسازند.
۳- سازماندهی افقی و هماهنگی رهبری سراسری
یکی از مختصه های جنبش موجود، انتقال رهبری سیاسی به میدان است. مبارزات کنونی هزاران رهبر ساخته که هم اکنون در صف مقدم جنبش مبارزه می کنند. کسانی که می گویند جنبش رهبر ندارد، نه جنبش را فهمیده اند، نه خصائل و نه رهبران جنبش اقدام در خیابان را شناخته اند.
نهادهای خودمدیریت امروز، انجمن ها (مهستانها) شهری فردا هستند که اداره دمکراتیک شهر را بدست خواهند گرفت و اراده سیاسی آنها که زبان شهروندان اند، سرنوشت کشور را در مجلس موسسان پس از سرنگونی حکومت اسلامی، تعیین خواهد کرد. در واقع نهادهای خودمدیریت شهروندی؛ ارگان های رهبری جنبش اقدام در خیابان و سازماندهی قدرت نوین می باشند.
مبارزات کنونی از لحاظ سازمانی، اققی، محلی و بخشن شهری می باشند. مبارزات خیابانی به ستادهایی برای هماهنگی نیاز دارند و مقرهای آنها عملن در زمین سفت محلات، ادارات، دانشگاهها، مدارس، کارخانه ها و .. مستقر خواهد شد.
جنبش موجود به نهادهای هماهنگی شهری، استانی و سراسری نیاز دارد که در روند تعمیق جنبش اقدام در خیابان، شکل خواهند گرفت و به وظایف پیشاسرنگونی و پس از سرنگونی پاسخ خواهند داد.
کنشگران سیاسی خط مقدم، از طریق شبکه های اجتماعی مجازی، با مخاطب قرار دادن طیف های وسیع، خیابان را رهبری کرده و کاستی فقدان جبهه و احزاب اجتماعی را جبران می کنند.
۴- رهبری سیاسی برآمده از خرد جمعی (انجمن ها ویا مهستان های خودمدیریت دمکراتیک و اجتماعی شهروندی)
جنبش “زن زندگی آزادی” در روند تکاملی خود، بر گورستان اسلام سیاسی و فرهنگ، سیاست و منش تاریخ مصرف گذشته، ارزش ها، فرهنگ و سیاست نو خلق می کند.
آنچه در چشم انداز سیاست، اقتصاد و اجتماع قطعیت خواهد یافت، حضور برابر زنان و مردان در تمام ارگان های سیاسی، اجتماعی، اقتصادی، آموزشی … می باشد.
جامعه ای که مدیریت سیاسی آن بر بنیاد خرد جمعی و در ارتباط ارگانیک با جامعه شهروندی انجام گیرد، آزادی بی قید و شرط سیاسی، انتخابات آزاد و دمکراتیک، سپردن مسئولیت دوره ای، موقت و حسابرسی بدون هیچ استثناء ، آزادی رسانه ها، احزاب، نهادهای اجتماعی و عدم تمرکز اداری کشوری از راه خودمدیریتی شهری در چارچوب قانون مصوب مجلس ملی و .. از الزامات اولیه آن می باشد.
برای تصور عینی از فردای ایران، درس های ما ار جمهوریت و لائیسیته فرانسوی و نظام سوسیال دمکراتیک و اقتصاد آلمان، می توانند برای خیز پر شتاب ایران در حوزه های گوناگون مفید واقع شوند.
۵- موقعیت جهانی
پس از تجاوز روسیه به اکرائین، هراس از جنگ اتمی ساکنان کره زمین را بخود مشغول کرد. تجربه اکرائین نشان داد که یک ایران مدافع صلح و دوستی با همه کشورها، چقدر برای حیات بشر اهمیت دارد.
جایگاه ایران در جبهه آزادی، دمکراسی، لائیسیته، صلح و برابرحقوقی اهالی زمین قرار دارد. با توجه به موقعیت ایران، اروپا در کنار اپوزیسیونی قرار دارد که از ارزش های دمکراتیک و حقوق بشر دفاع می کند. پشتیبانی جهانی از جنبش “زن زندگی آزادی” و برچیدن حکومت اسلامی، زیگنال هایی می باشند که متحدین فردای ایران آزاد و دمکراتیک را نشان می دهند.
جهان و بویژه اروپا، در کنار مردم ایران برای برچیدن حکومت اسلامی هستند و این تغییر در سیاست اروپا و حمایت معنوی آنها، پشتگرمی برای پیروزی قیام شهروندی در ایران است.
خلاصه کلام؛
اوضاع داخلی و جهانی، مناسب ترین شرایط را برای برچیدن حکومت اسلامی از طریق قیام ملی مهیا ساخته است. آزادی در چند قدمی ماست؛ با به میدان آمدن همه جنبش های اجتماعی و فتح خیابان، جنبش اقدام به پیروزی می رسد. چنین باد!
اقبال اقبالی
11.10.2022