غرب به نیکی می دانست که با تازش به خاک عراق، آن کشور یکپارچه گی ی خود را از دست می دهد. یکی از انگیزه های آمریکا و پادوهایش برای تازش به خاک عراق انجام نقشه ای بود که اسراییل از سال های 1960 برای عراق در سر پرورانده و به غول دست آموز اَش تزریق کرده بود: دو پاره کردن عراق به یک کردستان مستقل و یک کشور عربی که در آن سنی ها و شیعیان پیوسته توی سر هم بزنند
اسراییل توانست از راه ایران شاهنشاهی جای پایی برای خود در کردستان عراق پیدا کرده و به آموزش نیروهای مصطفا بازرانی بپردازد و با استوار شدن پیوندها و جای پایش در آن سرزمین، ایران را دور بزند، بی آنکه دولت شاهنشاهی ی ایران توانسته باشد از برنامه ی اسراییل بزرگ بویی برد. نقشه ی اسراییل بزرگ برنامه ای بود به زیان منافع ایران و دیگر کشورهای پیرامون آبراه پارس و خاورمیانه، هم در آن سال های دور و هم امروز
در آن هنگام کشور مصر ِ جمال عبدالناصر زده نیز، ناآگاهانه و همچون مهره ای ساده در بازی ی بزرگ خاورمیانه در به انجام رسانیدن ِ آرزوهای بالا بلند اسراییل ابزار دست آن کشور شد. ناصر، با رویای رهبری ی جهان عرب و فرو رفته در یک خواب و خلسه ی بلند، هرگز نتوانست نقشه های دراز مدت اسراییل برای خاورمیانه را دریابد. او، درست مانند پایوران امروزه ی عربستان که در پشت هر به جنبش درآمدن شن های بیابان ها هم دست ایرانی ها را در کار می بینند، می کوشید گناه ناکارآمدی ی آرتش مصر در جنگ با اسراییل و خواری و شکست خود را به حساب دیگران بگذارد. کینه ورزی ی او با شاه و کشور ایران و همسدایی* (همصدایی) وی با دولت انگلستان در خلیج عربی خواندن خلیج پارس، همه در راستای خواسته ها و سیاست های اسراییل در سرگرم کردن کشورهای خاورمیانه بود. وی که از آزاد کردن سرزمین های اشغالی ی از چنگال اسراییل درمانده بود، با خیالی پنبه دانه ای در سودای جدا کردن خاک ِ پاک ِ خوزستان از ایران بر آمد. گویا تنها با برآوردن چنین رویایی می شد بر همه ی دشواری ها و واپس مانده گی های جهان عرب پیروز شد! آه، اگر او را خرد می بود! همبستگی ی آنروز در خاورمیانه می توانست در کاهش تنش های آینده کارگر افتد و زمینه ی یک بالایش همآهنگ را در سراسر خاورمیانه فراهم آورد
از سال 1990 آن طرح نخستین دو پاره کردن عراق دگرش هایی یافت و جهان غرب خواستار سه پاره شدن عراق گردید و نقشه تازه ی خاورمیانه ی نو در محفل های سیاسی و آرتشی ی ناتو به بحث گذاشته شد. آن خواست تاکنون پا برجا مانده و دست نخورده است ولی هنوز زمان انجام آن را مناسب نمی دانند
اگرچه چندین دهه است که کردهای عراق در تکاپوی به پا کردن کشور کردستان هستند، ولی این تنها سرشت آفتاب پرستانه ی رهبران کردها است که جلوی انجام چنین خواستی را از آنان گرفته است.
امروزه، اگر پشت گرمی ی پنهانی از سوی آمریکا نبود، آقای بارزانی به دنبال طرح کشور کردستان که در دراز مدت باید شهرهای کردنشین ایران را هم در بر گیرد، نمی رفت. آه، اگر بارزانی را خرد می بود! او در برخورد با ایران زمین به همان راهی می رود که عبدالناصر مصری رفت و زیان کرد و زیان دید، – اگرچه سنجیدن نسبی ی یک کوتوله ی سیاسی ی بی پرنسیب با عبدالناصر کار درستی نیست
در سال 2003، تا پای آمریکایی ها به کردستان عراق رسید، بر روی همه ی خودروهای تشکیلات آقای بارزانی ی نقشه ی کردستان بزرگ که دربرگیرنده ی استان های غربی ی ایران است، نقش بست.
با پدید آمدن کشور فرضی ی کردستان، هر اندازه نقش اسراییل و هواداران و وابسته گانش در آمریکا در این پدید آوردن بسیار اندک باشد، باز هم پیرزوی ی بزرگی برای آن کشور خواهد بود که پس از انگلستان و فرانسه، توانسته در خاورمیانه دست به کشورسازی بزند! آن بالا بردن درفش اسراییل در شهرهای کردستان عراق برابر با اعلان جنگ به دولت مرکزی ی عراق بود که پشت همه ی دست های پشتیبان داعش، دست اسراییل را در ساختن “داعش” می بیند. – انبارهای جنگ ابزارهای اسراییلی به دست آمده از داعش خود گویای بسیاری از چیزها است-
هنوز همه پرسی ی استقلال کردستان انجام نگرفته بود که شماری از اهل سیاست، شاید در پدافند از نگهداشت کشور یکپارچه ی عراق، هم مانندی هایی میان استقلال خواهی ی کردها با جدایی ی بخشی از هندوستان و پدید آمدن کشور پاکستان دیدند. پیدایش پاکستان به آواره گی میلیون ها تن و کشته شدن بیش از یک میلیون انسان انجامید. ولی چنین هم سنجی یی به هیچ روی درست نیست زیرا نه این عراق، آن هندوستان است، نه این بارزانی آن محمد علی جناح است، نه فوأد معصوم رییس جمهور کرد ِ عراق کسی است مانند گاندی و نه آقای عبادی نخست وزیر عراق کسی است هم پایه و هم سنگ جواهر لعل نهرو، و نه این زمانه مانند آن زمانه. هندوستان با آن تمدن درخشان و دیرینه اش کجا و عراق، کشوری دست ساخته ی انگلستان، کجا؟
امروزه امکان فرو ریختن عراق بیش از امکان یکپارچه ماندن آن است ولی هر گونه تلاش کُردها برای ماهی گیری از آب گل آلود به ادامه ی جنگ خانه گی در عراق می انجامد، جنگی که سرانجام دامن خود کردها را هم خواهد گرفت.
در شرایط کنونی ی خاورمیانه هرچه در این خاک بنشانی از آن تنها خشم و خون و خشونت برخواهد خاست. نادیدن این واقعیت، همراه با نادیده گرفتن جغرافیای سیاسی ی کردستان عراق، دل بستن به توافق های پشت پرده ی دولت خودمختار آقای بارزانی با ترکیه برای فروش نفت ارزان به ترکیه و گشودن درهای کردستان عراق برای کالاهای ساخت ترکیه، حساب کردن روی لابی های اسراییل، همه زمینه ساز دام خود چیده ای شدند که مسعود بارزانی و دیگر رهبران کرد عراق را به انجام همه پرسی استقلال وا داشت. در این دو دلی و گمانی نیست که همه سازمان های سیاسی ی کرد عراقی خواستار استقلال هستند. ولی اگر روزی این استقلال به دست و رهبری ی مسعود بارزانی انجام گیرد، طایفه ی بارزانی در کردستان عراق دست بالا را خواهد یافت. در آن صورت دیگر طایفه های گوناگون کرد در برابر دگرش یافتن کردستان به سرزمین خانواده ی بارزانی واکنش نشان خواهند داد. برای آنان همبسته شدن کشور کردستان با نام خانواده ی بارزانی ها پذیرفتنی نیست. مردم کشور فرضی ی کردستان راه به جایی نخواهند برد، اگر آن کردستان چیزی شود مانند کشور عربستان ِ دودمان سعود! کشور پادشاهی ی کردستان بارزانی؟ اگر خالی کردن پشت دار و دسته ی بارزانی در کرکوک درست باشد، نشان از بازی ی بسیار پیچیده تری در پشت پرده ی نمایش است. سیاست ورزی نیاز به چشمانی بینا دارد. صحنه های پشت پرده را آقای بارزانی ندیده بود
نوزدهم اکتبر 2017، بزابر با 27 مهر 2576 ایرانی