جمهوری اسلامی یک نظام عادی نیست! این نظام با تمام رژیمهای مشابه پیش از خود، اشتراکات و اختلافات فاحشی دارد که آن را به یک ساختار منحصر به فرد از نوع بدخیمترین رژیمهای سرکوبگر تبدیل کرده. مهمترین حلقهی نظام، اتصال به نیروی دین و دنیا، هر دو، است. این رژیم از یکسو خود را مأمور «الله» بر روی زمین میداند، اما از سوی دیگر از هیچ ابزار و ایدهی دنیوی برای حفظ قدرت و بقای خود و همچنین استفاده از مواهب این دنیا چشم نمیپوشد. سهم مردم اما از یکسو فقط صفهای انتخابات استصوابی برای نهادهای بیخاصیت و تدارکاتچی است، و از سوی دیگر تحمل فشارهای تحریم و سایهی جنگ و انواع محدودیتها و ممنوعیتها حتی در اختیارات فردی و زندگی خصوصی!
برای رسیدن به یک شرایط عادیست که هم با جنگ احتمالی و هم با جمهوری اسلامی، که مسبب آن است، میبایست مخالفت کرد. حساب کسانی که منتظرند تا مثلا آمریکا بیاید و نظام را با جنگ تغییر بدهد، جداست! با آنها حرفی نیست! اما جنگ به هر شکلی که صورت گیرد، بیش از همه مورد سوء استفاده نیروهایی مانند خود جمهوری اسلامی قرار میگیرد!
مدافعان دموکراسی نه به جنگ بلکه به فضای صلح و آرامش نیاز دارند تا بتوانند سیاستهای سازندهی خود را پیش ببرند. دموکراسی بر تخریب، از جمله بر پایههای فاسد جمهوری اسلامی، بنا نمیشود. در هر تغییر و تحولی، آن نیروهایی خلاء قدرت را پر خواهند کرد که از بیشترین سازماندهی و حمایت داخلی و خارجی برخوردار باشند؛ چیزی که در ایران به سود دموکراسی در حال شکلگیریست. جنگ اما این صحنه را به سود نیروهای مرتجع و یا انحصارطلب که برای حفظ یا کسب قدرت به هر کاری دست میزنند، تغییر میدهد.
سالهاست که معادلهی ایران هیچ مجهولی ندارد: جمهوری اسلامی مسبب تحریم و تداوم سایهی جنگ بر کشور است! با سقوط جمهوری اسلامی توسط نیروی مردم و مدافعان دموکراسی، تحریمها لغو و خطر جنگ دفع خواهد شد! اما با وقوع یک جنگ، هیچ دلیلی وجود ندارد که جمهوری اسلامی دفع و تمامی تبعات آن رفع شود! به اضافه اینکه جنگ امکان رویدادهای پیشبینیناپذیر را بیشتر میکند و هر تخریبی در هر جا، از جمله تأسیسات موشکی و اتمی و نظامی، کشور را گرفتار پیامدهای نامعلوم خواهد کرد. راه، در برانداختن مسبب شرایط کنونی با سازماندهی و حمایت مردمی و پشتیبانی جهانی است. این سیاستِ آلترناتیو است که جمهوری اسلامی را هراسان کرده، نه جنگ، که خودش در شعلهور کردن انواع آن، ید طولایی دارد!
الاهه بقراط
کیهان لندن شماره ۲۲۰ با اندکی تلخیص