هرچند که اکثریت بزرگ ایرانیان به ساختگی و فرمایشی بودن نمایش های “انتخابات” رژیم حاکم در ایران آگاهند[1] و بسیاری از هم اکنون تصمیم به عدم شرکت در آن گرفته اند، کسانی با طرح شبهه هایی[2] می کوشند بخش هایی از مردم را به شرکت در این نمایش حکومتی ترغیب کنند.
مضمون مشترک این شبهه ها از این قرار است که هرچند انتخابات رژیم جمهوری اسلامی آزاد و منصفانه نیست، اما “مصلحت” در این است که مردم به پای صندوق های رأی بروند و در این “انتخابات” شرکت نمایند.
برخی از این شبهه های مشوق شرکت در انتخابات را مرور می کنیم:
1 ـ شبهه ی “بی فایده بودن تحریم انتخابات”:
این شبهه را می توان مهم ترین استدلال تشویق کنندگان به شرکت در “انتخابات” رژیم دانست.
این شبهه، می پذیرد که “انتخابات” رژیم یک نمایش بیهوده است و رأی و نظر مردم کمترین اثری در تعیین رئیس جمهور و حتی نمایندگان شوراهای اسلامی ندارد؛ اما از آنجا که رژیم سرانجام کار دلخواه خود ا خواهد کرد و اضخاص مورد نظرش را از صندوق ها بیرون خواهد آورد، پس فرقی ندارد که کسی در این رأی گیری شرکت بکند یا نکند. در نتیجه، عاقلانه این است که مردم برای اینکه مهر انتخابات در شناسنامه شان وارد شود و از دردسر های احتمالی عدم شرکت در “انتخابات” مصون بمانند، پای صندوق بیایند و رأی دهند.
نکته ی نادرست و فریبنده در این شبهه، همانا ادعای “بی فایده بودن عدم شرکت در انتخابات” است. برخلاف این ادعا، شرکت نکردن مردم در نمایش “انتخابات” رژیم و خالی گذاشتن حوزه های رأی گیری فایده ی بزرگی برای ایرانیان در بردارد و آن در هم شکستن “اقتدار” رژیم است.
ـ پیرامون “اقتدار”
“اقتدار”[3]، از مفاهیم شناخته شده ی دانش سیاست است، که آن را به “توانایی در قبولاندن نظر خود به دیگران”[4] تعریف کرده اند.
حکومت، برای اینکه تصمیمات خود را در جامعه عملی سازد، نیاز به همراهی شهروندان دارد. اقتدار یک حکومت در این است که شهروندان جامعه تصمیمات آن را به رسمیت بشناسند و از آنها پیروی نمایند. هیچ حکومتی، بدون برخورداری از اقتدار، نمی تواند کارکرد خود را به انجام رساند.
اقتدار حکومت می تواند مشروع یا نامشروع باشد.
اقتدار مشروع بر پایه ی پذیرش رضایت آمیز شهروندان حاصل می شود، مانند اقتداری که حکومت های دموکراتیک برگزیده ی انتخابات آزاد، در جامعه ی خویش از آن برخوردارند.[5]
اقتدار نامشروع بر پایه ی “ترس” شهروندان استوار است. شهروندان با اینکه مشروعیت حکومت و تصمیمات آن را قبول ندارند، از ترس کیفر دیدن از فرمان های حکومت پیروی می کنند، به قراری که در رژیم های خودکامه و دیکتاتوری رایج است.[6]
حکومت خودکامه، برای ادامه یافتن ناچار است همواره ترس از خود را در دل شهروندانش قوی نگاه دارد، وگرنه درهم خواهد شکست. حکومت خودکامه نگاه داشتن ترس در دل مردم را از راه “نمایش قدرت” به انجام می رساند.
لاف زدن از قدرت نظامی و پلیسی رژیم در رسانه های حکومتی، ترساندن مردم از خشم خدا و مجازات اخروی در صورت عدم پیروی از رژیم، انجام مانوور های نیروهای مسلح حکومت در برابر چشم مردم، به نمایش گذاشتن اعترافات مخالفان دستگیر شده، برگزاری مراسم اعدام در ملأ عام و به راه انداختن نمایش های انسانی انبوه، همگی ابزار قدرت نمایی برای ترساندن شهروندان و از این راه تحکیم اقتدار رژیم است.
یکی از راه های قدرت نمایی و اقتدار افزایی رژیم های خودکامه، برگزاری نمایش های “انتخاباتی” و واداشتن مردم به حضور در این نمایش هاست، تا به این شیوه چنین بنمایانند که توده های میلیونی شهروندان مشروعیت رژیم را می پذیرند و در مراسم سیاسی آن شرکت می کنند.
ـ ارتباط شرکت در “انتخابات” با اقتدار رژیم
رژیم خودکامه با گرد آوردن مردم در پای صندوق های رأی گیری، مردم ناراضی را از خودشان می ترساند! بسیاری از شهروندان، زمانی که صف های رآی دهندگان در حوزه های رآی گیری را می بینند، به این نتیجه می رسند که رژیم هنوز هواداران فراوانی دارد و نمی توان با آن در افتاد. این در حالی است که خود آن رأی دهندگان نیز ناراضیانی هستند، که از ترس فرجام عدم شرکت در رأی گیری در صف ها ایستاده اند!
از سوی دیگر، رژیم خودکامه می کوشد با نشان دادن جمعیت رأی دهنده، خود را در نگاه جهانی نیز مشروع و بهره مند از اعتماد همگانی شهروندانش بنمایاند.
آنچه که برای رژیم جمهوری اسلامی مهم است، نه آن چیزی است که مردم در برگه های رأی می نویسند، بلکه تنها و تنها حضور فیزیکی آنان در حوزه های رأی گیری است.
هدف اصلی رژیم از همه ی تشویق ها، ترغیب ها و تهدیدها برای وادار کردن ایرانیان به شرکت در نمایش “انتخابات”، تشکیل جمعیت های انبوه در حوزه های رأی گیری و از این راه کسب اقتدار سیاسی بیشتر و افزودن بر عمر خویش است.
“برندگان” و “بازندگان” این نمایش قلابی و آمار و ارقام مربوط به شمار شرکت کنندگان و شمار آرای نامزدها از پیش آماده شده است و هیچ ارتباطی با برگه های رأی داده شده به دست مردم ندارد.
اکنون اگر چنین شود که با همه ی تهدیدها و فریبکاری های حکومت، اکثریت بزرگ مردم در نمایش “انتخابات” رژیم شرکت نکنند چه روی خواهد داد؟ مسلم است که در این صورت، با خالی یا خلوت ماندن محسوس حوزه های رأی گیری، افتضاح سیاسی بزرگی برای رژیم پیش می آید، که ضربه ای مرگبار برای اقتدار آن خواهد بود.
ملاحظه می شود که برخلاف شبهه ی یاد شده در بالا، عدم شرکت مردم در نمایش “انتخابات” بی اثر نیست، بلکه اثری برجسته به همراه دارد، که تمامی شهروندان، چه مردم زیر ستم و چه مزدوران و هواداران رژیم را متوجه ناتوانی رژیم و بی اثری تهدیدات و فریب هایش برای واداشتن مردم به پیروی از آن خواهد ساخت.
مشاهده ی این پدیده، به همان اندازه که روحیه ی پشتیبانان رژیم را در هم خواهد شکست، بر جسارت و اعتماد به نفس مردم ناراضی و خشمگین خواهد افزود . آثار چنین رویدادی از همان فردای روز رأی گیری مشهود خواهد شد.
آثار بی اعتنایی مردم به “انتخابات” ساختگی رژیم در صحنه ی جهانی، روشن شدن بیشتر عدم مشروعیت داخلی آن برای افکار عمومی جهانی و دولت های بیگانه و در نتیجه تضعیف شدید اعتبار بین المللی و سیاست خارجی رژیم جمهوری اسلامی از یک سو و افزایش همدردی با مردم زیر ستم ایران از سوی دیگر خواهد بود.
2 ـ افسانه ی “بد و بدتر”:
در این شبهه، گفته می شود که برخی از نامزدهای “انتخاباتی” از نامزدهای دیگر بدتر هستند و برای اینکه آن بدترها روز کار نیایند، مردم باید پای صندوق بیایند و به آنکه “کمتر بد” است، رأی دهند!
این استدلال فریبکارانه سالهاست که مورد بهره برداری جناح های اصلاح طلب و اعتدالی رژیم قرار گرفته، که کوشیده اند با ترساندن مردم از “اصول گرایان” آنان را به حوزه های رأی گیری بکشانند و به بقای کلیت رژیم کمک نمایند. پاسخ این فریب این است که نتایج نمایش مسخره ی “انتخابات” رژیم از پیش از سوی رهبران تبهکار آن در تالارهای دربسته ی حکومتی تعیین شده است و رأی مردم کمترین اثری در اینکه چه کسی برنده شود ندارد.
تازه، این متفاوت دانستن کارگزاران حکومت به عنوان “بد” و “بد تر” افسانه ای بیش نیست. سران رژیم جمهوری اسلامی، از هر جناحی که هستند در جنایت، فساد و ناکارآمدی تفاوتی با هم ندارند. اختلافات آنها تنها بر سر قدرت و ثروتی است که از مردم ایران به تاراج می برند. حسن روحانی اعتدالی و ابراهیم رئیسی اصول گرا هیچکدام جز تیره روزی و فساد برای مردم ایران نیاورده است و نخواهد آورد و هر دو، مانند رؤسای جمهور پیش از خود، تنها “تدارکاتچی” های وفادار رهبر و نگهبانان رژیمی سرتاپا چرک و تبهکاری خواهند بود.
3 ـ شبهه ی “باید کاری کرد”!
کسانی از موضع “کنشگر اپوزیسیون” می گویند: در برابر رویداد “انتخابات” نمی توان منفعل بود؛ باید به عنوان کنشگر کاری کرد.
این کسان با چنین مقدمه ای، نتیجه می گیرند که باید در روز “انتخابات” از خانه بیرون آمد و با دادن رأی به نامزدهای جناح مقابل، دادن رأی به نامزدهای فرعی و نا معروف، یا دادن رأی باطله و حتی نوشتن شعارهای مخالفت آمیز روی برگه های رأی گیری، با این رویداد برخورد “فعالانه” کرد!
شگفت انگیز است که این کسان، پس از گذشت نزدیک به 4 دهه از حاکمیت جمهوری اسلامی، هنوز می اندیشند که رأی های ریخته شده در صندوق های نمایشی “انتخابات” این رژیم، چیزی را تعیین می کنند.
چنانکه گفته شد، رژیم جمهوری اسلامی تنها خواهان حضور فیزیکی ایرانیان در حوزه های رأی گیری و سود بردن از این صحنه برای تأمین اقتدار داخلی و بین المللی برای خویش است. برای رژیم تفاوتی ندارد که رأی دهنده چه چیزی روی برگه ی رأی بنویسد. همینقدر که شهروند پای صندوق بیاید، خواست حکومت را برآورده کرده است.
از سویی، سودمند ترین خدمت به ملت ایران در روز “انتخابات”، عدم شرکت در رأی گیری و دوری جستن از حوزه های “انتخاباتی” و محدوده ی آنهاست.
کسانیکه نگران “منفعل” ماندن در روز “انتخابات” هستند، در نظر گیرند که یک سال 365 روز دارد. اکنون که خواهان مبارزه ی “فعالانه” هستند، این مبارزه را در آن 364 روز دیگر سال به انجام رسانند. اما در این یک روز نمایش انتخابات رژیم، “انفعال”، به صورت دوری جستن از محدوده ی حوزه های رأی گیری و ترجیحاً در خانه ماندن، سودمند ترین نوع مبارزه با رژیم جمهوری اسلامی است، که با دادن پاسخ منفی به خواست رژیم و از این راه ضربه زدن بر اقتدار آن حاصل می شود.
* * *
بیگمان شبهه های “تحریم شکن” و ترغیب کننده ی ایرانیان به شرکت در نمایش ننگین “انتخابات” فرمایشی رژیم، از اتاق های فکر حکومت سرچشمه گرفته، به دست رسانه های آشکار و ناشناس آنها در میان ایرانیان پخش می شوند، چنانکه گاه برخی از کنشگران شناخته شده ی اپوزیسیون را نیز به اشتباه می اندازند.[7]
در فرصتی که تا هنگام برگزاری نمایش نفرت آور “انتخابات” باقی است، می توان با روشنگری پیرامون شبهه افکنی های “تحریم شکن” کوشید تا این نمایش تبلیغاتی رژیم جمهوری اسلامی را تا جای امکان ناکام ساخت.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
پی نوشت:
[1] ماده ی 21 اعلامیه ی جهانی حقوق بشر(مصوب 1948)، لزوم برگزاری انتخابات آزاد و راستین(نه صوری و نمایشی)، با حق برابر رأی دادن و نامزد شدن برای همه ی شهروندان را، برای تعیین حاکمان در هر کشور مقرر کرده است.
[2] شبهه ، به معنی شک و تردید است و در اصطلاح فلسفی و کلامی به سخنی گفته می شود که بر آن است تا باور کسی را نسبت به چیزی سست کند.
[3] Authority
[4] ,( Jouvenel, Bertrand de, Sovereignty, An Inquiry into the Political Good. Translated by J. F. Huntington. (Chicago: University of Chicago Press, 1957, p.31.
[5] ماکس وبر، 3 گونه افتدار سیاسی مشروع بر می شمرد: 1 ـ اقتدار سنتی، بر پایه ی عرف و عادت 2 ـ اقتدار فرهمندانه(کاریزمایی)، ناشی از شخصیت و جذبه ی یک رهبر برجسته 3 ـ اقتدار قانونی، ناشی از قانون مورد پذیرش مردم، چنانکه در حکومت دموکراتیک برقرار است
.Weber, Max, Wirtschaft und Gesellschaft, Grundriß der verstehenden Soziologie, hg. von Johannes Winckelmann, 5.Aufl., Tübingen, 1980, S.122ff
[6] در افتدار نامشروع، یا اقتدار عملی(de facto authority)، حکومت شهروندان را با ترساندن از مجازات ناچار به پیروی می کند، بر خلاف اقتدار مشروع(legitimate authority)،که مبتنی بر رضایت شهروندان است.