پیش از انتخابات دوره چهاردهم و در سال ١٣٢٣ خورشیدى در منزل یکى از مشروطه خواهان بنام ( سلیمان میرزا اسکندرى ) و در حالیکه على اف نماینده سفارت شوروى نیز ساکت در گوشه اى نشسته بود هسته أولیه حزب توده شکل گرفت و بزودى این حزب به کانون روشنفکران چپ تبدیل شد و در دوره چهاردهم سه نماینده از حزب نو پاى توده به مجلس شوراى ملى راه پیدا کردند ” دکتر اسکندرى – دکتر راد منش و دکتر کشاورز ) و دکتر مصدق نیز از ملیون بعنوان نماینده اول تهران و پس از ١٢ سال زندان خانگى در دوران رضا شاه به مجلس شوراى ملى وارد شد . دکتر تقى ارانى تبریزى پیش از این و بخاطر دریوزگى چند تن از چهره هاى مشهور در بین پنجاه و سه نفر مورد آزار و أدیت رئیس زندان رضا شاه واقع شده بود و به زندان انفرادى منتقل و در شرائط غیر انسانى قرار گرفته و در سلول سرد و تاریک زندان قزل قلعه دوام نیاورده و در سن ٣٨ سالگى جان خود را در راه مرام و اهداف انسانى خود از دست داده بود .
و اما خلیل ملکى ! ، ایشان نیز از ۵٣ نفر بودند و در پایه ریزى حزب توده نیز سهیم ! ، خلیل ملکى پس از چندى به دنباله روى سران حزب توده از اتحاد جماهیر شوروى اعتراض نمود و بویژه در ماجراى پیشه ورى و جدائى آذربایجان از مام میهن در سال ١٣٢۴ خورشیدى ( طرح استالین – باقر اف) که امروزه تمام اسناد آن در دسترس پژوهش گران قرار گرفته است و بعنوان اعتراض همراه بیش از چهل نفر و همگى با هم و با یک بیانیه از حزب توده جدا شدند که در بین آنها چهره هاى جوان و سر شناسى مانند جلال آل احمد ، نادر نادٍرپور ، فریدون توللى ، دکتر انور خامه اى دیده مى شدند و به انشعابیون مشهور شدند. خلیل ملکى تبریزى پس از سالها آزار و تحمل ناجوانمردى هاى برخى از رهبران حزب توده مدتى در تنهائى و سکوت بسر برد و در دوران نهضت ملى نفت خود و حزب زحمت کشان جدا شده از ” دکتر مظفر بقائى مرد هزار چهره دنیاى سیاست ” ، کانون سوسیالیست هاى نیروى سوم را تشکیل داد و به دکتر مصدق و جبهه ملى پیوست و تا دقایق آخر ٢٨ مرداد ١٣٣٢ خورشیدى نیز در کنار دکتر مصدق با صداقت ایستاد و این گفته نیز از اوست : آقاى دکتر مصدق ( راهى که شما انتخاب کرده اید به جهنم ختم مى شود ولى ما تا جهنم نیز دنبال شما خواهیم آمد ) منظور خلیل ملکى رفراندم مشهور دکتر مصدق است که گروهى از مخالفان و موافقان دکتر مصدق به آن إیراد مى گرفتند و هنوز نیز گروهى مخالف آن رفراندم هستند.
اما پس از افتادن تمام پرده ها و گذشت سالها از جنگ سرد ، امروزه به راحتى مى توان گفت و نوشت که انتقاد زنده یاد خلیل ملکى به کمونیسم و در مورد بر ترى سوسیال دموکراسى ( نیروى سوم ) بر کمونیسم و کاپیتا لیسلم که او با تمام قوا از آن دفاع مى کرد و مدل جنبش آزادى خواهان و استقلال طلبان هندوستان به رهبرى ماهاتما گاندى و شیوه سوسیال دموکراسى در کشور یوگوسلاوى و عدم تعهد و نپیوستن یوگوسلاوى به پیمان ورشو با رهبرى تیتو و در تمام این موارد حق با خلیل ملکى تبریزى بود و در ماجراى پیشه ورى نیز گفت و نوشت که ” آقاى پیشه ورى چون از طرف مردم آذربایجان به مجلس پذیرفته نشد و اعتبار نامه اش در دوره چهاردهم رد شد لذا آقاى پیشه ورى اعتبار نامه خود را از سران کرملین دریافت نمود ” و از آن اعتبار نامه براى تشکیل فرقه دموکرات آذربایجان بهره گرفت که خوشبختانه امروزه همه این اسناد در دسترس همه گان است که ماجراى جدائى آذربایجان و تشکیل فرقه دموکرات پیشه ورى بوى نفت و گاز گندیده شمال ایران را مى داد که سه نماینده حزب توده در مجلس چهاردهم آقایان ” دکتر اسکندرى ، دکتر رادمنش و دکتر کشاورز ” خواهان نوشتن آن قرارداد با اتحاد جماهیر شوروى بودند و بزرگمرد تاریخ ایران دکتر مصدق با یک پیشنهاد طرح دو فوریتى که در مجلس چهاردهم به تصویب رسید اعلام مى کرد ( تا زمانى که جنگ خاتمه نیا فته و هنوز سربازان دولت سوسیالیستى شوروى خاک ایران را ترک نگفته اند)، ، هیچ دولتى در ایران اجازه ندارد قرارداد ى در مورد سرمایه هاى ملى و از آن میان نفت و گاز با یک و یا چند دولت خارجى منعقد کند و اگر چنین کارى انجام شد خلاف منافع ملى و جرم محسوب گردیده ، وزیر و رئیس دولت که قرارداد را إمضاء کرده است به دادگاه کیفرى فراخوانده خواهند شد و با این کار هم دولت ساعد مراغه اى که مشغول زد وبند با آمریکائى ها و انگلیسى ها بود متوقف گردید و هم سران حزب توده در مجلس شوراى ملى دوره چهاردهم کیش و مات شدند.
و اما زنده یاد خلیل ملکى تبریزى بر عهد خود که تکیه بر آزادى و رآى مردم و دفاع از خاک میهن در برابر دشمن خارجى با تمام قوا بود ایستاد و مقاومت نمود و با بیمارى هاى گوناگون و در برابر فحش و ناسزا هاى سران حزب توده و بویژه دکتر کیانورى کمر خم نکرد و در خانه کوچک خود در خیابان آمل ابتداى جاده قدیم شمیران با سربلندى زندگى کرد ، خانه اش دانشکده آزادى خواهان بود ، ساواک شاه بر او فشار مى آورد ، به زندانش مى افکند و حقوق ناچیز بازنشستگى را بر روى او مى بست و دکتر کیانورى تا زمانى که زنده بود خلیل ملکى این آزاد مرد را عامل اینتلیجنس سرویس انگلستان مى نامید ولى خلیل ملکى تبریزى مانند ( طالبوف تبریزى ، مستشار الوله تبریزى ، میرزا حسن خان رشدیه تبریزى ، ستار خان تبریزى ، پروین اعتصامى تبریزى ، استاد شهریار تبریزى و کسروى تبریزى ) نامش به نیکى برده خواهد شد.
من نیز به نوبه خود این افتخار را پیدا کردم تا بعنوان جوان ترین هموند کانون سوسیالیست هاى خلیل ملکى در شیراز در کنار دیگر آزادى خواهان در دانشکده علوم اجتماعى و سیاسى ایشان در سال ١٣٣٩ – ١٣۴٠ در دوران نخست وزیرى ” دکتر على امینى ” بهره ها ببرم و تا هم اکنون و پس از سالها ” دکتر مصدق و خلیل ملکى تبریزى ” چراغ راه من هستند.
در پایان نامه ام بد نیست که از تنها بازمانده ۵٣ نفر یاد کنم که زندانى رضا شاه بود و هنوز با مهر خود به میهن ورجاوند مان ایران و براى آزادى قلم مى زند و بعنوان سالمند ترین روزنامه نگار از او یاد مى شود و این بزرگمرد ” دکتر انور خامه اى ” است که در سال ١٣٨٣ خورشیدى یک هفته اى به من و دوستان من افتخار دادند و در آپارتمان کوچک من در گاتنبورگ سوئد تاریخ زنده دوران معاصر را من نزد ایشان فرا گرفتم و دکتر انور خامه اى یکى از کتاب هاى خود را نیز بنام ” محنت آباد ” با مهربانى به من مرحمت فرمودند و جالب آنکه داستان اول کتاب در مورد خلیل ملکى تبریزى بود که روزگار تنهائى اورا شرح مى داد.
زنده باشید استاد ارجمندم ” دکتر انور خامه اى “
کاووس ارجمند شهروند افتخارى شهر حماسه ها ” کوبانى “
http://rangin-kaman.net/1394/11/19/24669/