دیروز گفتگوی یک رسانه با اقای امیر طاهری را دیدم که در اظهار نظر ایشان، انتخاب میان دو سلطنت و حکومت اسلامی، برجسته بود. ایشان بدرستی نیروی مدافع جمهوری را عددی بحساب نیاوردند، زیرا این طیف بزرگ در چنان آشفتگی سیاسی گرفتار است، که قدرتگیری سیاسی جمهوری مورد نظرشان در ایران فردا، فاجعه ای کمتر از حکومت اسلامی و احیای ساواک در ایران نیست!
ما ایرانیان از اعماق تاریخ بشر می آئیم و با همه فراز و نشیب ها، دوام آوردیم. هربار که شکست خوردیم، تسلیم را نپذیرفته، جنگیدیم و دوباره بپا خاستیم. انقلاب “زن زندگی آزادی” نشان داد که ما از چنان پتانسیلی برخوردار هستیم که ایرانمان را آزاد کنیم و درس های بزرگ برای ملل منطقه و جهان به ارمغان آوریم.
ملت ایران ریشه در تاریخ دارد. تشکیل دولت در ایران و دفاع از موجودیت کشور، فرهنگ و تاریخ مشترک مان، عمر دیرینه دارد. ایران مترادف با تنوع دین، زبان، تبار بوده است. زبان کنونی ما مدیون خواست مشترک و مقاومت جامعه ایرانی و چهره های درخشانی نظیر فردوسی خراسانی، یعقوب لیث سیستانی و .. است.
مفروضات کنونی جامعه شناختی ما اینست که ایران امروز، دوران فئودالی و نظام ارباب و رعیتی را در شکل و محتوا (روبنا و زیربنا) سپری کرده است. ایران در متن یک نظام اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی سرمایه دارانه قرار دارد و سلولی از نظام جهانی و ناگریز از پیوند سازنده با جهان غرب و بویژه اروپا است.
پرسش این است که کدام استراتژی سیاسی می تواند سقف مشترک جامعه شهروندی باشد؟ آیا استراتژی های سیاسی که خاستگاه آنها شهروند و جامعه شهروندی نیست، می توانند گرانیگاه همبستگی شهروند، جامعه و کشور باشند؟
جامعه ایران دو تجربه تاریخی سلطنت “سکولار” و سلطنت عریان خمینی و خامنه ای را تجربه کرده است. فاجعه قدرتگیری اسلامگرایان در ایران، نه امری تصادفی، بلک بر بنیاد بسترسازی ها دوران حکومت شاه و چرخش سیاست امریکا و اروپا در قبال خاورمیانه تکوین یافت. سیاست اسلامیزاسیون شاه در مدارس و جامعه، گره زدن زبان دگراندیشان و ممنوعیت آزادی بیان، احزاب و دگراندیشی، به بیسوادی سیاسی همگانی انجامید و خواست غرب برای اسلامیزاسیون خاورمیانه، بسترهای عینی عروج فاشیسم دینی در ایران را مهیا ساختند.
خاستگاه استراتژیک تنزل شهروند به رعیت شاه و در باغ سبز نشان دادن و آدرس های غلط پادشاهی انگلیس و هلند و ..، ترویج این اندیشه نادرست که مکانیزم سلطنت است که موتور دمکراسی در تعدادی از کشورهای اروپائی می باشد، تحریف ها و مردم فریبی هایی هستند که در دوران گذار انقلاب ارتباطات به عصر هوش مصنوعی، جواب نمی دهند.
خاستگاه استراتژیک تنزل شهروند به امت اسلام، بیش از چهار دهه در ایران تجربه شد. در ایران امروز، اکثریت شهروندان به ماهیت انسان ستیزانه اسلام سیاسی و تاریخ سیطره و ویرانگری آن در ایران آشنا هستند. جامعه ایران نتنها سیاسی، بلکه عمیقن و آگاهانه اسلامگریز است. براساس ارزیابی ها از روانشناسی جامعه، اسلام سیاسی برای همیشه از اذهان جامعه طرد شده و مسئله روز، تغییر توازن قوا توسط جنبش اقدام در خیابان و برچیدن حکومت اسلامی است.
تجربه سه خیزش بزرگ و یک انقلاب ناتمام، در یکدهه گذشته نشان داد که جامعه ایران بر مدار جنبش مدنی اجتماعی و دمکراتیک شهروندی و فارغ از خواست حکومت دینی، سلطنتی، قومیتی، سوسیالیستی و کمونیستی است. این آن پیام کلیدی می باشد که فرقه ها و محافل حاشیه نشین نمی خواهند بشنوند، زیرا هویت فرقه ای آنها و فلسفه موجودیت شان را بر باد می دهد.
باید جمهوریت اعاده حیثیت شود و از لجنزار اسلام سیاسی و زیر آوار پوپولیسم و ارتجاع دینی، قومی و استالینی رها شود. تکوین قطب سیاسی جمهوری خواهی در ایران امروز، بناچار باید خاستگاه آن شهروندی باشد تا بتواند با دو ابزار خودمدیریتی شهروندی و پارلمانتاریسم، به سیاست در ایران کیفیت اجتماعی – دمکراتیک و لائیک دهد.
نمایش های روزهای اخیر و کنگره ها و مصاحبه های فسیل هایی که خود در فرستادن جمهوریت به لجنزار حکومت اسلامی شریک بوده و به ریاست جمهوری خامنه ای رای دادند، نتنها راهگشا نیست، بلکه تداوم خیانت در شکل های نوین است.
بسیاری از آنها زیر پرچم “فدرالیسم”، الگوی سودان را دنبال می کنند و شعار فدرالیسم خود را، تاکتیک دوره پنجساله تا انتخابات (دوران تدارک) برای جدایی مد نظر دارند.
این ادعای جناب امیر طاهری، نه بر بنیاد باور جامعه ایران به تداوم هستی سیاسی حکومت اسلامی ویا استناد به فاکتورهای امکان بازگشت سلطنت در ایران، بلکه معلول یتیم بودن جمهوریخواهی در ایران است.
پرسش ما از کنشگران سیاسی اینست که عزیمتگاه سیاسی شما کجاست؟
جامعه شهروندی، امت اسلام، رعیت شاه، قوم، پرولتاریا …؟ از پاسخ به این پرسش سیاست های فردا فاش می شوند.
نیروی جمهوریخواه متن جامعه، از نظر کمی و کیفی بی رقیب است. نسلی نو از مدافعان جمهوری اجتماعی و لائیک دمکراتیک شهروندی به رهبری کنشگران جنبش اقدام در خیابان، کنشگران جنبش های اجتماعی زنان، دانشجویان، معلمان، کارگران و دیاسپورای ایرانی، پتانسیل حل معضل فقدان قطب (جبهه) جمهوری شهروندی و ایجاد اپوزیسیون انقلابی برای برچیدن حکومت اسلامی و بثمر رساندن انقلاب “زن زندگی آزادی” را دارند.
جمهوری شهروندی متعلق شهروند و بدست نهادهای خودمدیریت شهروندی بنا می شود. خاستگاه جامعه شهروندی، ریل اصلی همبستگی آزادی و سیاست اجتماعی، دمکراتیک و لائیک در ایران است.
اقبال اقبالی
16.06.2023
www.tribuneiran.org