درست یا نادرست بودن یک عمل پرسشی است در حوزه اخلاق. سقرات بر این باور بود که درست یا نادرست بودن یک عمل در حیطه مسولیت فرد است. هر کاری که فرد به تشخیص خودش درست بداند، آن کار خوب است. اما فیلسوف دیگر یونان باستان افلاتون بر سنجه های-ملاک ها- عام و فراگیری اشاره دارد که خوبی و یا بدی اعمال به آنها سنجیده می شوند. افلاتون از جمله چهار ویژگی – خردورزی، شجاعت، اعتدال و دادگری- را معیارهایی برای سنجش عمل خوب و نقیض آنها- بی خردی، ترسویی، تندروی و ستم گری- را معیارهای بدی اعمال بر می شمرد. مباحث اخلاق نظری و اخلاق عملی از دوران باستان تا امروز نیز ادامه دارد و بویژه تبیین اخلاق در سیاست سخت مورد مناقشه بوده است.
در میان اپوزیسیون دولت اسلامی ایران گهگاه در باره کمک گرفتن از دولت های بیگانه برای مبارزه با رژیم ایران مباحثی به میان می آید. موافقان گرفتن کمک از بیگانه بنای استدلال هایشان را بر نتیجه عمل می گذارند(کنسکونس اتیک/هدف بنیاد). چکیده نظر آنها آن است، که در ارزیابی اخلاقی یک عمل، نه خود عمل بلکه نتیجه آن ملاک داوری قرار می گیرد. اگر پول یا کمک های مادی دیگر از دولت بیگانه برای هدف درستی باشد، پس کمک از خارجی با اخلاق انطباق دارد و درست است.
اما در نقطه مقابل نظر فوق نظر دیگری مطرح است و می گوید: نفس عمل مستقلا و منفک از هدف و نتیجه ای که به بار آورد، بایستی با ملاک های اخلاقی مطابقت داشته( پلیکت اتیک- دِ-اونتولوژی/عمل بنیاد). بنا بر این بایستی پیش از انجام عمل، معیارهای اخلاقی بر عمل مورد نظر تطبیق شود تا اگر عمل مغایر اخلاق باشد از انجام آن خود داری گردد. و از آن به این نتیجه می رسد که نفس کمک گرفتن از بیگانه علیه دولت خودی-هرچند ستمگر باشد- از جهت اخلاقی نا درست است.
در سیاست عملی کشور ما نمونه هایی از دو نظر فوق را می توان نشان داد. حزب توده، نهضت آزادی و فداییان اسلام از جمله جریان های سیاسی بودند که عمل سیاسی را با توجه به نتیجه آن می سنجیدند، لذا هدف، مجوزی برای توجیه عمل آنها گردید. حزب توده با اخلاقی دانستن هدف سوسیالیسم روسی کمک گرفتن از شوروی سابق را مجاز می دانست. نهضت آزادی، جلوگیری از نفوذ کمونیسم را هدفی اخلاقی می دانست، لذا کمک گرفتن از غرب و کشورهای عربی را علیه دولت برای اهداف اسلامی درست می دانست. فداییان اسلام ایجاد جامعه ناب اسلامی را هدفی درست دانستند و لذا عمل ترور مخالفان سیاسی و فکری خود در راستای رسیدن به آن هدف را مجاز می دانستند. مجاهدین خلق و چریک های فدایی خلق نیز بر اخلاقی بودن اهداف شان باور داشتند و عمل مسلحانه و ترورها را در پیوند با هدفها ی شان توجیه می کردند.
با آمدن خمینی و رژیم اسلامی شعار حفظ نظام اسلامی اوجب واجبات است، هدفی اخلاقی معرفی شد، و هر عمل غیر انسانی علیه مردم برای استقرار دولت اسلامی-هدف- مجاز دانسته شد.
پس از انقلاب اسلامی باز همان سناریوی پیش از انقلاب با ابعادی بزرگتر و مختصاتی جدید تکرار گردید. توده ای ها و فداییان خلق(اکثریت) با اخلاقی دانستن اهدافشان خود را زیر چتر کمک شوروی قرار دادند. مجاهدین خلق نیز با اخلاقی دانستن نتیجه مبارزاتشان پذیرای کمک از ناسیونال سوسیالیسمِ عربی عراق گردیدند، و بازماندگان نظام پیشین نیز بازگرداندن نظام پیشین را اخلاقی شمردند و از حمایت های غرب برخوردار گردیدند. با محو جهان دو قطبی و برافتادن ناسیونال سوسیالیست های جهان عرب ، امروز همه جریان های سیاسی ایران زیر چتر کشورهای غربی قرار گرفته اند. با حدوث جنگ قدرت بین المللی و منطقه ای در خاورمیانه، و بلند شدن صداهای تجزیه طلبی و فدرالیستی در میان برخی از مخالفان رژیم ایران، عربستان سعودی و دیگر کشورهای عربی خلیج فارس، ترکیه و اسراییل نیز به منظور گسترش نفوذ خویش در اپوزیسیون ایرانی در اعطای کمک خود داری نمی کنند. با خروج بخش هایی از اصلاح طلبان و آمدنشان به اروپا و آمریکا، آنها نیز از امتیاز حمایت از غرب بر خوردار شده اند. با آمدن اصلاح طلبان به غرب موقعیت اپوزیسیون دچار تغییرات بزرگی گردیده است. اصلاح طلبان به خارج آمده، اندامه هایی هستند که سرهایشان در ایران است، و خود را الترناتیو طبیعی رژیم می دانند. اصلاح طلبان با حمایت و هدایت سرهایشان در داخل کشور موفق به دایر کردن رسانه های ارتباط جمعی و نیز نفوذ در رسانه های دیداری و شنیداری رسمی دولت های غربی شده اند. رژیم نیز برای ایجاد تفرقه در میان مخالفان وسیع و متنوع خود، و کاستن از فشارهای بیرونی، موازی سازی ها و ایجاد کانال هایی برای در دست گرفتن عنان مخالفان و یا انحراف در مبارزات خارج کشوری ها دست زده است و برای این کارها بودجه عظیمی را به مصرف می رساند. همه اینها همچنان به اعتبار نتیجه کار، عمل جاری خود را اخلاقی می دانند.
پوشش های جلب کمک
گیرندگان و مصرف کنندگان این کمک ها دو گروه هستند. یک گروه آنهایی هستند که با ادعای مخالفت با جنگ و مخالفت با دخالت خارجی و شعارهای به ظاهر بیگانه ستیز، و پنهان شدن در پس نوعی ناسیونالیسم دروغین و تو خالی، زیر پوشش حمایت مالی جمهوری اسلامی، قرار دارند. دسته دوم آنهایی هستند که از کشورهای غربی و یا از ترکیه، عربستان و یا اسراییل به اشکال مختلف کمک دریافت می دارند. این گونه کمک های مالی تا کنون در خدمت سازماندهی ایرانیان برای مبارزه علیه استبداد حاکم نبوده است. بنا به تجربه در دنیای سیاست، هر گاه از دری پول وارد شود، از در دیگر شرافت، اخلاق و روح مبارزه می گریزد. آنچه مردم ما از بیگانگان می توانند انتظار داشته باشند، پشتیبانی معنوی است و بس. استخوان بندی نیروی مبارزه علیه استبداد در داخل و خارج کشور مردمی هستند که از حیثیت، جان، مال و اندوخته مالی اندک خویش مایه گذاشته و می گذارند و دست تمنا به سوی غیر-داخلی و خارجی- دراز نمی کنند. در این روزها تلاش های آشکاری برای ساختن الترناتیو های مصنوعی و مهستان سازی های کذایی در برخی از محافل شدت پیدا کرده است. این الترناتیوها در دو نکته با یکدیگر همسو هستند: لوث کردن مبارزه برای دمکراسی و تفرقه در صفوف آزادی خواهان. این نیروهای مخل آزادی و دمکراسی در صدد هستند تا ازهرج و مرج حاکم بر کشور به سود جیب های گشاد خود بهره برداری کنند. گذار از استبداد به دمکراسی، نه با قیام کور در کف خیابانها به دست می آید، و نه به سفارش شرکت های سنجش افکار عمومی در واشنگتن، مسکو، برلین، لندن و پاریس قابل دست یابی است. دمکراسی پروژه ای است که رسیدن به آن نیازمند مدیریت، رهبری، مبارزه و اراده ملی خود ایرانیان است. آیا نیروهای میهن دوست، آزادی خواه و دمکراسی طلب که جیره خوار رژیم نا مشروع داخلی و مزد بگیران بیگانه نیستد، توفیق سازماندهی مردم به جان آماده از استبداد را برای استقرار دمکراسی خواهند داشت؟ وقت تنگ است، شیادان سیاسی در کمین.
احمد تاج الدینی
سه شنبه.9. نوامبر 2017