باز سخن از اسلام سیاسی و فرقه های دینی سر تیتر رسانه هائی چون اشپیگل شد. در چند هفته گذشته جهانیان علیه حکومت اسلامی صف آرائی کرده و آنرا بعنوان شر منطقه و جهان معرفی کردند. براستی که حکومت اسلامی تنها نیست. اسلامگرایان عربستانی را دیدیم که در سفارت خود چگونه یک دگراندیش را قطعه قطعه کرده و به هیچ کس پاسخگو نبوده و نیستند. دیدیم که حکومت ترکیه چگونه دختران کرد را مثله کردن و بر جسد آنها رقص پیروزی کردند. اکنون اشیگل از فرقه ای سخن می گوید که بیش از سه دهه اعضای رها شده از اسارت آن، در باره فجایع درون آن فرقه سخن گفته و صدای شان زیر فضای همبستگی برای سرنگونی حکومت اسلامی خاموش مانده است. فرقه مجاهدین دوزخی برای اعضاء خود ساخته که با بیرون آمدن از آن بخشن بدامن حکومت اسلامی پناه می بردند و بخشی هم شجاعانه زبان بسخن گشوده و در باره زندان فرقه ای بنام مجاهدین خلق افشاگری می کنند. از جدا بودن پیاده روهای زنان و مردان، از جدا بودن پمپ بنزین زنان و مردان، شکستن چوب بر تن مردان منتقد، تخریب و ترور شخصیتی دراندیشان برانداز، محرمیت زنان بر مسعود، رقص رهائی و … این حکایت ها سر دراز دارند و همه حکایت از یگانگی ماهیت این فرقه اسلامی با فرقه اسلامی حاکم بر کشور دارد.
مقاله اشیگل اگر چراغی سبزی به جنایتکاران حاکم بر ایران نباشد، باید آنرا بفال نیک گرفت تا منجلاب درون فرقه های دینی و سیاسی افشا شوند و آموزه ای باشند برای فردای ملت ایران تا با چشم های باز مکاران بازار سیاست را بشناسند و آب به آسیاب ارتجاع و استبداد نریزند.
جیمی کارتر 40 سال پیش خمینی (اسلام سیاسی) را به ایران فرستاد و دیدیم چه جنایاتی علیه ایران و ایرانیان مرتکب شد. اگر از گذشته نیاموزیم و به اراده ملی و لائیک دمکراتیک مردم خود برای سرنگونی حکومت اسلامی متکی نباشیم، جان رابرت بولتون (مشاور امنیت ملی ایالات متحده آمریکا)، ترامپ و … فردائی شوم ازتر از 4 دهه گذشته را برای ایران و ایرانیان تدارک خواهند دید!
پاورقی از: اقبال اقبالی
*********************
اشپیگل برای تهیه گزارشی اختصاصی در مورد کمپ مجاهدین خلق در آلبانی با ۱۵ عضو سابق این سازمان گفتگو کرده است. تلاش برای ورود به کمپ یا کسب اطلاعات در مورد دختری که به گفته پدرش میخواهد از کمپ خارج شود بینتیجه بوده است.
تارنمای اینترنتی مجله “اشپیگل” گزارشی اختصاصی در مورد کمپ سازمان مجاهدین خلق در آلبانی منتشر کرده است. این گزارش با اشاره به سخنان شماری از اعضای سابق مجاهدین خلق آغاز میشود که از تمرینهای هفتگی خود برای بریدن گلو با چاقو، شکستن دست و درآوردن چشم با انگشت گفتهاند.
کمپ مجاهدین خلق در آلبانی مساحتی حدود ۵۰ زمین فوتبال دارد و حدود دو هزار نفر ساکن آن هستند. اشپیگل نوشته است که فاصله این کمپ تا رستورانها و میکدههای مرکز تیرانا، پایتخت آلبانی، حدود ۳۵ دقیقه با ماشین است.اما کسانی که موفق شدند از آن بگریزند، گفتهاند بسیاری از ساکنان کمپ اجازه ندارند گوشی همراه، ساعت یا تقویم داشته باشند و به نوشته اشپیگل آنها “در کپسول زمان” زندگی میکنند.
مصطفی محمدی مرد ۶۲ سالهای است که به اشپیگل گفته است دخترش سمیه ساکن این کمپ است. او گفته است که دختر ۳۸ سالهاش برخلاف میل خود و به اجبار در این کمپ است. مصطفی محمدی ساکن کاناداست. او که سال گذشته به امید دیدن دخترش چند ماه ساکن آلبانی شده بود به اشپیگل گفته است: «من هیچ کاری به کار سیاست ندارم، فقط میخواهم دخترم را ببینم.»
اشپیگل نوشته است که نگهبانان کمپی که دور تا دور آن حصار کشیده شده، به هیچکس اجازه نمیدهند مقابل در ورودی توقف کنند چه رسد به اینکه داخل آن شوند. نگهبانان به گزارشگر اشپیگل گفتهاند که درخواست مصاحبه بفرستد تا زمانی را برای مصاحبه هماهنگ کنند، اما سپس به درخواست اشپیگل پاسخ ندادهاند. وکیل این سازمان هم حاضر نشده است به پرسشهای اشپیگل در مورد سمیه پاسخ دهد.
اشپیگل نوشته روشن است که میان ایران و سازمان مجاهدین جنگی تبلیغاتی در جریان است و هر طرف دیگری را به دروغگویی متهم میکند. اما کسانی که از کمپین مجاهدین در آلبانی گریختهاند، از شکنجه، اجبار به اعتراف به رویاهای جنسی خود در نشستهای عمومی و اجبار به سر کردن روسری گفتهاند.
سخنگوی سازمان مجاهدین خلق آلمان در پاسخ به اشپیگل تمام اتهاماتی که اعضای سابق این سازمان مطرح کردهاند را تکذیب کرده است.
اما اشپیگل نوشته است که برای تهیه گزارش خود با ۱۵ عضو سابق سازمان مجاهدین خلق گفتگو کرده، با برخی چندین ساعت، و نقاط مشترک قابل توجهی در داستانهای زندگی آنها دیده است. در این گزارش تأکید شده که سازمان مجاهدین خلق شبیه یک فرقه سیاسی است که به سختی میتوان از آن گریخت.
غلامرضا شکاری مرد ۵۰ سالهای است که به گفته خود ۲۷ سال عضو سازمان مجاهدین خلق بوده است. او به اشپیگل گفته است که این سازمان تلاش میکند در ظاهر خود را سازمانی لیبرال نشان دهد، اما درون آن سراسر دروغ، ترس و فریب است.
شکاری گفته است ۲۰ ساله بوده که گرفتار مجاهدین خلق شده است. او گفته که در جریان جنگ ایران و عراق از مرز ایران گریخته تا به مجاهدین بپیوندد که “وعده آزادی و دمکراسی برای ایران” میدادند. شکاری گفته است: «آنها به من وعده دادند که ویزای یک کشور اروپایی را هم برایم میگیرند.»
اشپیگل رهبر مجاهدین خلق، مسعود رجوی را شبحی خوانده که از سال ۲۰۰۳ تا کنون کسی او را ندیده و حتی روشن نیست که هنوز زنده است. همسر او مریم رجوی که رهبری مجاهدین خلق را بر عهده دارد از قرار میان کمپ این سازمان در آلبانی و دفترش در پاریس در رفتوآمد است.
این سازمان در پایتختهای بسیاری از کشورهای جهان، از جمله در برلین دفتر دارد و به نوشته اشپیگل موفق شده با لابی قدرتمند خود متحدان پرنفوذی مانند جان بولتون، مشاور رئیسجمهور آمریکا، یا رودی جولیانی، وکیل ترامپ را جذب خود کند. این متحدان البته در ازای دریافت پول به عنوان سخنران در گردهمآییهای مجاهدین خلق شرکت میکنند.
سازمان مجاهدین خلق در وبسایت خود مدعی شده خواستار دمکراسی، حقوق بشر و جدایی دین از حکومت در ایران است. در ادامه بر مشارکت گروههای سیاسی، تشکیل ائتلاف و آزادی برگزاری تجمعات تأکید شده و در یک طرح ده مادهای برای آینده ایران آمده است که وقتی این سازمان به قدرت رسد، همه چیز بهتر میشود.
اشپیگل در گزارش خود نوشته، آنچه ساکنان سابق کمپ مجاهدین خلق میگویند با این ادعاها همخوانی ندارد و این کمپ بیشتر به یک زندان شبیه است.
https://www.dw.com/fa-ir/iran/a-47567208