تجمع هزاران ایرانی در پاسارگارد عده ای را به وجد آورد و عدۀ دیگری را به واکنش های عصبی در قبال مردم بیچاره ای واداشت که می کوشند و می خواهند در جهنمی که جمهوری اسلامی ایران پدید آورده همه چیز را از دست رفته تلقی نکنند و با اتکاء به دانسته ها و خاطرات و تجارب شان ریسمانی برای بیرون آمدن از هزارتوی سیاه و تباهی جمهوری اسلامی بیابند. فرای همۀ ظواهر، اعلام دلبستگی هزاران سرخورده و تحقیر شده نسبت به نمادهای باستانی کشورشان – که تعداد واقعی شان البته به سهولت به میلیون ها نفر می رسد – چیزی شبیه “اسطورۀ ساماندهندۀ” ژورژ سورل فیلسوف مارکسیست فرانسوی اوایل سدۀ گذشته است. وقتی استبداد مذهبی فعالیت سندیکایی را از کارگران و محرومان سلب کرده، وقتی ارعاب و شکنجه و زندان و فقدان آزادی های اساسی راه را بر هرگونه راه حل اصلاحی جامعه و قدرت سیاسی بسته است، وقتی کشور مملو از بی لیاقت ترین رهبران و روشنفکران سیاسی از منتهی الیه راست تا منتهی الیه چپ است، مردم زخمی ای که کارد به استخوان شان رسیده خود برای نجات خویش اندیشه می کنند. نیک که بنگریم متوجه می شویم که اتفاقاً مردم با استناد به نیاکان و اسطوره های ملی هوشمندی بزرگ از خود نشان می دهند. چرا؟ به این دلیل که هیچ رژیمی در تاریخ ایران به اندازۀ جمهوری اسلامی، این کشور را در معرض یک فروپاشی اجتماعی، نابودی فیزیکی کشور قرار نداده است. قریب چهل است که نیمی از جمعیت کشور – زنان را- نیمه انسان تلقی و این تلقی را در چارچوب قوانین شرعی نهادینه نیز کرده اند. قریب چهل است که جنگ مذهبی میان شیعه و سنی به راه انداخته اند و نه فقط ایران، بلکه اکنون کل منطقه را به آتش جنگ و توحش و خونریزی کشانده اند. قریب چهل است که حقوق همۀ ادیان و اقوام ایرانی را پایمال کرده اند. بیست میلیون نفر زاغه نشین پرورش داده اند و دو سوم جمعیت کشور را به فقر و تباهی کشانده اند… فهرست را طولانی تر نمی کنم. آیا استناد مردم به نیاکان ملی و اسطوره های ملی از سر شکم سیری است یا تلاشی برای نجات موجودیت ایران است که بدون آن هرگونه طرح سیاسی بی معنا و نقش بر آب زدن است؟ صدالبته اگر رهبران و به اصطلاح روشنفکران کشور به جای درک همین معادلات ساده همچون گذشته انفعال و کژ فهمی های خود را در پس ملامت های متفرعانه مردم پنهان کنند، عملاً راه را همچون گذشته برای راه حل های افراطی هموار می سازند. ایران در نتیجۀ بلای حکومت اسلامی، در خطر نابودی و فروپاشی است و اتفاقاً مهمترین متحدان متشرعان حاکم کسانی هستند که به یاری قومگرایی و صدالبته با پول و اسلحۀ این یا آن کشور بیگانه می خواهند از نمد تجزیه و فروپاشی کشور کلاهی برای خود بدوزند…
