برای اولین باردر مشروطه بودکه حقوق ما از بیرون دستگاه دولتی ودر تعارض با دستگاه دولتی,به درون دستگاه دولتی منتقل شد وضمانت اجرایی دولتی پیدا کرد.انقلاب دمکراتیکی ما در واقع همین بود.انقلاب اساسی در اینجا صورت گرفت واین وجدان نگون بخت ایرانی که همه چیزش از هم گسیخته بود برای اولین بار در مشروطه التیام پیدا کرد.
* * *
مشروطیت ایران بخشی از تاریخ مشروطیت جهانی است .دریافت ما از جنبش مشروطه خواهی و اندیشه مشروطیت زمانی دقت لازم را پیدا خواهد کرد ،که آنن را به عنوان فصلی در تحول مفاهیم اندیشه سیاسی ،لحظه ای در انقلاب های دمکراتیکی و به مثابه آغاز پایان نظامهای خودکامه چه از نوع سلطنتی و چه از انواع دیگر آن بفهمیم .از این حیث مشروطه خواهی حادثه ای در تاریخ جهان آزاد و حکومت قانون است.1
فکر مشروطه خواهی از انگلستان توسط اولین دانشجویانی که از تبریز به انجا رفتند وارد ایران شد. انگلستان از برخی جهات به ما شباهت داشت و ما نیز می توانستیم شبیه آنها متحول شویم. در انگلستان، تجدد پیش از همه جا در كلیسا به وجود آمد. در واقع نظام مشروطیت انگلیس حاصل تحولی در داخل الهیات و فقه مسیحی است. جوانه های فكر حكومت قانون در ادیان الهی به وجود آمده است. اتفاق مهمی كه در انگلستان صورت گرفت ،تبدیل نظریه قانون شرع به قانون جدید بود. که اساساّروشنفکری ما هیچ اطلاعی از مقدمات این بحث ها نداشتند.تنها كسانی كه معنای جدید مشروطه را متوجه شده اند علما بوده اند. آیات نجف ،شریعت مدارانی که در تهران ودر دیگر ولایات ممالک محروسه به جنبش مشروطه خواهی پیوسته بودند و گروهایی از اصناف مردم و البته رجال فرهیخته ای که با تشکیل مجلس اول کار تدوین مجموعه های قانونی را برعهده گرفتند ،همه،به درجات مختلف،مشروطیت را حکومت قانون فهمیدندو بر آن بودند که اگر بتوان در اسلام از اصلاح دینی سخن گفت،جز از مجرای تبدیل قانون شرع به نظام حقوق جدید امکان پذیر نخواهدبود.
جدال میان قدما و متاّخرین که در قلمرو نظر صورت نگرفته بود با پیروزی جنبش مشروطه خواهی ،به حوزه عمل سیاسی انتقال پیدا کرد و،با تشکیل مجلس اول ،مجلس به میدانی برای ان جدال تبدیل شد.وانگهی تنها وجهی از این جدال میان طرفداران نظام سنت قدمایی و هوداران اندیشه سیاسی جدید در گرفت.در حالی که صورت اساسی این جدال به میان دو گروه از طرفداران نظام سنت قدمایی انتقال پیداکرد و ارایش کهن نیروهای آن را برهم زد.از دیدگاه تاریخ اندیشه در ایران ،جدالی که میان شیخ فضل الله نوری ،و طرفداران او،و اخوند خراسانی و هواداران او در گرفت اساسی تر از ان بوده است که در تاریخ های مشروطیت امده است . اخوند خراسانی ،نائینی و محلاتی به بحث اندیشه جدید نزدیک شدند و نظریه مصالح عمومی را طرح کردند و برای اولین بار در داخل کلام شیعی تحول صورت میگرفت که در محدوده نظریه حکومت نیز تعریف میشد .نقطه گرانیگاه سنت در ایران فقه است اگر این حقوق متحول شود نظام سنت هم متحول میشود .جدرجامعه ای که فقه مناسبات ما را تنظیم میکرد ،انها با طرح این نظریه در واقع راه حکومت قانون را باز کردند.پدران مشروطیت ایران دریافته بودند که مشروطیت بیشتر از آن که صرف نظامی سیاسی و مجموعه نهادهای آن باشد ،در عین حال ،تفسیری از اسلام با توجه به الزامات دوران جدید نیز است.با استفاده از برخی مفاهیم رایج در اندیشه ی جدید ،در تعبیر دیگری ،به مسامحه،میتوان گفت که مشروطیت ایران،در عمل ،تنها اصلاح ممکن در اسلام را انجام دادو چنان که بتوان مفاهیم و مقولات مشروطیت ایران را استخراج کرد ،می توان نظام مفاهیم اصلاح دینی اسلام را تدوین کرد.2
این اتفاق مهم از طرف روشنفکری ایران فهمیده نشد وهمین نفهمیدن معنای مشروطیت بود که رشته های انها را پنبه کرد.
پراتیک نظری مشروطیت موضوع بسیار مهمی است .عملی بود که در حوزه اسلام به نتیجه رسید و ما به ان بی توجهی کرده ایم.اگر ما مجلس اول را می فهمیدیم ,متوجه میشدیم ,مجلس اول به راهی رفت که روشنفکری وغیر روشنفکری ما به ان بی توجه بوده است .در مجلس اول برای اولین بار نطام حقوق شرع به حقوق جدید تبدیل شد .
تاریخ مشروطه خواهی در غیاب تاریخ نویسی حقوق نوشته شده است ,بخش مهمی از تاریخ مشروطه خواهی تاریخ حقوق و مفاهیم حقوقی است که هیچ تاریخ نویسی نمی تواند در بی التفاتی به آن نوری بر تاریخ مشروطیت ایران بتاباند.تاریخ نویسی مشروطه خواهی در غیبت مفاهیم حقوقی نه تنها منجر به اشتباهات در توضیح معنای تحولات شده است بلکه نتوانسته محتوای مفاهیم حقوقی انها را اشکار کند.با افتادن شکاف در جبهه طرفداران نظام سنت قدمایی که بویژه با پیروزی مشروطیت ژرفای بیشتری پیدا کرد ،دو دریافت کمابیش متفاوت از شرع پیدا شده بود که تاریخ نویسان جنبش مشروطه خواهی توجهی به آن نشان نداده اند .این بی توجهی یکی از عمده ترین ایرادهای فرو کاستن تاریخ اندیشه به تاریخ روشنفکری است ،زیرا با ابزار های مفهومی تاریخ روشنفکری تشخیص تمایزهای میان دوگروه طرفداران نظام سنت قدمایی ممکن نبود .
برای اولین بار در مشروطه بود که حقوق ما از بیرون دستگاه دولتی و در تعارض با دستگاه دولتی،به درون دستگاه دولتی منتقل شد و ضمانت اجرائی دولتی پیدا کرد.انقلاب دمکراتیکی ما در واقع همین بود .انقلاب اساسی در اینجا صورت گرفت و این وجدان نگون بخت ایرانی که همه چیزش از هم گسیخته بود برای اولین بار در مشروطه التیام پیدا کرد .در واقع نظام حقوقیش از بیرون به درون منتقل شد .این انقلاب مهمی بود بعد از آن هم در این حوزه هیچ اتفاق مهمی نیافتاده است.3
روح مشروطیت نظام حقوقی جدید بود که کالبدی جز مجلس شورای ملی نمی توانست داشته باشد .مجلس شورای ملی کانون تصمیم گیری و ابتکار عمل بود ،زیرا با پیروزی مشروطیت ،روح تجدد خواهی در مجلس شورای ملی حلول پیدا کرده بود، واز ان پس ،چنان که توکویل با بررسی عصر انقلاب های دمکراتیکی در اروپا و بسط آن در امریکای شمالی گفته بود ،هر اتفاقی،در نهایت ،کوششی برای تثبیت اساس ازادی و حکومت قانون بود.شرشت ویژه مشروطیت ،به عنوان حکومت قانون ،و مقدمات فکری مشروطه خواهی در ایران،که بطور عمده مبتنی بر اندیشه خودکامه ستیزی وقانون خواهی بود ،موجب شد که مشروطیت ایران نتواند نظامی از اندیشه سیاسی بسط دهد،در حالی که با پیروزی مشروطه خواهی در کانون مطالبات ،تدوین نظام حقوقی مورد توجه ویژه ای قرار گرفت.از این رو ،جای شگفتی نیست که مشروطه خواهی ایرانیان ،به خلاف همه انقلاب های سده نوزدهم میلادی ،که بر فلسفه سیاسی جدیدی تکیه داشتند ،هرگز نتوانست فلسفه سیاسی خود را ایجاد کند.اگر چه جنبش مشروطه خواهی ،به تعبیر توکویل از نوع انقلاب های برای تاسیس آزادی بود ،اما تلقی مشروطه خواهان ایرانی و نمایندگان نخستین مجلس ها از آزادی از محدوده حکومت قانون فراتر نرفت و بحث نظری در باره آزادی در میان آنان صورت نگرفت.