چهار ماه از بازداشت مجدد اسماعیل بخشی و سپیده قلیان و اسارت امیر امیرقلی، ساناز اله یاری و امیر حسین محمدی فرد (هیات تحریریه نشریه گام) می گذرد. این عزیزان در بلا تکلیفی بسر می برند. طی این مدت از یک شهر به شهر دیگر و از یک زندان به زندانی دیگر منتقل شده اند. خانواده هایشان مکررا به زندان ها مراجعت کرده اند و بی پاسخ و بلاتکلیف باز گشته اند. اخیرا بیش از ده روز، هر روز در مقابل زندان اوین تجمع کردند و هر روز آنها را بامید تعیین وثیقه به خانه بازگردانده اند، بی هیچ نتیجه. رژیم جنایتکار اسلامی خانواده ها را تحت فشار گذاشته و تهدید کرده است که موقعیت جگر گوشه هایشان را رسانه ای نکنند. بعلاوه در روز اول ماه مه تعداد بیشتری از فعالین کارگری و دانشجویی بازداشت شده اند. موقعیت آنها نیز نامعلوم است. علی نجاتی کارگر بازنشسته هفت تپه و عسل محمدی از هیات تحریریه نشریه گام مجددا برای بازپرسی فراخوانده شده اند. معلمین زندانی نیز کماکان در اسارت بسر می برند. باید برای آزادی تمام این اسیران بپا خیزیم.
اسماعیل بخشی و سپیده قلیان در دور اول اسارت، بعلت فشار جامعه، اعتراضات روزمرۀ کارگران، دانشجویان، معلمین، بازنشسته گان و دیگر فعالین پس از یکماه آزاد شدند. اما پس از مدت کوتاهی مجددا دستگیر و زندانی شدند. اگر همان فضای اعتراضی را دوباره زنده کنیم؛ اگر تظاهرات و تحصن با شعار “زندانی سیاسی آزاد باید گردد” “کارگر زندانی، دانشجوی زندانی آزاد باید گردند” سازمان دهیم؛ در مقابل زندان اوین، زندان های شهرستان ها با عکس زندانیان و پلاکاردهایی که خواست آزادی فعالین زندانی بر آن نگاشته شده است تجمع کنیم، رژیم مجبور به آزادی آنها خواهد شد. تنها راه آزادی زندانیان سیاسی و ممانعت از سرکوب مبارزات، اعتراض های جمعی و سازمانیافته است.
اگر رژیم خانواده ها را برای رسانه ای نکردن تحت فشار می گذارد، نه از قدرت، بلکه از ضعف است. از رسانه ای شدن اخبار زندانیان هراس دارد. اگر احساس قدر قدرتی می کرد، اتفاقا باید از رسانه ای شدن اخبار زندانیان شادمان هم می شد؛ زیرا این اخبار می توانست فضای رعب و وحشت بر جامعه حاکم کند؛ همان چیزی که رژیم اسلامی خواهان آنست. اما آن دوران دیگر سپری شده است. دوران رعب و وحشت گذشته است. توازن قوا بسیار تغییر کرده است. این زورهای آخر این رژیم سرکوب و جنایت است. مساله بر سر آنست که ما این واقعیت را درک کنیم و فشار خود را بر حکومت افزایش دهیم. در زمانی که کارگران هفت تپه و فولاد شهرهای شوش و اهواز را اشغال کرده بودند، نمایندگان رنگارنگ رژیم به دیدار کارگران می آمدند و با عجز و التماس خواهان پایان اعتصاب بودند. زمانیکه این اعتصابات شکسته شد، فشار و سرکوب رژیم بیشتر و شدید تر گردید.
جمهوری اسلامی بر روی عامل خستگی، ناامیدی و استیصال حساب باز کرده است. به این امید بسته است که فعالین و مردم پس از مدتی از اعتراض خسته و ناامید می شوند و آنگاه می تواند هر بلایی که میخواهد بر سر عزیزان اسیر ما بیاورد. شرایط زندگی اکثریت قریب باتفاق مردم بسیار سخت و مشقت بار است. اما تسلیم، شرایط را فقط وخیم تر و دردناک تر می کند. تسلیم و سکوت زندگی ما را آرامتر نمی سازد؛ درد مان را آرام نمی کند؛ شرایط زندگی مان را بسیار سخت تر و فضای سرکوب را خشن تر می سازد. این آن مساله ای است که در مقابل ما قرار دارد. تنها راه پیشارو مبارزۀ گسترده تر و همبسته تر و سازمانیافته تر است. هر توقفی در مسیر مبارزه، هر تنفسی شرایط را بمراتب مشقت بار تر می کند.
فعالین نقش بسیار خطیر و مهمی بر عهده دارند. تلاش دائم برای روحیه دادن، امید بخشیدن، آینده را ترسیم کردن، افق دادن به مردم یک وظیفۀ تعیین کننده فعالین است. تلاش برای فشرده کردن صفوف، ارتقاء جو همبستگی، انزوای نیروهای پرو رژیمی یا بعضا سکتاریستی که در عمل صفوف ما را متفرق و اراده ما را متزلزل می کنند یک وظیفه دائمی و تخطی ناپذیر ماست. نباید اجازه دهیم که نجواهای: “آرام باشیم تا رژیم را تحریک نکنیم” “سکوت کنیم تا زندانیان آزاد شوند” اراده مان را برای اعتراض فشرده و پیوسته سست و متزلزل کند. باید در مقابل عمل شنیع مارک زدن به زندانیان مختلف، اتصالشان به این جریان و آن جریان و تلاش برای منزوی کردن برخی از آنها تحت این بهانه که آنها زیادی رادیکالند، کمونیست اند و قس علیهذا قاطعانه بایستیم. این تحریکات مذبوحانه بمنظور پراکنده کردن صفوف ما و سست کردن اراده ما انجام می گیرد. این تحرکات خواسته یا ناخواسته آب به آسیاب جمهوری اسلامی می ریزد و مبارزه ما را تضعیف می کند. در شرایط حاضر تلاش برای رهایی اسرایمان از سیاهچال های رژیم از مبرم ترین و مهمترین وظایف است. مقابله با سیاست ارعاب و سرکوب رژیم پیش و بیش از هر چیز از کانال مبارزات وسیع و فشرده برای آزادی زندانیان سیاسی می گذرد. این نظام در چند قدمی فروپاشی قرار دارد؛ حملات مان را باید گسترش و شدت دهیم. کار این رژیم را می توانیم و باید تمام کنیم. آزادی زندانی سیاسی یکی از مهمترین شعار های ماست.