آنچه جنبش های اعتراضی اخیر را از جنبش های اعتراضی چند دهۀ اخیر متمایز می کند فقط وسعت، رادیکالیسم، سرنگونی خواهی بی قید و شرط و شعارهایی که دست به ریشه می برد نیست؛ نقش پر رنگ زنان چه از نظر تعداد، چه از جهت فعال بودن و نیز در نقش رهبری اعتراضات وجهی کاملا متفاوت، پیشرو و آزادیخواهانه به این اعتراضات بخشیده است. در تمام خیزش های توده ای اخیر نقش زنان از هر نظر برجسته است. تصاویر زنان در تظاهرات، در حال سخنرانی، در جلوی صف اعتراضات، در نبرد تن به تن با نیروهای سرکوب، در ایجاد صف های دفاعی در مقابل ارتش برای حمایت از مردان معترض تمام افسانه های “ضعیفه بودن”، اتکاء به مردان، “لطافت” تسلیم و تابع بودن زن را به مصاف می طلبد.
بویژه خاورمیانه که زنان زیر دست و پای اسلام و دولت های مرتجع مذهبی – ناسیونالیستی له شده اند، و همواره تصویری تابع و تسلیم و درجه دوم از آنها به دنیا ارائه شده است؛ تصاویر اعتراضات اخیر، بخصوص در لبنان زیبا و هیجان انگیز است. مقاومت و نبرد جنبش آزادی زن در ایران طی چهل سال در مقابل ارتجاع حاکم، حکومت اسلامی، قوانین اسلامی، حجاب اسلامی و آپارتاید جنسی زبانزد دنیا بوده است. در چند سال اخیر شرکت گسترده زنان مسلح در کوبانی و کردستان سوریه در نبرد با داعش و ارتش کثیف اسلامی ترکیه دنیا را مسحور و شگفت زده نمود. جنگیدن با جانورهای تروریسم اسلامی و به زانو درآوردن آنها رعشه بر اندام تروریسم اسلامی و دولتی، هر دو، انداخت. عقب نشاندن داعش و به اسارت گرفتن هزاران نفر از این جانوران، شکستی مهلک برای تروریسم اسلامی بود؛ جنبشی که حجاب اسلامی بیرقش و آپارتاید جنسی ستون محکم ایدئولوژیک سیاسی اش است در جنگ با زنان مسلح که شجاعانه و تا پای جان با آنها جنگیدند، نه تنها یک شکست نظامی تعیین کننده را تجربه کرد بلکه از نظر ایدئولوژیک و سیاسی نیز به یک عقب نشینی مهم وادار شد.
و اکنون لبنان با شرکت وسیع زنان به میدان آمده است. رقصیدن در برابر مقرهای حزب الله و امل حملۀ مستقیمی است به قلب این جریانات مذهبی قرون وسطایی مرتجع. حایل شدن میان صف فشرده تا دندان مسلح نیروهای سرکوب و مردان در صفوف اعتراضات صحنه ای نیست که به آسانی از خاطرات محو شود؛ چنین رویدادی دینامیسم مناسبات و توازن قوای جنسیتی را در جامعه عمیقا متحول می کند. افسانه زن “ضعیفه” که باید مورد حمایت مرد باشد را دود می کند و به هوا می برد. جنگ تن به تن با ارتش، و قرار گرفتن در نقش رهبری و سازماندهی اعتراضات نه تنها به مردان و به جامعه روایتی کاملا متفاوت از آنچه تاکنون شنیده اند از زنان ارائه می دهد، بلکه خود زنان را به قدرت و توانایی خویش واقف می سازد. این یک پروسه توانمندی زنان است که تاثیراتی عمیق و دیرپای خواهد داشت. هم اکنون این حقایق وسیعا منعکس شده است. خواست برابری زن و مرد که به روشنی در اعتراضات طرح شده بر سنگری محکم استوار است.
جنبش های اعتراضی اخیر با مبارزه علیه فقر، سرکوب، فساد و ارتشاء و برای آزادی و عدالت و با نقش برجسته زنان رویدادهای مهم تاریخی هستند که ارتجاع، سرکوب، سودجویی هایی عنان گسیخته استوار بر برده داری، جنگ های خانمان برانداز، ظهور دو نیروی وحشی تروریستی برای سرکوب هر ندای آزادیخواهانه و برابری طلبانه که خصلت نمای قرن بیست و یک بود را به مصافی مهم و تعیین کننده فرا خوانده اند.