در تبلیغات انتخاباتی ریاست جمهوری در آمریکا موضوع قرارداد کشورهای 1+5 با ایران (برنامه جامع هسته ای ایران یا برجام) به عنوان موضوعی مهم در سیاست خارجی آمریکا مورد توجه نامزدهای ریاست جمهوری قرار گرفت. ترامپ در یکی از اظهار نظرهایش گفته بود که در صورت پیروزی در انتخابات برجام را پاره خواهد کرد. به تازگی نیز تیلرسن گزینه وزارت خارجه در دولت آینده آمریکا گفته است که برجام را مورد بازبینی قرار خواهد داد. موضوع از نگاه جمهوری اسلامی وقتی صورت جدی تر به خود گرفت که کنگره آمریکا قانون ایسا را تمدید کرد. این قانون در 1996 تصویب و در سال 2006 تمدید ده ساله آن تصویب گردید. همین قانون در آخرین روزهای سال گذشته مجددا تمدید ده ساله آن به تصویب مجلسین آمریکا رسید و جنبه قانونی پیدا کرد. موضوع این قانون ممانعت از سرمایه گذاری در بخش نفت و گاز ایران است. این قانون نه تنها شرکت های آمریکایی بلکه هر شرکت دیگری را که اقدام به نقض قانون تحریم آمریکا کند مورد تعقیب قرار می دهد. در آن بخش از قرارداد برجام که علنی شده است ، اشاره ای به این قانون مهم که مهمترین قانون تحریم علیه سرمایه گذاری در ایران است نشده است.
تشر ترامپ و نزدیک شدن دو جناح حکومت اسلامی
تصویب برجام حکومت اسلامی را به دو بخش موافق و مخالف قرارداد تقسیم کرد. اصول گرایان ظاهرا به مخالفت با قرار داد پرداختند و اصلاح طلبان نیز برای امضای آن جشن گرفتند و وعده دادند که مشکلات مملکت با امضای قرارداد، حل خواهد شد. در واقع خوشبینی اصلاح طلبان دروغین و نیز مخالفت اصول گرایان هر دو بی پایه و اساس بود. زیرا در انعقاد این قرار داد حکومت اسلامی نقشی نداشته است. این قرارداد در اصل قرار-و-مداری است بین پنج کشور عضو شورای امنیت به اضافه آلمان با یکدیگر در باره کشور بی صاحبی به نام ایران. ایران در این قرارداد صرفا نقش مجری دستوراتی را دارد که از جانب قدرت های بزرگ جهان اراده و دیکته می گردد.
نوع و ماهیت قرار داد 1+5
این قرار داد از نظر ماهیت یک نوع قرار داد کار است. به این معنا که یک طرف قرارداد کارفرما قرار دارد (6قدرت بزرگ جهان)و طرف دیگر حکومت از هم پاشده و ضعیفی به نام جمهوری اسلامی. موضوع قرارداد هم دو بخش دارد . یک بخش علنی است که عبارت است از نابود کردن تاسیسات اتمی ایران و تبدیل آنها به آزمایشگاه کوچک تحقیقاتی، که در یک سال گذشته انجام شد. بخش دوم که علنی نگردیده است به نظر می رسد، مجموعه ای از تعهدات نظامی و سیاسی است که حکومت اسلامی مکلف به اجرا و یا ممنوع ازاجرای آنها گردیده است.
مهمترین بخش هر قرارداد اعم از خصوصی و داخلی و یا بین المللی ضمانت اجرای آن است. قرارداد بدون ضمانت اجرا چیزی جز وعده توخالی نیست. ضمانت اجرا به این معناست که اگر یکی از طرف های قرارداد از انجام تعهدش امتناع ورزد و یا بخشی از قرار داد را نقض کند، طرف دیگر می تواند بدون نگرانی با مراجعه به تضمینات، خسارت وارد شده را جبران می کند، و یا به فسخ قرارداد اقدام کند.
در قرارداد برجام از تضمین «همه یا هیچ» استفاده شده است. این تضمین تنها به سود قدرت های بزرگ است. به عبارت دیگر جمهوری اسلامی در این قرارداد تضمینی به سودش پیش بینی نشده است. تضمین «همه یا هیچ»به این معناست که اگر ایران در انجام تعهداتش کوتاهی کند بلافاصله وضعیت طرفین قرارداد به به صورت نخستین-پیش از قرار داد باز می گردد. به این معنا که کلیه تحریم ها دوباره برقرار می گردد و حکومت اسلامی از حمایت سیاسی این کشورها محروم می شود. این وضعیت معنایی جز سقوط نظام ندارد. در این قرارداد چنانچه قدرت های طرف قرارداد تصمیم به عدم همکاری با رژیم بگیرند، دست رژیم به هیچ تضمینی بند نیست. به همین علت است که این قرارداد یک قرارداد استعماری است. به این دلیل استعماری است که قدرت های بزرگ با تفاهم با یکدیگر رژیمی را سرپا نگهداشته اند که مجری سیاست های مورد توافق آنها باشد. رژیم اسلامی هم برای جلوگیری از زوال و کاستن از فشار محاصره اقتصادی نقش مجری قرارداد را به عهده گرفته است.
بر طبق این قرارداد نه تنها آمریکایی ها می توانند، تقاضاهای جدیدی مطرح کنند، بلکه هریک ازکشورهای دیگر قرار داد نیز می تواند در صورتی که مصالح اش اقتضا کند، دبه درآورد. این دبه می تواند به صورت تحمیل خواست های جدید و یا خروج از قرار داد باشد.
توپ و تشرهای آمریکا این اثر را داشته است که در این روزها مخالفان برجام نیز صدای مخالفتشان را پایین بیاورند. وقتی زوال رژیم در چشم انداز قرار گیرد، معمول چنان بوده است که جناح های رژیم موقتا با هم کنار می آیند. بویژه که انتخابات حکومتی نزدیک است و ترامپ هم بدش نمی آید، دستی در این ماجرا داشته باشد.
14/ژانویه/2017
احمد تاج الدینی