علی اکبر هاشمی رفسنجانی عصر روز یکشنبه 8 ژانویه 2017 در سن 82 سالگی درگذشت. با مرگ او یکی از چهره های شاخص بنیادگرایی اسلامی در ایران و در دنیای تشیع سر بر بالین خاک نهاد و خاموش شد. مرگ سرنوشت محتوم هر انسانی است، اما کمتر کسی است که در زیست طبیعی خویش، این یگانه واقعیت مطلق را به چشم عبرت بنگرد, و در پنج روزه عمر پا از دایره مروت و انصاف بیرون نگذارد.
در این میان سیاست پیشه-گان بد شانس ترند و غالبا در زمره ارباب بی مروت دنیا قرار می گیرند. هاشمی رفسنجانی از جمله چنین سیاست پیشه-گانی بود. قدرت طلبی و ثروت اندوزی دو نقطه ضعف شاخص این دولتمرد حرفه ای نظام اسلامی بود. این صفت ها در کنار مشارکت در برنامه ریزی در جنایت های ارتکابی بزرگ چهره مخوفی ازاین امید امت و امام ساخته بود.
در چهارده سالگی مانند بسیاری از روستا زادگان به حوزه دینی قم آمد تا بخت خویش را در لباس روحانیت بیازماید. در شهر قم تحت تاثیر فعالیت های واپسگرایانه بخشی از روحانیت، بویژه خمینی قرار گرفت وبا دنیای سیاست آشنا شد. با تروریست های مؤتلفه رابطه ای تنگاتنگ پیدا کرد و در مسیر بنیادگرایی اسلامی قرار گرفت. در مجموع 7 بار زندانی شد و دوران زندان او چهارسال و هفت ماه بوده است. آنطورکه خودش می گوید در زندان کتابی در تفسیر قران در پانصد صفحه نوشت که پس از انقلاب به چاپ رسید. این دوران زندان سرمایه تبلیغی بزرگی برای او در دوران انقلاب و پس از آن فراهم کرد. این طلبه جوان خیلی زود با دنیای اقتصاد نیز آشنا شد. خرید و فروش زمین و بساز و بفروشی در قم و تهران و معاملات پسته در بازار، طعم ثروت را به او چشاند. پیش از انقلاب به اروپا، آمریکا و کشورهای عربی سفرهایی داشته است. با ترجمه کتابی در باره فلسطین با سفارت اردن در تهران ارتباط پیدا کرده بود. به این ترتیب در آستانه انقلاب رفسنجانی یکی از چهره های شناخته شده بنیادگرایی تروریستی، سیاست پیشه ای ثروتمند و دارای ارتباط های وسیع در میان روحانیون بود.
رفسنجانی و انقلاب اسلامی
پراگماتیسم و حمایت بی چون و چرا از خمینی از ویژگی های خاص رفسنجانی بود. این ویژگی ها موجب گردیدند که او نقش درجه اولی درجا انداختن نظام اسلامی ایفا کند. نخست با تاسیس یک نهاد محافظه کار افراطی به نام جامعه روحانیت به سازماندهی روحانیون درانقلاب پرداخت. این نهاد یکی از خطرناک ترین و مؤثرترین اهرم ها برای استقرار نظام اسلامی گردید. از طریق این نهاد که از حمایت کامل خمینی برخوردار بود، سیاست گذاری های خشونت بار علیه نیروهای سیاسی دیگر اتخاذ می گردید. تضعیف شورای انقلاب و دولت بازرگان بوسیله این نهاد صورت گرفت. اما بعدها اینگونه شهرت دادند که حرکات سیاسی مجاهدین خلق و فداییان خلق سبب سقوط دولت بازرگان گردید. خود دولت بازرگان نیز متاسفانه ضعف خود را در مقابله با روحانیون بنیادگرای افراطی به گردن چپ ها انداخت. در تضعیف دولت بازرگان روحانیون افراطی و مؤتلفه ای ها و حزب توده نقش اصلی را داشتند.
رفسنجانی در روزهای انقلاب و در تریبون نماز جمعه مواضع چپ می گرفت، اما در سیاست گذاری ها راست ترین مواضع را به پیش می برد. این دو دوزه بازی کردن نیز از شگردهای خاص این سیاست مدار کهنه کار بود. در اوایل انقلاب در نماز جمعه بقدری از سوسیالیسم سخن می گفت که توده ای ها به او ملای سرخ لقب داده بودند و اکثریتی ها تحت تاثیر کیانوری هوادارهایشان را بشنیدن آن تبلیغات ها تشویق می کردند.
هاشمی رفسنجانی از مدافعان تمام عیار قانون اساسی جمهوری اسلامی و اصل ولایت فقیه بود. با مرگ خمینی به دفاع تمام قد از آقای خامنه ای پرداخت و با جعل حدیث از خمینی به سود او، مانع از تصرف بالاترین نهاد قدرت سیاسی بوسیله رقبا گردید.
در جنگ با عراق عملا اداره جنگ در دست او بود. میدان دادن به سپاه پاسداران و تضعیف ارتش در مقابل سپاه از سیاست هایی بود که با هماهنگی او صورت می گرفت. کارنامه رفسنجانی و دست اندکاران جنگ از رازهای سر به مهری است که از افکار عمومی پنهان نگاه داشته شده است.
دو دوره ریاست جمهوری از دوران های پر مناقشه فعالیت های رفسنجانی است. مخالفان اش آن سال ها را ترویج اشرافی گری و افزایش شکاف طبقاتی و گسترش بی عدالتی در جامعه می دانند . اما طرفداران آیت الله از او با عنوان سردار سازندگی یاد می کنند. خود او از این که او را با امیرکبیر مقایسه کنند بسیار لذت می برد.
آیت الله نمایندگی مجلس شورای اسلامی و ریاست آن را هم در دوره هایی به عهده داشت. قوانین وحشیانه اسلامی مانند حدود و قصاص و تعزیرات اسلامی و نیز قوانین مدنی تبعیض آمیز بین زنان و مردان از جمله خدمات بنیادگرایانه ایشان درمجلسی است که او ریاستش را به عهده داشته است.
اصلاح طلبی آیت الله
با بالا گرفتن رقابت بر سر قدرت و ثروت بین جناح های رژیم، رفسنجانی جانب اصلاح طلبان دروغین را گرفت. در رقابت میرحسین موسوی و احمدی نژاد نیز به سود موسوی موضع گرفت. کشیده شدن اختلافات به کف خیابانها و آبرو ریزی انتخاباتی در نهایت به سود رفسنجانی و به ضرر خامنه ای تمام شد.
رفسنجانی از طرفداران پر و پا قرص قرار داد 1+5 بود. و روحانی نیز روی کار آمدنش را مدیون رفسنجانی می دانست.
رفسنجانی که در سال های اخیر به عنوان رهبر معنوی اصلاح طلبان حکومتی جایگاه خود را مستحکم کرده بود، در فکر تغییر قانون اساسی نیز افتاده بود. تغییری که بتواند شاید چند صباحی دیگر به عمر رژیم بیفزاید. عمر محدود جایی برای آرزوهای دراز باقی نمی گذارد.
08.01.2017
احمد تاج الدینی