در مناسبات بین المللی برای نشان دادن نقش قدرت های برتر در تدوین سیاست های بزرگ جهانی و نیز جایگاه فرودین دولت های کوچک، میز بیلیارد را مثال می آورند. در این صحنه نمادین بین المللی، گوی های فراوان ِروی میز ِ بیلیارد به منزله دولت هایِ کوچک-بازیگر- هستند، و قدرت های بزرگ – کارگردان- آنانی هستند که چوب هایی بدست دارند و با ضربات چوب بر سر گوی های کوچک می کوبند، و آنها را به سمتی که پیروزی چوب بدستان را تامین کند به حرکت در می آورند. گوی های کوچک در مسیر حرکت به سوی هدفِ مورد نظر ِ کارگردان، به گوی های رنگارنگ رقیب برخورد می کنند. نتیجه این بازی در نهایت به سود آن چوب بدستی تمام خواهد شد، که بهتر هدف گیری کند، و گوی های طرف مقابل را از مسیر هدف خود کنار زده باشد. بنا بر این تمثیل، سرنوشت و گردش گوی های سرگشته، به اراده چوب بدستان قوی پنجه وابسته است.
رئالیسم و ایده آلیسم در سیاست خارجی
بنا به سنت گفته می شود، که سیاست خارجی هر کشور دنباله سیاست داخلی آن است. بنا بر این گزاره، چنانچه در سیاست داخلی رئالیست ها سکان سیاست را در دست داشته باشند، در سیاست خارجی با قدرت های رئالیست همخوانی بوجود می آید. چنانچه سیاست داخلی متاثر از ایده آ لیسم باشد، در سیاست خارجی نیز با ایده آلیست ها هم آوایی بوجود می آید.
در سیاست، ایده آلیست به کسی گفته می شود که به باور او آرمان ها، آرزوها و اصول این توانایی را دارند که به نحو قاطعی به سیاست و رابطه بین دولت ها تاثیر گذارند.
اما رئالیست ها به خلاف ایده آلیست ها تاکید و وزن را بویژه در سیاست خارجی بر رابطه قدرت و ضرورت امنیت ملی در سیاست بین المللی می گذارند.
معمولا ایده آلیست ها بنیادهای استدلالی شان بر تفکرات فلسفی و ترسیم آرمانی برای آینده قرار دارد و تلاش می کنند اراده ای جهانی را برای تحقق آن آرمان ها شکل دهند، در حالیکه رئالیست ها بر عمل گرایی و تدوین سیاست بنا به ضرورت های موجود تاکید دارند. به باور رئالیست ها رابطه دولت ها با یکدیگر تا زمانی که یک حاکمیت جهانی واقعی بوجود نیامده، رابطه ای آنارشیستی است. به این معنا که هر دولتی ساز خودش را می زند و دنبال منافع ملی خودش می رود. در چنین دنیایی راهی معقول تر از آن نیست که ما هم در این آشفته بازار بین المللی هوای کار خودمان را داشته باشیم و گلیم خودمان را از آب در آوریم. البته دنیای رئالیست ها و ایده آلیست ها بوسیله سیم خاردار از هم جدا نمی شود. در کشورهای دمکراتیک و نیمه دمکراتیک سیاست خارجی گاه بوسیله ایده آلیست ها و گاه بوسیله رئالیست ها اداره می گردد. در بسیاری موارد نیز سیاست خارجی رسمی آمیزه ای از هر دو سیاست است.
سیاست خارجی جمهوری اسلامی
سیاست خارجی جمهوری اسلامی مانند سیاست داخلی آن بر «نوعی» ایده آلیسم بنا نهاده شده است. آرمان ها و سیاست های ایده آلیستی دو دسته هستند. گروهی از این آرمان ها در راستای سعادت و بهتر کردن دنیا و بهینه کردن رابطه بین مردم بوجود می آیند. مانند آرمان های دمکراسی، حقوق بشر و مناسبات عادلانه اقتصادی بین شمال و جنوب و مانند اینها.
اما نوع دیگری از ایده آلیسم هم وجود دارد که در مسیری خلاف صلح اجتماعی، خلاف آزادی انسان، و بر ضد حقوق بشر و دمکراسی و کلا در جهت نابود کردن تمامی دستاورد های فکری و تمدنی بشریت بوجود آمده اند. سیاست خارجی ایران در دوران 40 ساله حکومت اسلامی از این دسته اخیر بوده است. این سیاست خارجی بر اساس ایدئولوژی سازی از دین اسلام شکل گرفته است. این ایدئولوژی در اصل یک خیال پردازی ویرانگر است. بنیاد سیاست خارجی جمهوری اسلامی:1 برتقسیم جهان به دو دنیای کفر و ایمان.2-مبارزه سیاسی و نظامی علیه دنیای کفر3-نفی دمکراسی و حقوق بشر به عنوان ابزار نامشروع دنیای کفر4-هدف غایی سیاست خارجی عبارت است از ایجاد امت واحده و دولت واحد اسلامی.
این سیاست خارجی در عمل الف: به شکاف در دنیای اسلامی انجامیده است. دو جبهه شیعه و سنی به جنگ تمام عیار در کشورهای مختلف کشیده شده اند. این جنگ های مذهبی که به این زودی ها پایانی بر آنها متصور نیست، در درجه اول به سود همان جبهه کفری تمام شده است که نابودی آن از اصول سیاست خارجی اعلام شده جمهوری اسلامی بوده است. ب: گسترش تروریسم بین المللی. ج: تبدیل خاورمیانه به بازار فروش سلاح و در نتیجه تقویت گروهبندی های صنعتی- نظامی در آمریکا و اروپا و در داخل ایران و کشورهای دیگر، که خود تقویت کننده گروهبندی های اسلام گرای افراطی در کشورهای خاورمیانه است.
بر زمینه چنین سیاست خارجی اسلامی، جنبش های مصنوعی سیاسی، قومی، فرقه ای و مذهبی امکان فوران می یابند، و خطر از هم پاشیدگی ملی و بهم ریختن مرز های بین المللی که مهم ترین عامل ثبات بین المللی است افزایش می یابند.
گوی سیاست خارجی جمهوری اسلامی بوسیله کدام قدرت جهانی به حرکت در می آید؟
دولتمردان جمهوری اسلامی عادت دارند که انزوای بین المللی ایران را زیر عناوین سیاست مستقل، عزت ملی- اسلامی و خودکفایی پنهان کنند. اما فلسفه وجودی نظام اسلامی-ظهور و تداوم اش- با سیاست قدرت های برتر بین المللی پیوند نزدیک دارد. قرار داد 1+5 جلوه قراردادی قدرت هایی است که در صحنه بیلیارد بین المللی گوی سیاست خارجی ایران را به حرکت در می آورند. به این گوی از شش طرف ضربه وارد می شود. این گوی اگر شانس بیاورد و در زیر ضربات سهمگین چوب بدستان صحنه بین المللی خرد نشود، تا هست باید نقش لعبتی را بازی کند که ولگردان بین المللی آن را در موقع نیاز به آغوش می گیرند و پس از رفع نیاز به دامن دیگری پرتاب می کنند.
02.جون. 2017 برابر با 12.خرداد1396
احمد تاج الدینی