پس از پایان جنگ هشت ساله ایران و عراق، اکنون بیش از هر زمان دیگر، خطر جنگ ویرانگر، مردم و کشور ما را تهدید می کند. هنگامی پان اسلامیسم خمینی با پان عربیسم بعثی جنگ را آغاز کردند، نویسنده این سطور با بیانیه های مخالفت با جنگ دستگیر شد. در تاریخ سی و یکم شهریور 1359 برابر با 22 سپتامبر 1980، صدام حسین با این تصور که انقلاب و نیروی برآمده از انقلاب، ارتش ایران را تضعیف کرده و فرصت مناسبی برای اشغال خوزستان است، به تحریکات کشورگشایانه حکومت اسلامی پاسخ داد و جنگ را آغاز کرد.
در آن هنگام حکومت اسلامی نمی توانست اهداف خود را بدون جنگ افروزی پیش ببرد و از حماقت و تجاوز طلبی رژیم بعث استقبال نموده و “جنگ را نعمت” برای اسلام و اسلامگرایان ارزیابی کرد. “نعمتی” که هزینه آن سرکوب و قتل عام بهترین فرزندان ایران در بیدادگاهای رژیم و نیز جبهه های جنگ بود.
اکنون 39 سال از آغاز جنگ با عراق می گذرد و شوربختانه مشکل ملت ایران، فقدان یک حاکمیت ملی، مردمی، ایراندوست و صلحجو است و از همینرو دوباره قلم ها برای “نه به حکومت اسلامی و نه به جنگ” بکار افتادند تا باز هم در مورد ماهیت ضد مردمی، انسان ستیزانه، ویرانگرانه و جنگ طلبانه این نظام روشنگری شود و راه حلی ملی برای برچیدن کلیت نظام حاصل گردد.
سی و نه سال پیش، شبکه های مافیائی – تروریستی آخوندی برای تثبت نظام به استقبال جنگ رفتند تا در جریان دشمن تراشی و برجسته کردن تضاد بیرونی، نیروی آزادیخواه، دادخواه، دمکراسی طلب و لائیک را سرکوب نمایند و از راه کربلا، قدس را هم فتح کنند.
اکنون چهل سال از پراتیک نکبت بار حکومت اسلامی سپری گشته و رژیم پس از چهل سال تهدید دگراندیشان جامعه ایرانی و نفرت پراکنی و جنگ افروزی در منطقه و جهان و حتا سخن از نابودی کشورهای دیگر، در عرصه ملی و بین المللی منزوی و منفور شده و نه ملت ایران می تواند این نظام را تحمل کنند و نه کشورهای منطقه و جهان.
رژیم اسلامی برای تداوم حیات خود و سرپوش نهادن به ناتوانی های ذاتی نظام در پاسخگوئی به ابتدائی ترین نیازهای جامعه ایرانی، تضاد بیرونی را عمده کرده و زمینه های عینی جنگ دیگری را تدارک می بیند.
در این دوران سرنوشت ساز منطقه و ایران؛
- با آگاهی از ماهیت ایران ستیزانه حکومت اسلامی و اینکه دشمنان واقعی کشور و ملت با لباس مبدل اهرم های سیاسی، نظامی، اقتصادی و .. را تصرف کرده و اهداف ضد ملی، ضد مردمی و ضد میهنی را دنبال می کنند،
- با اگاهی از اینکه منافع ملت و کشور ایران هیچگونه همسوئی با منافع و مصالح حکومت اسلامی ندارد،
- – با آگاهی به استفاده ابزاری حکومت اسلامی از همه سرمایه های مادی، معنوی، طبیعی و انسانی ما برای پروار شبکه های مافیائی – تروریستی در داخل و خارج از کشور،
- باید با قاطعیت اعلام کنیم که هر جنگی رخ دهد، جنگ شبکه های مافیائی تروریستی – آخوندی با کشورهای دیگر بوده و ملت ایران نمی تواند در این جنگ شریک شود.
ما روشنگری های 39 سال پیش را ادامه می دهیم که؛
هرگونه همسوئی و همراهی با حکومت اسلامی، به سود رژیم و به ضرر ملت و کشور تمام خواهد شد. اگر 39 سال پیش ایرانیان میهندوست در کنار نهادهای فاشیستی سپاه پاسداران از میهن دفاع کردند، امروز بایستی از هرگونه همسوئی و همراهی با حکومت اسلامی اجتناب کرد، زیرا تداوم حکومت اسلامی مترادف با تباهی کامل جامعه و کشور است.
اما راهکار ما چه می تواند باشد؟
حکومت اسلامی جامعه ما را به دو قطب تقسیم کرده است. اکثریت جامعه ایرانی قلب های شان برای ایران، آزادی، داد، دمکراسی و جمهوریت می تپد و تنها اقلیتی چند میلیونی کاسه لیس و مزدور، از نظام پشتیبانی می کند. قطبی که هویت خود را نه ایدئولوژیک، بلکه با ایرانیت و دفاع از داد، دمکراسی و لائیسیته تعریف می کند، نیروی محرک سازنده ایران فردا می باشد. این طیف سیاسی – اجتماعی می تواند صف مستقل خود را با مرزهای روشن نسبت به حکومت اسلامی و نیروی متجاوز خارجی، شفافت بخشد و بی آنکه در کنار یکی از ادو سوی تضاد (نیروی خارجی و حکومت تروریستی حاکم) قرار گیرد، در صف مستقل، قطب نمای مبارزه آزادیخواهانه ملی و لائیک دمکراتیک باشد.
در ایران امروز، سیاست های تحمیق گرانه 39 سال قبل ملاها و تفاله های سیاسی وابسته درون و برون نظام، تاریخ مصرف شان پایان یافته است. ملت ایران در جریان زنده تبیین و تثبیت هویت سیاسی ملی و لائیک دمکراتیک خود در قطب جمهوری ایرانی می باشد. در شرایطی که هر لحظه ممکن است رژیم اسلامی کشور را به گرداب جنگ بکشاند، ما می خواهیم نماد سیاستی باشیم که در سراسر میهن چنین طنین اندازد؛
دفاع از میهن آری، همسوئی ویا همراهی با حکومت اسلامی هرگز!
17.05.2019
اقبال اقبالی